بسیاری از سوژه‌ها در ذات خود تیره هستند و در چنین فضایی می‌توان آنها را نمایش داد. مثل ریشه درختان یا رگ‌های انسان که در عمقی تاریک قرار دارند. برای نقاشی کردن از ریشه درختان نیاز به چنین فضایی داشتم. از طرفی این آثار حاصل تجربه زیستی من و جست‌وجوی درونی‌‌ام است و متاثر از فضای جامعه‌ای که در آن زندگی کرده‌‌ام. در این آثار تلاش کردم تبادل مرگ و زندگی را در نمادهای استفاده‌شده، نشان دهم. سال‌های زیادی است که تصویر ریشه در آثارم وجود دارد. درواقع پرتره زنان و ریشه‌ها از مهم‌ترین سوژه‌هایم هستند. برای این کار تعداد زیادی ریشه در اندازه‌های بسیار متفاوت جمع‌آوری کردم و در کارگاهم از آنها عکاسی دقیق کردم. این جست‌وجوی نقاشانه بسیار جذابی بود و از روند کار بسیار لذت بردم. سپس شروع کردم به نقاشی از عکس‌هایی که گرفته بودم. می‌توانم بگویم گرچه نقاشی‌ها رئالیستی نیست؛ ولی از چیزهایی است که وجود خارجی دارند.همچنین درباره پرتره‌ها هم اول از مدل‌هایم عکاسی کردم و از عکس‌های خودم نقاشی کشیدم. ابعاد کارها را براساس سوژه انتخاب کردم.