کاروتولید 140ساله

 معمولا گفته می‌شود در جامعه ما بنا به دلایل مختلف وقتی حرفه‌ای به موفقیت می‌رسد چندان تداوم پیدا نمی‌کند،‌ اما کسب‌و‌کار شما از چند نسل پیش یعنی بیش از ۱۰۰ سال پیش شروع شده و تاکنون هم ادامه پیدا کرده است، کمی از تاریخچه کسب وکارتان و همین طور راز ماندگاری و تداوم آن برای‌مان بگویید؟

سابقه کار و تولید خانواده ما حدود ۱۴۰ سال سابقه دارد. حرفه پدربزرگ من در زمینه تولید سفالینه‌ها، ظروف و سرامیک‌ها در شهر نطنز بود، پدرم هم همین کار را ادامه داد و خودم از سال ۱۳۵۰ که تحصیلاتم در آلمان تمام شد، این کار را ادامه دادم. تداوم این کار از پدربزرگ به پدرم و بعد هم به من، به این دلیل بود که در آن زمان معمولا فرزندان حرفه پدران خود را ادامه می‌دادند. من برای این وارد این کار شدم که می‌خواستم به خانواده و پدرم خدمتی کرده باشم. انگیزه اصلی من این موضوع بود. برای همین از سال ۱۳۵۰ بعد از تمام شدن دانشگاه از آلمان برگشتم و به‌طور جدی کار را پیگیری کردم و کارگاه کوچک‌مان در شهر نطنز را گسترش دادم. از سال ۱۳۵۵ شرایط به ‌گونه‌ای بود که دیگر در آن کارگاه امکان توسعه وجود نداشت،‌ چون در بافت قدیمی شهر بود، ‌از سوی دیگر برای گسترش تولید صنعت چینی بیش از هر چیز نیاز به انرژی پاک بود، در ایران هم انرژی مناسب انرژی گاز طبیعی است. من برای توسعه تولید به اصفهان رفتم و مقدمات کار را فراهم کردم اما این روند به دوران انقلاب در سال ۱۳۵۷ خورد و کار متوقف شد. بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۲ مجددا فعالیت‌ را شروع کردم و در سال ۱۳۶۶ فاز اول کارخانه در اصفهان را راه‌اندازی کردیم،‌ از آن سال تا به امروز هم از نظر کمیت و هم به لحاظ کیفیت به‌طور مرتب کار را گسترش دادیم.

 اصول کارتان چه بود، چه شعار یا مبانی باعث تداوم کارتان شد؟

به دلیل اینکه زحمات پدرم را دیده بودم برای خدمت به او وارد عرصه شدم، پدرم به دلیل مشکلات اقتصادی تحت فشار بود و به دلیل شغلش هم بیمار شده بود. آن زمان وقتی از دبیرستان البرز دیپلم گرفتم، پدرم انتظار زیادی داشت که من به او در این حرفه کمک کنم و آن را ادامه دهم، بعد از دیپلم در سال ۱۳۴۵ با اولین امکانی که فراهم شد از طریق اعزام دانشجویی که به وسیله وزارت علوم آن زمان انجام می‌شد به آلمان رفتم و مهندسی همین حرفه را در قلب صنایع چینی آلمان که بهترینِ دنیا در این صنعت محسوب می‌شود، در رشته «سرامیک صنعتی» خواندم. در سال ۱۳۵۰ وقتی درسم به اتمام رسید به ایران برگشتم و توسعه کارگاه را انجام دادم و به ۵۰ کارگر رساندم. انگیزه اصلی‌ام در ورود به این حرفه، خدمت به پدر و خانواده بود که فکر می‌‌کنم تا حدودی این کار را انجام دادم. البته صنعت سرامیک و چینی صنعت بسیار مشکل و پیچیده‌ای است و سود آنچنانی ندارد. علت اصلی آن هم این است که زادگاه این صنعت کشور چین است و چین هم در هر رشته‌ای قوی باشد نمی‌توان با آن رقابت کرد. چین سالانه چندین میلیون تُن تولید ظروف چینی دارد و ایران حدود ۵۰ هزار تن تولید دارد. فاصله بسیار زیاد است، حتی کشوری مثل آلمان در زمانی که من آنجا درس می‌خواندم حدود ۹۰ هزار تن در سال تولید داشت و در حال حاضر به دلیل فشاری که چینی‌ها آورده‌اند، این رقم به ۲۰ هزار تن رسیده است، تولید چینی صنعتی است که بسیار به کارگر نیاز دارد و پروسه تولید آن در دمای بالا آن هم با مواد طبیعی (معدنی) انجام می‌شود. به‌طور کلی، روند تولید چینی پیچیدگی خاص خود را دارد، چون ده‌ها نوع مواد اولیه در صنعت چینی به‌کار می‌رود و طی ۳ پخت تا ۱۴۰۰ درجه سانتیگراد انجام می‌شود. کشور چین دو عنصر اصلی این کار یعنی مواد اولیه و کارگر ارزان را دارد و برای همین این صنعت برای‌شان صرفه اقتصادی دارد. در ایران سفالینه‌سازی حدود ۸ هزار و آبگینه‌سازی حدود ۶ هزار سال قدمت دارد، ولی چینی‌ها در صنعت چینی ۴ هزار سال سابقه دارند. اما خوشبختانه ما در چینی زرین با وجود مشکلات، توانستیم از نظر کمیت و کیفیت کارمان را گسترش دهیم. ما با حدود ۱۰۰ نفر در اصفهان و ۸۰۰ تن تولید طی یک سال تولیدمان را شروع کردیم و امروز بیش از ۱۲ هزار تن در سال تولید داریم. از نظر کیفیت هم جزو دو، سه برند برتر دنیا هستیم و به همین دلیل به بسیاری از کشورهای منطقه و اروپایی صادرات داریم، این در حالی است که پیش از انقلاب مصنوعات چینی به کشور وارد می‌شد؛ البته واردات از خود چین انجام نمی‌شد، چون آن زمان چین کمونیستی بود و اصلا صادراتی نداشت.

 در واقع ورود شما به این صنعت ناشی از عِرق و تعصب به کار خانواده‌تان بود، جدا ازخانواده، علاقه خودتان به صنعت چینی و سرامیک چقدر بود؟ احیانا اگر پدربزرگ شما حرفه دیگری غیر از چینی و سرامیک را دنبال می‌کرد مسیر شما هم احتمالا عوض می‌شد.

درست است،‌ می‌توانست مسیر من به گونه‌ دیگری رقم بخورد. من خواستم به دلیل فشار اقتصادی که به پدرم وارد شده بود، خدمتی به ایشان کرده باشم، البته آن زمان پیش‌بینی نمی‌کردم که چقدر می‌توانستم موفق باشم یا نباشم ولی با پایه مناسبی که با تحصیل در آلمان به‌دست آمد توانستم این کار را ادامه دهم. البته مقداری کسب تجربه و آشنایی با زندگی جوامع دیگر هم در آلمان رفتن من دخیل بود.

 در واقع بسیار هدفمند رشته و کشور محل تحصیلتان را انتخاب کردید.

بله دقیقا همین طور بود،‌ چون می‌خواستم در این رشته و صنعت، یک تحول مثبت و کاری اساسی انجام دهم. البته بعد از چینی زرین یعنی از سال ۶۸ به بعد حدود ۲۰ کارخانه دیگر در زمینه چینی‌سازی شکل گرفت، ولی متاسفانه ۱۸ مورد از آنها تعطیل شدند. واحد‌هایی هم که باقی ماندند با گرفتاری‌های زیادی روبه‌رو هستند چون سودآوری کمی دارند و همین مساله باعث شده است که به سمت تعطیلی بروند ولی خوشبختانه چینی زرین این‌گونه نبود و روند توسعه آن از سال ۶۸ تا ۸۸ ادامه پیدا کرد، ما توانستیم مدرن‌ترین کارخانه چینی را تاسیس کنیم، برای این کار پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها و کوره‌های بزرگ را وارد کردیم و با روبات‌‌‌های بسیار دقیق انواع ظروف را با کیفیت بالا تولید کردیم. البته این روزها بسیار تحت فشار هستیم، به دلیل دو، سه برابر شدن قیمت ارز در تامین مواد اولیه مشکل داریم، صنایع چینی عمده مواد مرغوب مورد نیاز کارشان را از خارج وارد می‌کنند، چون ایران هیچ زمان مواد اولیه با کیفیت مورد نیاز این صنعت را نداشته است. در واقع به دلیل همین مساله ایرانی‌ها از گذشته‌های دور به جای آنکه ظروف چینی تولید کنند، سفالینه و آبگینه تولید کردند.

 حتی امروز هم مواد اولیه تولید محصولات چینی را در کشور نداریم.

بله، امروز هم مواد مناسب و کاملی در داخل برای تولید چینی نداریم و همچنان گرفتار تامین مواد اولیه هستیم. ‌البته کارخانه ما برای تولیداتش تا حدود ۶ ماه یا یک سال آینده مواد اولیه دارد، ولی فشار و گرفتاری‌ها باعث شده است که خودم این روزها بیشتر از گذشته به کارخانه بروم. از طرفی هم فشار‌های ارزی، عدم امکان واردات و تحریم‌ها به شدت در صنعت چینی اثر گذاشته است. شرکت‌های کوچک و بزرگی که تامین مواد اولیه و قطعات یدکی ما را انجام می‌دادند امروز به دلیل ترسی که از آمریکا دارند جواب ایمیل ما را نمی‌دهند، چون نگران هستند که با جریمه رو‌به‌رو شوند.

 در دهه ۶۰ یعنی در دورانی که نگاه چندان مثبتی به سرمایه و سرمایه‌دار وجود نداشت، خط تولید برخی کارخانه‌ها راه‌اندازی می‌شود و برخی صنایع پا می‌گیرند از جمله چینی زرین، در آن فضا چطور کارخانه را راه‌اندازی کردید؟ با چه موانعی مواجه بودید؟

فکر می‌کنم بیشتر تولیدکنندگان و صنعتگران در آن دوره کم و بیش مثل من فکر می‌کردند، من درس این رشته را خوانده بودم و بعد همزمان با توسعه کارگاه قدیمی‌‌مان انقلاب رخ داد. به هر حال این سوال برای‌مان مطرح بود که چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ از سال ۶۲ تا ۶۶ موفق شدیم فاز اول کارخانه را در اصفهان بسازیم و کارشناسان آلمانی ماشین‌آلات کارخانه را نصب می‌کردند آن هم در شرایطی که جنگ بود. البته در همین زمان نگاه چپ در جامعه خیلی شدید بود و کمونیست‌ها بسیار فعال بودند. تا سال ۱۳۶۸ برای دولت زمان جنگ موضوعی به‌عنوان توسعه صنعتی مطرح نبود چون گرایش‌های چپ در جامعه غالب بود، ولی به هر حال با حداقل‌ها ساختیم و صنعت‌مان را پیش بردیم و بدون هیچ حمایتی از طرف دولت توانستیم به شکل مناسبی کارخانه را پایه‌گذاری کنیم.

 یعنی از هیچ حمایتی برخوردار نبودید؟‌

حمایتی نداشتیم، البته اینگونه نبود که تمام نگاه‌هایی در آن زمان وجود داشت نگاه چپ باشد، کسانی هم بودند که با صنعتگران و تولیدکنندگان همراهی می‌کردند. من در آن زمان به یکی از بانک‌ها مراجعه کردم و برای تهیه ماشین‌آلات درخواست وام دادم که با اعطای آن موافقت شد، البته کمی زمان‌‌بر بود، ولی توانستیم این وام را که در قالب عقود اسلامی بود، دریافت کنیم. ما فاز اول کارخانه‌مان را با ۵‌میلیون مارک تامین کردیم، ماشین‌آلات را وارد و کار را در همان فضا شروع کردیم. وامی را هم که دریافت کردیم تا قسط آخر و به موقع بازگرداندیم، بعد هم به دلیل نگاه مثبتی که به کارخانه‌ مان به وجود آمده بود توانستیم وام دیگری هم دریافت کنیم. در مجموع با کارخانه ما خیلی همراهی شد چون خودشان می‌آمدند و می‌دیدند که کار مثبتی در حال انجام شدن است، یادم هست که آیت الله طاهری اصفهانی که آن زمان امام جمعه اصفهان بودند زمانی که کارخانه ما تازه راه افتاده بود برای بازدید آمده بودند، ایشان کسالت داشتند اما وقتی بازدیدشان تمام شد گفتند که خستگی از تنش‌شان در رفت.

 پس جزو وام‌گیرنده‌های خوش‌حساب بودید؟‌

بله، وام‌گیرنده‌هایی که خوش حساب باشند و اقساط‌‌‌‌شان را به موقع بدهند زیاد نبود و البته امروز هم زیاد نیست، این مساله خیلی جدی است. یکی از مشکلات بزرگ اقتصاد ما معوقات بانکی است، ‌اینکه عده‌ای وام‌هایی که می‌گیرند را پس نمی‌دهند. شرکت ما به‌طور کامل وام‌های اولیه و ثانویه را بازگرداند و حتی تفاوت نرخ ارزی را که بانک مرکزی مطالبه می‌کرد، به‌طور کامل پرداخت کرد. بعد از آن هم روی پای خود ایستادیم و به تدریج کارمان را توسعه دادیم. امروز چینی زرین در بیش از ۱۰۰‌هزار مترمربع سالن‌های تولید محصول تولید می‌کند و آخرین فاز کارخانه‌مان هم که چینی زرین ۳ است، در سالنی جدید به مساحت ۲۰ هزار متر مربع گسترش پیدا کرده است. البته برای ظروف دکور شده چینی نیروی کار بسیار ماهری لازم است که هنوز تولید این نوع از چینی را در فاز سوم کارخانه اجرا نکرده‌ایم، ولی قصد داریم این پروژه را هم عملی کنیم چون ظرفیت‌های کافی برای آن وجود دارد. واحد دیگری هم در نطنز است که در آنجا «سنگ گرانیت» بسیار با کیفیت تولید می‌کنیم و این واحد به کار چینی‌سازی ارتباطی ندارد.

 در دهه ۶۰ که کارخانه شما پایه‌گذاری شد، ظروف ملامین خیلی طرفدار داشت،‌ از طرفی هم خیلی‌ها به تولید چینی به‌عنوان یک کالای لوکس نگاه می‌کردند، تلقی خودتان چطور بود؟ اینگونه فکر می‌کردید که چینی یک کالای لوکس است؟

 من به تولیدات چینی، به‌عنوان یک محصول اصیل نگاه می‌کردم و تلقی‌ام این بود که یک محصول بهداشتی و خوب برای فرهنگ غذاخوری تولید می‌کنیم. بهترین ظروف غذاخوری ظروف چینی هستند به دلیل اینکه تمامی مواد تشکیل دهنده آن طبیعی است و هیچ ماده مضری در آن وجود ندارد، اما مواد اولیه ظروف ملامین از نفت بود و حتی شائبه سرطان‌زایی آن وجود داشت، ‌از طرفی هم این ظروف به لحاظ ظاهر زیبا نبودند. بهداشتی‌ترین ظروف برای سرو غذا ظروف چینی هستند و سایر ظروف هیچ کدام چنین ویژگی‌ای نداشتند و امروز هم ندارند. البته چینی در آن زمان مقداری لوکس بود چون اساسا چینی در ایران وارداتی بود و دو، سه واحدی هم که فعال بودند بسیار کوچک بودند که دولتی شدند و نتوانستند رشد کنند.

 در رقابت با ظروف ملامین چگونه سعی کردید جای خودتان را در بازار مصرف پیدا کنید؟

ظروف ملامین پیش از انقلاب زیاد استفاده می‌شد و ویژگی مهمش این بود که شکستنی نبود، البته نه همه انواع ملامین،‌ برخی ملامین‌های خاص. ولی جامعه به مرور متوجه شد که ملامین مناسب مصرف غذاخوری نیست، بعد هم که ظروف چینی فراوان شد، ‌قیمت‌‌شان از ملامین هم ارزان‌تر شد و دیگر دلیلی وجود نداشت که کسی ملامین بخرد و ظروف چینی جای آن را گرفت.   

 شما دوران دانشگاه را در آلمان گذراندید و این طور که از صحبت‌های‌تان می‌توان برداشت کرد، به نوعی از صنایع آلمانی در کارتان الگو برداری کردید،‌ چه مؤلفه‌هایی در صنایع آلمانی برای‌تان قابل توجه بود؟‌

من کاملا با هدف آلمان را برای تحصیل انتخاب کردم، چون در زمینه صنعت سرامیک و چینی پیشرفته‌ترین کشور بود و امروز هم به لحاظ کیفیت پیشرفته‌ترین است. حدود ۳۰۰ سال پیش محققی در آلمان با روش «سنتتیک» چینی درست کرد و از آن زمان تا به امروز این صنعت به‌طور مداوم در آلمان رشد کرد. آلمانی‌ها بسیارعلاقه‌مند هستند که از صنایع ایران حمایت کنند، در اروپا هم هیچ کشوری به لحاظ صنعتی بهتر از آلمان نیست و حتی آمریکا هم نظم آلمانی را ندارد. در مورد اینکه چرا از صنایع آلمان الگوبرداری کردم، به دلیل نظم، انضباط، دقت و وسواس‌‌شان در کار بود. این ویژگی‌ها برای من خیلی مهم بود و سعی کردم آنها را در صنعت خودمان پیاده کنم. امروز هم کارخانه چینی زرین به معنی واقعی یک کارخانه منظم است و با ظرافت‌های زیادی که دارد مثل ساعت کار می‌کند. ما در همین شرایط طرح توسعه کارخانه را اجرا کردیم که بسیار کم‌نظیر است. نمایشگاه بزرگی هم در فرانکفورت آلمان برقرار است که یکی از بزرگ‌ترین نمایشگاه‌های لوازم خانگی غیربرقی در دنیا است و‌ ما از حدود ۲۵ سال پیش در این نمایشگاه حضور فعال داریم.

 چقدر این احساس را دارید که دیگر باید بازنشسته شوید، یا فکر می‌کنید همچنان می‌توانید مانند گذشته فعالیت کنید؟ برنامه‌یتان برای آینده چیست؟‌

فکر می‌کنم باید مقداری کارم را کم کنم ولی برای کسی که سال‌ها در کار صنعت بوده و اثراتی هم داشته است، بازنشستگی به معنای اینکه به‌طور کلی کنار برود احساس خوبی نیست. برای همین دوست دارم همچنان کار کنم، فرزندانم هستند و خیلی در کار کمک می‌کنند. البته بعضی وقت‌ها به لحاظ جسمی و روحی خسته می‌شوم، به خصوص که امروز با مسائل اقتصادی که پیش آمده گرفتاری‌ها چند برابر شده است. مشکلات ارزی،‌ تحریم‌های خارجی و بدتر از همه این‌ها، بوروکراسی داخلی است که فشار را زیاد کرده است. تحریم‌های خارجی مشکلاتی را ایجاد کرده است، اما نیروهای‌ داخل به جای آنکه منظم شوند و در مقابل تحریم‌ها دفاع کنند، سردرگم شده‌اند. امیدوارم این بی‌نظمی به تدریج رفع و تعادل برقرار شود. البته از طرف دیگر به شرایط پیش آمده، به‌عنوان یک فرصت هم نگاه می‌کنم چون می‌تواند باعث جان گرفتن صادرات شود، برای همین باید از همین شرایط هم استفاده کرد. ما باید قوانین، ‌روش و منش اقتصادی‌مان را اصلاح کنیم. اقتصاد در کنار سیاستی مناسب است که به خوبی رشد کند. اقتصادی که سیاست بر آن سوار باشد کمرش خم می‌شود. اقتصاد باید روی بال سیاست به پرواز دربیاید. در مورد واحد خودمان نگرانی ندارم، چون با وجود مشکلات ارزی، بانکی و تحریم‌ها کار خود را پیش برده است و از پا نمی‌افتد اما خیلی از واحدها تعطیل شدند و تعطیل خواهند شد. ما نسبت به تحریم‌های قبلی شکننده‌تر شده‌ایم و دنیا هم تجربه تحریم‌های قبلی را دارد. شرکت‌های کوچکی که هر ساله از آنها خرید می‌کردیم می‌گویند دیگر نمی‌توانیم جواب شما را بدهیم چون سهامدار اصلی‌شان یک شرکت آمریکایی است. تعاملات ما با شرکت‌های کوچک دنیا است که در حال حاضر چندان مایل به همکاری نیستند، چون به دلیل تجربه تحریم‌های قبلی نمی‌خواهند دیگر جریمه شوند. البته هنوز فرصت هست و می‌توانیم مشکلات امروز را به فرصت تبدیل کنیم.

 


جایگاه کسب‌و‌کارهای خانوادگی

 آقای مهندس قصاعی، کاری که شما دنبال کردید در واقع از یک کسب‌و‌کار خانوادگی شروع شده است که نمونه‌های این شکل از کار در ایران وجود دارد، اصولا فضای کسب‌و‌کارهای خانوادگی چطور است و چه ویژگی‌هایی دارد؟‌  

در دنیا بیشتر کسب وکارهای موفق، خانوادگی هستند.‌ مثلا در آلمان تمامی چینی‌سازی‌ها خانوادگی هستند، البته همیشه یک فرد بوده است که واحد را تاسیس می‌کرده و در مراحل بعد ممکن بوده به شرکت سهامی خاص یا سهامی عام تبدیل شود. صنایع آلمانی عمدتا به نام موسسان آنها است. کمتر شرکتی است که اسم آن برگرفته از محل آن شرکت باشد. اقتصاد آلمان از نظر تکنیک و تکنولوژی در صنایع مختلف عمدتا در دنیا برتر است. چون آلمان‌ها دارای یک روحیه خاص بودند،‌ اینکه در هر صنعتی وارد می‌شدند آن را بهینه می‌کردند،‌ همین روحیه امروز هم در میان آلمانی‌ها وجود دارد. در رشته‌هایی مثل شیمی، پتروشیمی یا همین صنعت چینی‌سازی این الگو کاملا در این کشور مشخص است. کسب‌و‌کارهای خانوادگی در آلمان ریشه دارد، مثلا شرکت بنز کاملا به شکل خانوادگی کار خود را شروع کرده است. شرکت‌های خانوادگی ویژگی‌های مثبتی دارند، می‌توانند موفق شوند، گسترش پیدا کنند و سهامی شوند. در ایران هم شرکت‌های خانوادگی از گذشته وجود داشته است، مثلا هنرهای دستی در ایران از زمان صفویه و قاجاریه یا قبل از آن سفالینه‌ها و آبگینه‌ها، اینگونه بودند، اما تبدیل به صنعت نشدند،‌ تفاوت ما با آلمانی‌ها همین است، آنها در هر رشته وارد می‌شدند، آن را تبدیل به یک صنعت می‌کردند، اما در ایران به دلیل اینکه نیاز چندانی به صنایع داخلی به خاطر داشتن صنعت نفت، احساس نمی‌شد این اتفاق نیفتاد، برای همین بسیاری از صنایعی که در ایران قدمت داشتند یکی بعد از دیگری از بین رفتند و نتوانستند رشد کنند. در حدود ۶۰ سال پیش ایران صنایع نساجی بسیار خوبی داشت مثل صنایع نساجی کازرون در اصفهان یا کارخانه مخمل و ابریشم کاشان، همه این کارخانه‌ها تعطیل شدند. بنابراین می‌توان گفت ریشه مشکلات تولیدی در ایران به بیش از ۱۰۰ سال پیش باز می‌گردد. در دوران پیش از انقلاب هم مشکلات برای تولید بسیار بود،‌ من فضای قبل از انقلاب را تجربه کردم،‌ قوانین ما ضد‌تولید بود. در بعد از انقلاب همه چیز مردمی شد البته با برخی تنگ‌نظری‌ها و چپ‌گرایی‌ها. از زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی و بعد در زمان دولت اصلاحات رشد خوبی پیدا کردیم و نگاه توسعه صنعتی به وجود آمد. امروز هم ایران به‌صورت نسبی یک کشور صنعتی است البته نه مانند آنچه در ژاپن، کره جنوبی یا بعضی کشورهای اروپایی‌ها وجود دارد.

 

IMG_2186