کیش حقوقی به ترامپ

 ابتدا کمی راجع به تاریخچه، دلایل شکل‌گیری و زمینه‌های پیدایش پیمان مودت بین ایران و آمریکا توضیح دهید.

یکی از مسائل و مباحثی که در تاریخ روابط خارجی ایران اهمیت زیادی دارد، این است که آیا در زمان پهلوی به ویژه پهلوی دوم، ایران روابط خارجی خود را بر پایه یک سیاست مستقل و مبتنی بر منافع ملی تنظیم کرده بود یا خیر؛ این مهم‌ترین نکته‌ای است که در تاریخ روابط خارجی ایران مورد بحث قرار می‌گیرد. دلیل این مساله به دو رویداد بازمی‌گردد؛ نخست آمدن رضا شاه به‌عنوان فردی که تلاش می‌‌کند وضعیت ایران را از یک حالت نابسامانی به سمت یک دولت متمرکز هدایت کند. درباره وی این شبهه وارد است که آمدن او مبتنی بر کودتایی با طراحی انگلیس بوده است. نکته دوم درباره آمدن محمدرضا پهلوی است که درخصوص وی نیز این شبهه و تردید ایجاد شده که در مرحله‌ای با توسل بر بیگانگان سعی کرده یک دولت قانونی را برکنار کند. این مساله کانون مباحثات فراوان در تاریخ روابط خارجی ایران و تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران قرار گرفته است.

در این میان آنچه مسلم است این دو فرد در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران اثرگذار یا منشأ اثر بودند. با هدف آنکه منشأ اثر یا تاثیرگذار بودن این دو شخص خود را نشان دهد یکی از راه‌ها این بود که خود را از شبهه‌هایی که برای آنها به‌وجود آمده مبرا کنند. به‌عنوان مثال برای رضاشاه خیلی اهمیت داشت که یک فرد مستقل در روابط خارجی نه به‌عنوان یک کارگزار بریتانیا در صحنه سیاسی ایران یا در صحنه بین‌الملل مطرح شود. به همین دلیل وی داشتن روابط بسیار گسترده‌ای را با آلمان در دستور کار قرار داد. محمدرضا نیز روابط را با شرق و غرب تا مصر و هند گسترش داد.

همچنین هر دو شخص برای اثبات این مبرا بودن اقداماتی انجام دادند که در تاریخ ایران نیز ماندگار شده است؛ برای مثال می‌توان به احداث خط‌ راه‌آهن سراسری توسط رضا شاه یا خدمات بزرگ سیاسی و حقوقی مانند تاسیس ثبت ‌احوال، نظام وظیفه و دانشگاه اشاره کرد. این کارها می‌توانست شبهه وابستگی وی به بریتانیا را از بین ببرد.

در دوره محمدرضا پهلوی نیز اتفاقاتی مانند کودتای ۲۸ مرداد تاثیر وسیعی بر افکار عمومی جامعه روشنفکری ایران داشت به همین دلیل نیز عقد معاهده یا پیش‌بینی یک قرارداد نفتی که منافع ایران را تامین کند در آن مقطع بسیار اهمیت داشت. بعد از این واقعه قرارداد کنسرسیوم نفتی امضا می‌شود؛ قراردادی که پس از کودتای ۲۸ مرداد بین دولت ایران و کنسرسیومی از شرکت‌های نفتی بین‌المللی برای بهره‌برداری از منابع نفتی ایران بسته شد و در مقایسه با قرارداد قبلی تا حد زیادی منافع ایران را تامین می‌کرد. در موضوع روابط ایران و آمریکا نیز هدف این بود که روابط به‌گونه‌ای تنظیم شود که منافع جامعه ایرانی در کنار جامعه آمریکایی پیوند بخورد و منافع طرفین مورد حمایت مادی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی قرار گیرد. در این مقطع مشاهده می‌کنیم که زمینه‌های شکل‌گیری پیمان مودت بعد از کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۹۵۵ در حال فراهم شدن است؛ این عهدنامه به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ روابط خارجی ایران محسوب می‌شود که بر مبنای آن کشور قراردادی امضا کرد که کلیه منافع تجاری، بازرگانی، اقتصادی و سیاسی‌اش تامین شود. همچنین نباید فراموش کرد تاثیر این عهدنامه به گونه‌ای بود که بعدها رئیس دیوان عالی ایالات‌متحده اظهار کرد که ایران و آمریکا دو کشوری هستند که با هم قرابت سببی دارند؛ یعنی وی روابط دو کشور را در حد یک پیوند تعبیر می‌کند.

  اگر پیمان مودت را در دو مقطع بعد و قبل از انقلاب ایران مورد بررسی قرار دهیم، در این بازه‌های زمانی، نگاه تهران و واشنگتن به این پیمان به چه صورت بود و آیا موردی از نقض پیمان وجود دارد؟

قبل از انقلاب تمام مفاد این قرارداد در حال اجرا شدن بود اما در همان مقطع نیز موانع و مشکلاتی بر سر راه اجرای این قرارداد وجود داشت. به‌عنوان مثال محمدرضا پهلوی تصمیم به تاسیس نیروگاه هسته‌ای گرفته بود اما آمریکا مخالفت می‌کرد. باوجودی که طبق عهدنامه مودت، آمریکا باید در تاسیس صنایع مهمی چون صنایع هسته‌ای به ایران کمک می‌کرد، مع‌ذالک باید توجه داشت که صنایع هسته‌ای، خط قرمز آمریکایی‌هاست و نه فقط به ایران بلکه به هیچ کشور دیگری اجازه گسترش صنایع هسته‌ای را نمی‌دهند. با این وجود محمدرضا پهلوی در این خصوص بسیار اصرار داشت و تنها کاری که توانست انجام دهد تا مجوز آمریکا را دریافت کند پیوستن به ان‌‌پی‌تی بود. وقتی ایران به ان‌پی‌تی پیوست آمریکا به ایران اجازه فعالیت داد اما هیچ تجهیزاتی در اختیار کشور ما قرار نداد. در آن مقطع، ایران با هیچ شرکت آمریکایی در صنایع هسته‌ای قرارداد نداشت و قراردادهای ایران با شرکت‌های آلمانی و فرانسوی بود.

لذا حتی پیش از انقلاب برخی از مفاد عهدنامه مودت مورد توجه قرار نمی‌گرفت و منافع ایران را تامین نمی‌کرد؛ همانطور که اشاره شد مهم‌ترین مورد به تامین تجهیزات هسته‌ای مربوط می‌شود.

البته در سایر مسائل مانند تاسیس صنایع خودروسازی، صنایع نظامی، هلیکوپترسازی و دیگر موارد، همکاری‌های گسترده اقتصادی میان ایران و آمریکا جریان داشت. در مسائل اقتصادی نیز شاهد همکاری میان دو طرف بودیم.

اما از زمان پیروزی انقلاب اسلامی عملا عهدنامه مودت در حال کمرنگ شدن بود و استناد به این عهدنامه برای تنش میان تهران و واشنگتن، به دعوای حقوقی میان دو طرف بازمی‌گردد. اولین دعوا را نیز آمریکا مطرح کرد؛ زمانی که سفارت آمریکا به تصرف دانشجویان پیرو خط امام درآمد، ابتدا از طریق دیپلماتیک و مذاکره وارد شدند و تلاش کردند با این روش مساله را حل و فصل کنند. چون به نتیجه‌ای نرسیدند به دیوان رجوع و شکایت کردند. در درجه نخست دیوان صلاحیت خود را احراز کرد و در درجه دوم رای به محکومیت ایران داد. بنابراین پس از انقلاب اسلامی عهدنامه مودت اولین‌بار در قضیه تسخیر سفارت آمریکا مورد استناد قرار گرفت و دو‌طرف نیز به عهدنامه پایبند بودند.

دومین باری که ایران با استناد به این عهدنامه از آمریکا به دیوان شکایت کرد نوامبر ۱۹۹۲ و موضوع آن حمله آمریکا به سکوهای نفتی ایران در خلیج‌فارس بود. همزمان با پذیرش شکایت ایران از آمریکا، آمریکا هم در همین دوره شکایت متقابلی را علیه ایران به دیوان ارجاع کرد.

در هر دو مورد، نخست دیوان صلاحیت خود را بر اساس عهدنامه مودت احراز و سپس رای صادر کرد که رای صادره تقریبا بینابین بود. یعنی مواردی به نفع ایران و مواردی نیز به نفع آمریکا بود. پرونده شکایت دیگر پرونده سقوط هواپیمای مسافربری ایرباس با شلیک موشک متعلق به نیروی دریایی ایالات‌متحده آمریکا بود که در این رابطه دیوان رایی صادر نکرد چرا که ایران در میانه راه با آمریکا مصالحه کرد و آمریکایی‌ها پذیرفتند که خسارتی را به ایران بپردازند. پرونده چهارم مصادره نزدیک به دو میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی جمهوری اسلامی در آمریکا است؛ ایران در سال ۲۰۱۶ علیه توقیف دو میلیارد دلار از دارایی‌های ایران در آمریکا به دادگاه لاهه شکایت کرد اما دیوان هنوز رای خود را صادر نکرده است. این شکایت پس از آن انجام شد که دادگاه‌های آمریکا مدعی شدند ایران در بمب‌گذاری‌های سال‌های ۱۹۸۳ و ۱۹۹۶ با صدها کشته نظامی آمریکایی و فرانسوی دست داشته است و باید به خانواده‌های قربانیان غرامت پرداخت کند. روز دوشنبه گذشته جلسه استماع با هدف شنیدن نظرات ایران و آمریکا آغاز و برگزار شد. آخرین پرونده نیز شکایت ایران از آمریکا به دلیل اجرای تحریم‌های یکجانبه و نقض عهدنامه مودت است. در این پرونده، ایران از دیوان درخواست

صدور دستور‌موقت را مطرح کرد. یعنی به قدری این پرونده حالت اضطراری داشت که ایران خواستار آن شد که دیوان طی دستور موقت خواهان توقف اقدامات ایالات‌متحده آمریکا شود. چرا که اقدامات واشنگتن و تحریم‌ها علیه ایران، خطراتی را برای جامعه ایران و جامعه بشری به دنبال خواهد داشت. دیوان نیز صلاحیت ابتدایی خود را برای ورود به پرونده و اعلام دستور موقت احراز کرد. این دستور موقت بسیار محکم است و طی آن از آمریکا خواسته شده که اقداماتش را متوقف کند. البته من همان شبی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا به‌صورت یکجانبه از برجام خارج شد در گفت‌وگویی تاکید کردم که ایران باید هرچه سریع‌تر در دیوان بین‌المللی علیه آمریکا شکایت کند و بهتر این بود که بررسی کارشناسی برای ارائه شکایت زودتر انجام می‌شد تا پس از دو ماه نباشد.

 بعد از صدور دستور موقت، آمریکا اعلام کرد که از این پیمان خارج می‌شود. به چه دلایل حقوقی با وجود اعلام خروج آمریکا همچنان دیوان، پرونده شکایت ایران را پیگیری خواهد کرد؟

بعد از پیروزی ایران در این دادگاه و صدور رای موقت به نفع کشور ما، مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که از این عهدنامه خارج خواهند شد. این در حالی است که این عهدنامه می‌توانست مبنایی برای حل مشکلات طرفین قرار گیرد. ایالات‌متحده آمریکا به ریاست جمهوری ترامپ طی این دو سال نشان داده که نه به عهدنامه‌ها و پیمان‌های چندجانبه مانند قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام پایبند است و نه عهدنامه‌های دوجانبه مانند پیمان مودت.

به دو دلیل دیوان بین‌المللی لاهه پرونده ایران را با وجود خروج آمریکا از این پیمان پیگیری و حکم قطعی صادر خواهد کرد؛ نخست آنکه دعوای ایران زمانی صادر شد که آمریکا در عهدنامه مودت حضور داشت. تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا برای خروج از توافق هسته‌ای موسوم به برجام در تاریخ ۸ مه ‌در زمان حضور آمریکا در پیمان مودت بوده و پس از آن نیز شکایت ایران از آمریکا در تیرماه زمانی بود که واشنگتن هنوز از این عهدنامه خارج نشده بود. دلیل دوم این است که اگر اعلامیه کتبی آمریکا برای خروج از عهدنامه مودت ارائه شود، مطابق با عهدنامه، یک سال پس از آن تاریخ این عهدنامه خاتمه می‌یابد. بنابراین اگر امروز پمپئو رسما اعلامیه کتبی صادر کند که عهدنامه اعتبار ندارد تا یک سال دیگر همچنان پیمان مودت اعتبار دارد و اگر آمریکا اقدامی علیه مفاد آن انجام دهد، ایران می‌تواند به دیوان شکایت کند. بنابراین شکایت ایران از آمریکا نیز موضوعیتش را از دست نداده است.

 دستور موقتی که اکنون صادر شده با حکم قطعی که قرار است بعدها صادر شود چه تفاوت‌هایی دارد؟

دیوان اکنون باید دو اقدام انجام دهد نخست آنکه احراز صلاحیت کند. البته دیوان یک بار احراز صلاحیت کرده اما آن احراز صلاحیت برای صدور دستور موقت بوده است. صلاحیت به این مفهوم است که هر کشوری اگر بخواهد به دیوان علیه کشور دیگری شکایت کند هر دو کشور باید رضایت داشته باشند که به دیوان بروند. یعنی اگر یکی از کشورها رضایت نداشته باشد دیوان پرونده را مورد بررسی قرار نمی‌دهد. اکنون سوال این است که در پرونده فعلی آمریکا رضایت ندارد و در پرونده کارکنان دیپلماتیک و کنسولی آمریکا نیز ایران راضی نبود پس چرا دیوان این پرونده‌ها را بررسی کرد؟ دلیل آن این است که دو کشور پیش‌تر طی قراردادی یعنی عهدنامه مودت اعلام کرده بودند که دعاوی خود را در دیوان حل و فصل خواهند کرد و این دلیل دوم برای احراز صلاحیت نسبت به مفاد عهدنامه مودت است. در عهدنامه مودت ذکر شده است که اگر اختلافی در مفاد عهدنامه به وجود بیاید طرفین پس از مذاکرات دیپلماتیک اگر به نتیجه‌ای نرسند می‌توانند به دیوان دادگستری بین‌المللی شکایت کنند. بنابراین در حال حاضر دیوان باید بررسی کند که آیا بر پایه مفاد عهدنامه، دعوا قابل بررسی است یا خیر.

بعد از احراز صلاحیت نیز دیوان شکایت ایران را بررسی خواهد کرد به این صورت که آیا دعوای ایران علیه آمریکا صحیح است یا خیر و پس از آن نیز رای نهایی صادر خواهد شد. در این میان احتمالا آمریکا صلاحیت دادگاه را نخواهد پذیرفت و سپس دیوان ادله ایران را گوش می‌کند که چرا دیوان را برای این شکایت صالح می‌دانیم و پس از احراز صلاحیت،‌ ایران دلایل خود را برای شکایت مطرح می‌کند و در مقابل آمریکا نیز استدلال خود را خواهد آورد. به نظر می‌رسد این پروسه بین ‌یک سال و نیم تا دو سال زمان ببرد. سپس حکم نهایی صادر می شود.

 دکتر ذاکریان من در این قسمت متوجه نشدم که تفاوت دستور موقت و حکم قطعی چیست. ممکن است یک توضیح تکمیلی ارائه دهید؟

تفاوت این است که در اولی دیوان به این قطعیت دست یافته که اقدامات خوانده یعنی آمریکا ممکن است ضرر و زیان فوری پدید آورد که جبران آن سخت یا غیرممکن باشد. مثلا در پرونده برادران لاگراند موضوع اعدام مطرح بود که دیوان فورا و حتی رئیس دیوان به شکل تلفنی از سایر قضات خواست که به فوریت دستور موقت صادر شود. در پرونده ایران هم وقتی ما می‌گوییم پیروزی بزرگ برای ایران به همین دلیل است که دیوان به این قطعیت رسیده که تحریم‌ها آثار جبران‌ناپذیری در دارو، غذا، کشاورزی، صنایع هوایی و امور بشردوستانه دارد. لذا حتی صنایع و فناوری‌های مربوط به مقابله با خشکسالی هم باید در اختیار ایران قرار گیرد. بالاتر اینکه هر گونه اقدام دیگر و به عبارتی تحریم بیشتر هم منع شده است. ولی در حکم نهایی، دیوان بررسی می‌کند که صلاحیت نسبت به کل دعوا دارد یا خیر و اینکه کلیه تحریم‌ها لغو و حتی خسارت آنچه تا زمان صدور دستور موقت اتفاق افتاده یا بعد از آن ادامه یافته، باید پرداخت شود یا خیر.

 با توجه به اینکه حکم دیوان لاهه ضمانت اجرایی ندارد آیا می‌توان امیدوار بود با توجه به رای اولیه دادگاه لاهه یا قرار موقت آمریکا درخواست دیوان را اجرا کند و تحریم‌های هواپیمایی و دارویی را لغو کند؟

توجه داشته باشید دیوان پلیس ندارد و ضمانت اجرای دیوان سه مساله است؛ نخست تعهدات دولت‌ها؛ دوم فشار افکار عمومی و سپس، حق رجوع خواهان به شورای امنیت اگر کشور خوانده رای دیوان را رعایت نکند.

درخصوص مورد اول چون آمریکا به دیوان آمد و از خود دفاع کرد یعنی دیوان را قبول دارد و در مورد دوم فشار جامعه جهانی سبب می‌شود که کشورها آرای دیوان را رعایت کنند. به‌رغم این سه شرط، آمریکا پیش‌تر و در دیگر پرونده‌ها نیز دستور موقت را رعایت نکرده است. همان‌طور که اشاره شد در پرونده «برادران لاگراند» که آلمان از آمریکا به دیوان شکایت کرده بود با وجودی‌که دیوان دستور موقت صادر کرد اما ایالات‌متحده آنها را اعدام کرد.  این در حالی است که دیوان دستور داده بود که آمریکا فعلا باید دست نگه دارد اما واشنگتن کار خود را کرد. لذا کشورها گاهی ضمانت‌های اجرایی را که به آن اشاره شد رعایت نمی‌کنند. البته این رعایت نکردن حکم دیوان همواره به‌عنوان یک خسارت به طرف مقابل و جامعه جهانی از سوی کشور خاطی باقی خواهد ماند و یک روزی باید آن را جبران کند.

 مواردی چون رای اخیر لاهه و فشار افکار عمومی آیا تاثیری بر رفتارهای دولت آمریکا داشته است؟

من معتقد هستم که در مقطع فعلی، دستور موقت دیوان و مجموعه عوامل دیگر موجب شده که دونالد ترامپ در یکسری رفتارهای خود تجدیدنظر کند. ترامپ تا چندی پیش صحبت از تغییر رژیم در ایران می‌کرد، سپس با تعدیل در صحبت‌هایش گفت که ایران عامل ایجاد تنش و چالش است و باید رفتارش را تغییر دهد و امروز صحبت از حل مشکلات میان تهران و واشنگتن می‌کند. این تغییر رویکرد حاصل همین فشارها، رای دیوان، دیپلماسی وزارت خارجه و پایبندی به برجام و سازمان‌ ملل بوده است. ما امروز با سلول‌های زنده‌ای مواجه هستیم که در حال حمله به یکجانبه‌گرایی آمریکا هستند و با رای دیوان نیز بیش از گذشته، یکجانبه‌گرایی آمریکا مورد هدف قرار گرفته است.

 با این تفاسیر یکی از مهم‌ترین دستاوردهای رای موقت دیوان را می‌توان همین مورد هجمه قرار گرفتن یکجانبه‌گرایی آمریکا دانست.

بدون شک یکی از مهم‌ترین دستاوردها همین هجمه‌ها علیه یکجانبه‌گرایی آمریکا، تغییر رفتار رژیم ترامپ و پذیرش رفتار معقول ایران از طرف جامعه جهانی است.

 در پیمان مودت تاکید شده که قبل از ارجاع اختلافات به دادگاه لاهه، اختلافات باید از طریق مذاکره حل شود. بنابراین در دادخواست ایران آمده که طی دو نامه مکتوب به سفارت سوئیس درخواست برای لغو تحریم‌ها را به آمریکا ارائه کرده بود. آیا این درخواست‌ها و پیگیری منطقی ایران باعث نشد که هیات حقوقی آمریکا خلع سلاح شود؟

رفتار ایران در پیگیری پرونده شکایت از آمریکا کاملا منطقی، عقلایی و تکنیکی و به دور از احساس، هیجان و شعار بود. ایران ملزومات پیروزی در این پرونده را تا به‌امروز به درستی مهیا کرده است. یکی از لوازم مذاکرات دیپلماتیک بود. از این رو ایران نامه‌ای نوشت و برای بحث در این رابطه اعلام آمادگی کرد. این نامه به سفارت سوئیس داده شد، اما هیچ پاسخی از طرف آمریکایی دریافت نشد. لذا ایران شرط عهدنامه مودت را رعایت کرد، اما آمریکا با بی‌پاسخ گذاشتن نامه ایران دچار خطای دیپلماتیک شد.

نکته دیگر این است که در چنین مواقعی به جای واکنش‌های تند باید واکنش‌هایی مبتنی بر حقوق بین‌الملل و چندجانبه‌گرایی را دنبال کرد.

درست پیش از صدور رای، آقای روحانی در سازمان ملل متحد سخنرانی داشتند و در آن سخنرانی اعلام کردند که «ما آماده گفت‌وگو از همین جا هستیم و همچنان به تعهدات‌مان پایبند هستیم.» این صحبت‌ها نیز در موفقیت پرونده ایران در لاهه بسیار اثرگذار بود.

در این میان جمهوری اسلامی ایران از برخی کارها طی این مدت اجتناب کرده و همچنان نیز باید اجتناب کند. الان می‌توانیم در رابطه با ادوات نظامی یا حرکات سیاسی این اقدامات را به‌عنوان یک حرکت دفاعی انجام دهیم ولی تبلیغ آنها در این برهه حساسیت‌زا خواهد بود. در عین حال از ارائه برخی تصاویر و شعارها علیه کشورهایی که ما توان محکوم کردن آنها را  در مجامع بین‌المللی داریم اجتناب کنیم، زیرا ممکن است موجب داوری قضات علیه ایران شود پس باید احتیاط کنیم.

درواقع باید برای قضات این مساله را جا بیاندازیم که ایران از اعمالی که ممکن است وضعیت را بدتر کند اجتناب کرده است.

 نقش تیم حقوقی ایران را در موفقیت این پرونده چطور ارزیابی می‌‌کنید؟

ایران برای این پرونده از یک تیم علمی، تخصصی و حرفه‌ای استفاده کرد که در کنار تیم بریتانیا و فرانسه که به ایران کمک می‌کردند این تیم بسیار خردمندانه عمل کرد. این سه تیم در کنار هم با مطالعه علمی و حقوقی دقیق توانستند به نتایج خوبی دست پیدا کنند. بنابراین به‌رغم آنکه بهترین دانشگاه‌های دنیا در آمریکا قرار دارد اما چون تیم حقوقی ایران بسیار خوب عمل کرد و در دیگر عرصه‌ها نیز گام‌های مثبتی در این مدت برداشتیم، توانستیم این پرونده را تا اینجا به نفع خود پیش ببریم.


آیا تیم آمریکایی حدس نمی‌زد که ممکن است دیوان به نفع ایران رای صادر کند که زودتر از این پیمان خارج شود تا دست دیوان را ببندند؟ به بیان دیگر اشتباهات تیم آمریکایی چه بود که نتوانست در این پرونده موفق عمل کند؟

آمریکایی‌ها گمان می‌کردند که ایران یک موضوع نامربوط سیاسی را به یک موضوع حقوقی پیوند می‌زند؛ به‌زعم آنها چون برجام یک موضوع سیاسی است و تمرکز ایران در این شکایت نیز روی بحث نقض برجام بود اینگونه ارزیابی کردند که این مساله ربطی به نقض عهدنامه مودت ندارد.

این در حالی است که ایران با یک کار حرفه‌ای توانست قضات دیوان را مجاب کند که اعمال تحریم‌های یکجانبه نقض عهدنامه مودت است. چرا که در این عهدنامه بر دوستی میان ملت‌ها، تامین حقوق آنها و اجتناب از ضرر ملت‌ها تاکید شده است. ایران نیز به همین موارد استناد کرد و گفت که تحریم‌ها موجب ضربه زدن به مردم ایران شده است. بنابراین آمریکا در این پرونده یک خطای محاسباتی مرتکب شد. اشتباه دیگر واشنگتن بی‌توجهی به اوضاع جهانی بود.

در حقوق بین‌الملل چند منبع داریم شامل معاهده، عرف، اصول کلی حقوقی، دکترین و رویه؛ آمریکایی‌ها با این پنج منبع موضوع را مورد ارزیابی قرار دادند. در حالی که امروز یک منبع جدیدی به حقوق بین‌الملل افزوده شده و قضات دیوان جدا از بند یک ماده ۳۸ اساسنامه دیوان به این موضوع نیز به‌عنوان یک منبع توجه دارند. این منبع این است که شرایط و اوضاع و احوال جهانی می‌تواند منشأ ارزیابی و داوری قرار گیرد. در حال حاضر شرایط و اوضاع جهانی ناشی از اقدامات ترامپ و تیم وی کمک کرد تا ایران بتواند در این رای نظر مساعد قضات را جلب کند. خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، خروج از نفتا، خروج از برجام، عدم رعایت قطعنامه ۲۲۳۱، تهدید قضات دیوان کیفری بین‌المللی، تاکید بر یکجانبه‌گرایی و تهدید به خروج از سازمان تجارت جهانی از جمله شرایطی است که رئیس‌جمهوری آمریکا برای جامعه بین‌المللی فراهم کرده است. در چنین بستری، ایالات‌متحده آمریکا و تیم حقوقی آن حدس نمی‌زدند که این شرایط روی پرونده ایران اثر بگذارد. این در حالی است که این رفتارها به شدت روی ارزیابی حقوقی قضات موثر بود. تیم آمریکایی به این نکته توجه نداشت ولی در مقابل تیم فرانسوی و بریتانیایی که در پرونده ایران حضور داشتند، این مساله را مورد توجه قرار داده‌ و تاکید داشتند که تعهدات جهانی کشورها می‌تواند در کنار این عهدنامه مودت مورد توجه قرار بگیرد. این مسائل در نهایت باعث شد که یک پیروزی بزرگ برای ایران و ملت ایران به دست‌ آید.