کشف خوراکی‌های عجیب

  تجربه غذاهای شگفت

سفر به قصد امتحان کردن طعم‌های جدید غذا و خوراکی‌ها یکی از انواع سفرهای ماجراجویانه است که این روزها طرفداران بسیاری هم پیدا کرده است؛ گردشگرانی که به شهرها و کشورهای دیگر می‌روند و غذاها و نوشیدنی‌های خاص آنجا را امتحان می‌کنند، با فرهنگ غذایی آنها آشنا می‌شوند و تجربه‌ای بکر را به دست می‌آورند. اما آیا از این طعم‌های شگفت‌انگیز در ایران خودمان هم داریم؟

  گوش فیل در نصف جهان

اولین روزهایی بود که به‌عنوان راهنما کار می‌کردم، همراه با گروه کوچکی به اصفهان رفته بودم. بعد از چند روز گشت‌وگذار فشرده در میان آثار فرهنگی و هنری، امتحان کردن انواع گزها، آب هویج بستنی‌های معروف و خوردن بریونی‌ها و حلیم بادمجان‌های خوشمزه، درست در لحظه‌ای که فکر می‌کردیم دیگر همه شگفتی‌های اصفهان را دیده‌ایم، اتفاقی افتاد که کمی دیگر در این شهر زیبا ماندیم. در اطراف میدان نقش جهان، مغازه‌ای‌ قدیمی را پیدا کردیم که گوش فیل با دوغ سرو می‌کرد. اول فکر کردیم یا دوغش با بقیه دوغ‌ها فرق دارد یا گوش فیلش اما این‌طور نبود. با احتیاط کمی گوش فیل را در دهانم گذاشتم و بعد کمی از لیوان دوغم مزه مزه کردم و همان‌طور که به ترکیب شوری و شیرینی فکر می‌کردم همراه با همسفرانم به صحبت‌های فروشنده گوش دادیم؛ مردی که با لهجه‌ زیبای اصفهانی برایمان توضیح داد که خوردن این ترکیب احتمالا به زمان صفویان باز می‌گردد، برای کسانی که فشار خون پایین دارند مناسب است و خود اصفهانی‌ها آن‌را بسیار دوست دارند.

  زنجان و غذای اسکاتلندی

یک ظهر سرد زمستانی در زنجان به‌صورت کاملا اتفاقی با غذایی آشنا شدم که ترکیباتش با یک غذای اسکاتلندی به‌نام «هگیس» تقریبا یکسان است. در رستوران قدیمی و کوچکی، بوی خوش جگر سرخ شده با ادویه، نمک و سبزیجات به مشام می‌رسید. نام غذا «جغور بغور» یا «جئز بئز» بود و آن را با نان تازه و کمی سبزی خوردن برایمان آوردند. در آن رستوران کوچک، از چند ملت گوناگون مردمی مشغول امتحان کردن این غذای اصیل زنجانی بودند و به‌نظر می‌آمد همه آن ‌را دوست دارند. بعدها از یک دوست زنجانی شنیدم که نام دیگر این غذا «حسرت‌الملوک» است و داستان‌های جالبی هم برای این نام‌گذاری داشتند؛ اینکه روزی یکی از زنان ناصرالدین‌شاه قاجار به‌نام ملوک از زنجان می‌گذشته و بوی این غذا به مشامش می‌رسد. ملوک که باردار بوده در راه ویار جغور بغور می‌کند و پادشاه افرادی را می‌فرستد تا برای همسرش از این غذا تهیه و حسرتش به دلش نماند! قصه‌ دیگری نیز می‌گوید بوی غذا به خود ناصرالدین‌شاه می‌رسد؛ اما چون پادشاه بوده برای امتحان کردن غذا جلو نمی‌رود و حسرتش بر دلش می‌ماند.

  خاک در نان!

زمستان سال گذشته فرصت کوتاهی پیش آمد تا چند روزی را در جزیره قشم بگذرانم و با غذاهایی آشنا شوم که در طعم، طبخ و شیوه سرو بی‌نظیر بودند.

از کباب بز، انواع غذاهای دریایی با دورچین‌های جذاب‌ و نوشیدنی‌های خوشمزه که بگذریم، در این منطقه انواع نان‌های خاص و عجیب پخته می‌شوند.

اولین آنها «تموشی» بود؛ نان خوش عطری که طعم ماهی می‌دهد و اگر بتوانید آن ‌را همان موقع که از تنور بیرون بیاید امتحان کنید، به یکی از جذاب‌ترین طعم‌های عمرتان دست یافته‌اید. به جز این نان در روستاهای قشم فرصت امتحان کردن نان «رخنه» را نیز پیدا کردیم؛ نانی که در آن از مایع قرمز شورمزه‌ای می‌ریختند که از خاک سرخ و نوعی ماهی تهیه شده بود. به جز این دو نان، نان‌های شیرین و شور دیگری هم در جزیره قشم پیدا می‌شدند که ما برخی از آنها را به‌عنوان سوغاتی با خودمان به خانه بردیم.

  بستنی با گلپر

گیلان هم بهشت کسانی است که به امتحان کردن غذاهای جدید و لذیذ علاقه‌مندند. برای من از گیلان خوشمزه‌ترین خاطره باقی مانده یک دسر کاملا سنتی است. در اواسط تابستان در یک رستوران کوچک وقتی غذایمان تمام شد برایمان در ظرف‌های فلزی بستنی یخ‌زده آلبالویی آوردند که با گلپر و برگ نعنا خوش‌طعم‌تر شده بود. آن بستنی را دیگر هیچ جا آن‌قدر خوب و دلنشین پیدا نکردم.