باز تعریف  مفهوم طبقه

 گیدنز کماکان اصرار می‌ورزد که پژوهشگران معاصر درکی اشتباه از مفهوم طبقه داشته‌اند و مسائل نظریه طبقه و نظریه سرمایه‌داری صنعتی را که در هم تنیده شده‌اند، اشتباهی تحلیل کرده‌اند. لذا، کتاب حاضر تلاش می‌کند نظریه‌های اصلی و نظریه‌پردازان ساختار طبقاتی را در بوته نقد قرار داده و صورت‌بندی دوباره از طبقه‌بندی‌های سنتی درباره‌ تحلیل طبقاتی به دست دهد و این صورت‌بندی را در فرآیند توسعه و تحول جوامع پیشرفته در طول ۱۰۰ سال گذشته به کار می‌گیرد. گیدنز در کتاب حاضر تلاش می‌کند چارچوبی جدید برای تحلیل مفهوم طبقه در جامعه‌شناسی ارائه بدهد. پرسش‌های اصلی که در این کتاب مطرح می‌شوند عبارتند از: چگونه «طبقات اقتصادی» به «طبقات اجتماعی» تبدیل می‌شوند؟ چه روابط مشروط و متقابلی میان بوروکراسی و طبقه، قدرت اقتصادی و سیاسی، دولت و اقتصاد وجود دارد؟ روش گیدنز این است که تلاش می‌کند به این پرسش‌ها در طول ارزیابی انتقادی از نظریه‌های مارکس و وبر و منتقدان مارکس درباره‌ طبقه، پاسخ دهد. دقیقا در طول همین مسیر انتقادی است که مفهوم طبقه را بازتعریف کرده و واقعیت تجربی ساختاریابی طبقاتی در کشورهای سرمایه‌داری و «سوسیالیسم دولتی» را با ارجاع خاص به مدل تحلیل خود، ارزیابی می‌کند. لذا هر فصل این کتاب حاوی مباحث بحث‌انگیز و خردمندانه‌ای است که به نوبه خود نقد دیگری می‌طلبد. گیدنز استدلال می‌کند، طبقه کارگر هنوز در کنار ماست و جوامع سرمایه‌داری و نیز جوامع مبتنی بر سوسیالیسم دولتی همچنان به بهره‌کشی خود از این طبقه ادامه می‌دهند. «در جامعه مبتنی بر سرمایه‌داری، نظام طبقاتی همچنان محوریت اساسی ساختار اجتماعی را دارد و مجرای اصلی ارتباط مبتنی بر سلطه استعماری است. از سویی دیگر جوامع مبتنی بر سوسیالیسم دولتی، به‌طور خالصانه‌ای در حرکت به سمت نظامی بدون طبقات اجتماعی موفق بوده‌اند اما این موفقیت را به قیمت ایجاد نظامی از سلطه سیاسی که شکل استعمار اجتماعی را تغییر داده به جای آنکه آن‌ را به‌طور کامل از بین ببرد، به دست آورده‌اند.»