شناسایی فرصت‌ها و تهدیدهای پایتخت

هر چند به ظاهر انتخاب دکتر پیروز حناچی توسط ۲۱ عضو شورای پنجم شهر تهران انجام شد، اما واقعیت این است که وی و البته سایر انتخاب‌های گذشته شهرداری تهران توسط یک جمع بسیار بزرگ‌تر انجام شده است که به جرات می‌توان گفت این انتخاب‌ها نتیجه اندیشه یک جمع بزرگ‌تر و متشکل از مردمی است که هر کدام دغدغه شهر و مدیریت شهری را داشته و دارند.هر چند نمی‌توان در این میان به حساس شدن جامعه‌ای به مراتب بزرگ‌تر نسبت به انتخاب شهردار تهران غافل ماند. این جامعه بزرگ‌تر همانا رسانه‌ها اعم از شبکه‌های مجازی، سایت‌های خبری و روزنامه‌ها بودند.

اعتقاد دارم که این روند انتخاب یک پدیده اجتماعی بسیار باارزش است که تکاپو و سرزندگی بالایی در آن موج می‌زند. اما زنجیره اقدامات شورایی و دموکراتیزه‌ ما زمانی تکمیل می‌شود که نه‌تنها در زمان انتخاب، همه، سهم و مشارکت داشته باشیم بلکه پس از انتخاب نیز، همه تمکین کنیم؛ حتی اگر اختلاف، یک رای باشد؛ حتی اگر کاندیدای ما جزو کاندیداها نباشد. اگر به این نفع قائل هستیم، آن را باید در هر دو حلقه زنجیر بیابیم؛ یعنی هم در انتخاب و هم در تمکین وگرنه، بسان بازی کودکانه‌ای است که نوع و قوانین بازی را با هم انتخاب می‌کنند ولی در نهایت به برهم‌زدن بازی ختم می‌شود.

فراموش نکنیم که این عقلانیت و خرد جمعی، با مرکزیت نهاد شوراست که منسجم و موثر می‌شود و نمود پیدا می‌کند. نهاد شورا، یک مجرای بسیار پرظرفیت برای بروز خرد جمعی و انرژی اجتماعی است. ملت‌ها، بدون خرد جمعی، کارهایشان به بیراهه خواهد رفت و بدون انرژی اجتماعی، سرمایه‌ای برای رشد نخواهند داشت و نکته جالب روزگار ما این است که به مدد شبکه‌های اجتماعی، نهاد شورا و رسانه چنان درهم تنیده شده‌اند که حتی می‌توان، شفافیت اجتماعی را نیز بعد از رسانه، به حساب شوراها گذاشت.

اما سوال اینجاست که از شهردار جدید تهران چه انتظاری داریم؟ به هر حال دکتر پیروز حناچی را قبل از اینکه منتخب نمایندگان مردم در شهرداری تهران بدانیم، یک شهرساز، استاد دانشگاه، معمار و فردی که با ارکان مدیریت شهری آشناست می‌شناسیم. از دغدغه‌های وی در حوزه احیای هویت فرهنگی و حفاظت از بافت‌های ارزشمند و تاریخی، باغات و نظام‌مند کردن اصول شهرسازی نه‌تنها در تهران بلکه در کشور مطلعیم. همین پیش‌زمینه کافی است تا با توجه به کارنامه‌ای که شهردار تهران در حوزه‌های مرتبط با امور شهری و مدیریت شهری دارد، به مراتب انتظارات بالایی از وی برای بهبود وضعیت شهری تهران و تبدیل این کلانشهر به شهری زیست‌پذیر، ایمن و شهروند‌مدار داشته باشیم.

اما به این موضوع نیز قائل هستیم که موضوعات مالی و بدهی‌هایی که شهرداری تهران دارد از یک سو و از سوی دیگر راهکارهایی که در کسب درآمد پایدار برای اداره شهر در دوره‌های گذشته به اشتباه و آن هم به دلیل نبود قوانین متقن و تاثیرگذار پایه‌گذاری شده، پیچیدگی‌های زیادی را در اداره این شهر به وجود آورده است. به هر حال بهبود وضعیت تهران و اداره شهر نیازمند یک برنامه‌ریزی بلند مدت با توجه به فرصت‌ها و تهدیدهایی که در پیرامون این کلانشهر وجود دارد، است. از شهردار جدید تهران در گام نخست این انتظار را داریم تا با شناسایی دقیق و آسیب‌شناسی این فرصت‌ها و تهدیدها برنامه کاملی را برای اداره شهر تدوین و بعد از تصویب شورا اجرایی کند.