چرا تعطیلی نود، خودکشی تلویزیون بود؟

با این همه اما، ضرر اصلی و غیرقابل جبران تعطیلی نود برای صداوسیما چیز دیگری است که شاید از تمام اینها مهم‌تر باشد. مساله اساسی اینجاست که نود در تمام طول این سال‌ها، ژست کم‌خرج آزادی نقد و بیان برای رسانه‌ای بود که به نظر نمی‌رسد سازگاری چندانی با این مقوله داشته باشد. در شرایطی که تلویزیون دولتی ایران عموما به تک‌صدایی و انفعال در برابر مشکلات و مصائب اجتماعی متهم می‌شود، نود جزو معدود تولیدات این سازمان به شمار می‌آمد که توانسته بود تا حدی این کلیشه را در هم بشکند و برای تشکیلات جام‌جم، آبرو و اعتبار بخرد. اصولا نقادی در ورزش کم‌هزینه‌تر و سهل‌الوصول‌تر از سایر حوزه‌هاست و عادل فردوسی‌پور موفق شده بود با استفاده از همین ظرفیت، نمایشی از تضارب آرا در تلویزیون به وجود بیاورد. نود شاید تنها جایی بود که می‌شد به چالش کشیده شدن جدی نمایندگان مجلس، مدیران کل و حتی وزرا و روسا را در آن دید و البته ایمان داشت که پشت این زبان منتقد و بدون ملاحظه، خبری از باج‌گیری و سهم‌خواهی نیست. جای تاسف بسیار است که صداوسیما حتی به همین دکور ساده هم رحم نکرد و با از میان برداشتن مجری و برنامه‌ای که در گذر سالیان به سرمایه این سیستم تبدیل شده بود، آفت بی‌اثری را به کل سازمان تسری داد.