آینـده رشد اقتصادی

ماه گذشته، من در مورد شکاف رو به رشد بین نظریه اقتصادی و شرایط اقتصادی دنیای واقعی نوشتم و به خوانندگان یادآور شدم که اقتصاد همچنان یک علم اجتماعی است، با وجود جاه‌طلبی‌های بزرگ‌تری که افراد حرفه‌ای در آن ممکن است داشته باشند. با این حال، وقتی بحث در مورد این سوال خاص است که چه چیزی رشد اقتصادی را در دراز مدت می‌راند، می‌‌توان با تمرکز بر دو نیرو، هنوز پیش‌بینی‌هایی ارائه داد.به‌طور خاص، اگر کسی بداند که چه میزان جمعیت فعال کشور رشد خواهد کرد (یا کوچک خواهد شد) و میزان بهره‌وری چه میزان افزایش خواهد یافت، می‌تواند رشد آتی را با اطمینان قابل‌توجهی پیش‌بینی کند. متغیر اول قابل‌پیش‌بینی است و از زمان بازنشستگی و مرگ در قوانین کشور می‌تواند به‌دست آید، اما متغیر دوم از درجه نااطمینانی بیشتری برخوردار است. در واقع، کند شدن گزارش‌دهی در بهره‌وری در اقتصادهای توسعه‌یافته از سال ۲۰۰۸، بهره‌وری را به یک معمای اقتصادی بدل کرده است.

در تحقیقی من و همکارانم، رشد تولید ناخالص داخلی را از دهه ۱۹۹۰ برای اقتصادهای بزرگ بررسی کردیم: آمریکا،‌ بریتانیا،‌ حوزه یورو، ژاپن، کشورهای بریک شامل برزیل، روسیه، هند و چین و «یازده» کشور در حال توسعه پرجمعیت.پیش‌بینی من و همکارانم در سال ۲۰۰۱ از رشد اقتصادی (۲۰۲۰-۲۰۱۱) در قیاس با آنچه که  در این دهه (۲۰۱۱ - ۲۰۱۷) رخ داد، حاوی نکات جالبی است. ما برای کل دنیا رشد بیش از ۴ درصد را در دهه اخیر به‌خاطر رشد چین و دیگر کشورهای زیرمجموعه BRIC بزرگ پیش‌بینی کردیم و دقیقا به همین دلیل است که رشد در دوره ۲۰۱۰-۲۰۰۱ قوی‌تر از دهه‌های قبل ثبت شده است.حال توجه کنید که واقعا چه اتفاقی افتاده‌است. رشد در آمریکا، انگلستان، ژاپن، چین و هند به آنچه که ما پیش‌بینی کردیم، نزدیک شده‌است. اما این گزاره را در حوزه یورو، برزیل و روسیه نمی‌توان به‌کار برد. عملکرد ضعیف آنها باید بهره‌وری ضعیف را منعکس کند، با توجه به اینکه پیش‌بینی‌های ما در حال‌حاضر متمرکز بر گرایش‌های جمعیتی بوده‌اند.

15 (4)