چگونه آغاز کردیم؟

حوالی ساعت ۹ صبح یک روز تعطیل، با همسفرانم در محله «عودلاجان»، روبه‌روی «بیمارستان سپیر» که بیش از هفتاد سال قدمت دارد و مرکز خیریه‌ای برای اقلیت کلیمی و دیگر مردم محسوب می‌شود، جمع شدیم. برای مسافرانم درباره برنامه تهرانگردی و جاذبه‌هایی که قرار بود به آنها سر بزنیم گفتم. پیش از حرکت، برایشان توضیح دادم دکتر سپیر که این بیمارستان به نام اوست، چه نقش مهمی در کنترل بیماری تیفوس داشته و در نهایت خود او که پزشکی حاذق بوده است، در اثر همین بیماری فوت می‌کند.

کمی بالاتر از بیمارستان، «حمام کشوریه و سلیمانیه» قرار داشت؛ حمامی که در سال ۱۳۸۵ به ثبت ملی رسیده و از نظر معماری، منبت‌کاری و گچبری‌ها در نوع خود بی‌نظیر است. با مسافرانم روبه‌روی در قدیمی حمام ایستادیم و برایشان توضیح دادم این حمام دارای سرویس‌های جداگانه‎‌، کمدها، رختکن‌ها و بخشی مجزا برای اجرای آداب و رسوم‌های دین یهود بوده است. اما نکته آزاردهنده این بود که نقاشی‌ها و منبت‌کاری‌هایی که از نظر زیبایی و ظرافت می‌توانستند در کاخ‌ها جلوه‌گری کنند حالا زیر غبار زمان در حال فروپاشی‌اند. پس از بازدید این حمام برای ادامه گردش‌مان به آن طرف خیابان رفتیم و وارد کوچه و پس‌کوچه‌هایی اسرارآمیز شدیم.

07 (2)

عبادتگاه‌ها در قلب عودلاجان

از کوچه پس کوچه‌های باریک که بیشترشان به‌زیبایی سنگفرش شده بودند، گذشتیم و خانه‌هایی قدیمی را دیدیم که برخی از آنها لوکیشن فیلم‌ها و سریال‌های گوناگون بودند؛ خانه‌هایی که تعدادی از آنها سالم مانده و برخی به سبب فرو‌ریختن دیوارهایشان، دیگر زیبایی سابق را نداشتند. اما مقصد ما یکی از بناهایی بود که بیش از صد سال قدمت داشت؛ کنیسه «عزرا‌یعقوب» که عبادتگاهی مهم برای یهودیان است. در این کنیسه، توراتی قدیمی نگهداری می‌شود و اجرای مراسم خاص مذهبی چون گذشته ادامه دارد.

بعد از دیدن داخل کنیسه عزرا یعقوب باز قدم در کوچه‌ها گذاشتیم و برای دیدن کنیسه‌‌ای دیگر به‌نام «حکیم آشر» حرکت کردیم. در مسیر برای همسفرانم توضیح دادم کنیسه حکیم آشر نیز بیش از صد سال قدمت دارد و در آن بادگیری تعبیه شده که جریان هوای خنک را به داخل ساختمان می‌آورد، دور تا دور سقف ساختمان با خطوط عبری رنگارنگ تزئین شده و کلیمیان در آن مشغول پرستش خداوند هستند. کمی تا ظهر مانده بود که برای صرف ناهاری متفاوت راهی بخشی دیگر از محله عودلاجان شدیم.

07 (3)

ناهار در بانک استقراضی

با گذر از کوچه‌های عودلاجان به «تیمچه اکبریان» رسیدیم و وارد سفره‌خانه سنتی زیبایی شدیم که حوض و فواره‌های کوچکی به آن طراوت و نشاط بیشتری داده بود و عطر دیزی‌هایش هوش از سرمان برده بود. وقتی همه مسافرانم برای صرف ناهار مستقر شدند، برایشان گفتم که اکنون ما در ساختمانی هستیم که روزی اولین بانک استقراضی ایران بوده است؛ پس از صرف ناهار و چای دلچسب پس برای دیدن آخرین جاذبه سفر تهران‌گردی‌مان راه افتادیم.

07 (1)

دو دیوار و سه خانه

اما در میان محله‌ عودلاجان خانه‌ای قدیمی وجود دارد که روزگاری در آن شاعری پرآوازه، «پروین اعتصامی» همراه با خانواده‌اش زندگی می‌کرده است. پروین در این خانه نوجوانی‌اش را گذرانده، ازدواج کرده و شاید شعرهایش را با الهام از اتاق‌ها، حیاط و شاه‌نشین این خانه سروده است. پس از سال‌ها من و همسفرانم روبه‌روی خانه پدری پروین اعتصامی ایستاده بودیم؛ خانه‌ای که با دو دیوار به سه بخش تقسیم شده و هر تکه‌ آن مالکی جداگانه دارد و تنها یک سوم آن ‌که در اختیار ایکوم یا شورای بین‌المللی موزه‌هاست، امکان بازدید دارد.

پس از دیدن این خانه، کمی دیگر در کوچه‌ها گشتیم؛ حجره‌های قدیمی را دیدیم و پس از گرفتن عکس‌های یادگاری برای بازگشت به خانه آماده شدیم.