دیدن فلسفی جهان

نویسنده در این کتاب سعی می‌کند بگوید که چطور با الهام گرفتن ازآثارهنری افراد مختلف، توانسته به لذت بردن از سفرش بپردازد. چطور برای ذهن خودش بازی ذهنی ایجاد می‌کند تا حین این بازی ذهنش را به چالش بکشد تا از سفرش لذت بیشتری ببرد. «هنر سیر و سفر» یک سفرنامه نیست، گرچه نویسنده از احوال خودش در بعضی سفرها به خواننده خبر می‌دهد.

پیشنهاد می‌کنم قبل از تورق هنر سیر و سفر، خیلی در فهرست کتاب دقیق نشوید. یا بهتر است بگویم در دسته بندی‌های کتاب دنبال این نباشید که نویسنده چه چیزی را خواهد گفت. بگذارید بازهم بهتر بگویم، پیش از خواندن خود کتاب در مورد فهرستش قضاوت نکنید. نویسنده همان چیزی را می‌خواهد بگوید که در اسم کتاب گفته. اگر سفر را صرفا عزیمتی از نقطه جغرافیایی A به نقطه جغرافیایی B می‌دانید، پیشنهاد می‌کنم یا این کتاب را نخوانید و یا اینکه قبل از خواندن این کتاب، پیش‌فرض خود را در مورد سفر موقتا کنار بگذارید و تن در دهید به حکایت نویسنده.

در فصلی از هنر سیر و سفر، در باب سفر به مکان‌های گوناگون صحبت می‌کند. نوشته‌هایی که خواندنی هستند، اما پیشنهاد می‌کنم حین خواندن نوشته‌ها عکس‌های کتاب را هم جست‌و‌جو کنید تا بهتر با حس و حال حرف‌های نویسنده درگیر شوید. تکه‌ای از کتاب:

از میان تمام وسایل نقلیه مسافرتی، قطار احتمالا بهترین مددکار اندیشیدن است: مناظر بیرون به هیچ‌وجه یکنواختی بالقوه مناظر بیرون کشتی یا هواپیما را ندارد، سرعتش به حدی است که مجال درگیر شدن به آدم نمی‌دهد و در عین حال چنان کند است که چیزها را تشخیص می‌دهی. لحظه‌های کوتاه و برانگیزاننده‌ای از خلوت افراد را به ما می‌نمایاند، می‌گذارد دقیقا لحظه‌ای که زنی فنجانی را از قفسه آشپزخانه برمی‌دارد ببینیم، بلافاصله ما را از جلوی حیاطی عبور می‌دهد که مردی روی صندلی خوابش برده و بعد از مقابل پارکی می‌گذرد که کودکی توپی را که کسی برایش انداخته (و ما نمی‌بینیمش) می‌گیرد.