حمام روسی در دمای منفی 20

بعد از این روز خوب، می‌خواستم گروه را با یک تجربه جدید و جذاب دیگر مشعوف کنم. بنابراین برنامه حمام روسی را برایشان تدارک دیدم. حمام را رزرو کردم و قرار شد یک ساعت خانم‌ها و یک ساعت بعد آقایان گروه از این تجربه جالب لذت ببرند. آموزش‌ها و توضیحات لازم داده شد. حمام‌های روسی تقریبا شبیه سونای خشک است اما در درجه حرارتی بین ۸۰ تا ۱۰۰ درجه سانتیگراد. تمام سوخت این حمام‌ها از چوب تامین می‌شود. اول وارد اتاقک اصلی می‌شوید بعد از چند دقیقه بیرون می‌آیید و با تشت از داخل بشکه‌های پر از آب سرد بدن خود را می‌شویید و دو مرتبه به داخل اتاقک بر می‌گردید. قسمت جالب این حمام جارو زدن بدن است! محلی‌ها در درست کردن جاروی حمام خبره هستند. برگ درختان توس را می‌چینند و با مهارتی خاص به شکل جارو در می‌آورند. قبل از پایان حمام کف حمام دراز می‌کشید و حمامچی به شیوه بومی شروع به زدن جارو به پشت شما می‌کند. این کار باعث تسریع جریان خون می‌شود و به عضلات حس آرامش دلچسبی می‌دهد. جارو زدن در دقایق آخر اوج می‌گیرد و حالا وقت آن رسیده که یک دفعه از گرمای ۱۰۰ درجه به فضای سر باز با درجه هوای منفی بیست درجه بروید و یک دقیقه در آنجا بایستید. محلی‌ها اعتقاد دارند که با این کار بدن شما در مقابل سرما ایمن می‌شود و سرما نمی‌خورید.

  پای صحبت مردم محلی

روز آخر در بایکال است، پای صحبت محلی‌ها می‌نشینیم. می‌گویند تا قبل از ۱۵ سال پیش در جزیره برق نداشتند. در آن دوران گردشگری نیز در این منطقه وجود نداشته. اگرچه در حال حاضر بیشتر درآمد مردم محلی از گردشگری است اما خیلی از محلی‌ها آرزو داشتند که به گذشته برگردند. از نظر آنها تکنولوژی‌های امروزی مضر است. آنها که سالیان سال زندگی کاملا طبیعی را تجربه کرده بودند به‌رغم سختی‌های مختص آن سبک زندگی، آن نوع زندگی را بیشتر ترجیح می‌دادند. . بعد از گفت‌وگو با محلی‌ها و بازدید از موزه محلی برای خرید سوغات، داروهای گیاهی محلی و عکاسی دوباره غروب از بورخان و خداحافظی از بایکال می‌رویم.

  خداحافظ بایکال

حس و حال این روزهای مسافرانم وصف‌نشدنی است. حالا وقت آن است که حدود ۵ ساعت جاده یخی بایکال به ایرکوتسک را طی کنیم. ایرکوتسک که در بخش اول سفرنامه در مورد آن توضیح داده شد یکی از بزرگ‌ترین شهرهای سیبری است. در ایرکوتسک رود بزرگی به نام آنگارا جریان دارد. مردم محلی به افسانه‌ای عاشقانه درباره این رود اعتقاد دارند. می‌گویند بایکال ۳۳۶ پسر و تنها یک دختر داشت به نام آنگارا. دختر به عشق پسری به نام ینی‌سئی دچار می‌شود. آنگارا مدت‌ها مخفیانه از آب رود پدر به عشق خود هدیه می‌کرد، ناگهان این راز در پیشگاه بایکال پدر برملا شده و موجب ناراحتی پدر می‌شود. بایکال که عاشقانه دختر خود را دوست داشته و فرد دیگری را برای ازدواج با دخترش در نظر گرفته بود دختر را زندانی می‌کند تا مقدمات جشن عروسی را مهیا کند. آنگارا تصمیم می‌گیرد فرار کند و در صبح روز عروسی قبل از اینکه پدر از خواب بیدار شود به سرعت پا به فرار می‌گذارد. ناگهان پدر از خواب بیدار میشود و برای اینکه جلوی او را بگیرد سنگ بزرگی به سمت او پرتاب می‌کند. به هر ترتیب آنگارا فرار می‌کند و بعد از آن دیگر هرگز پدر دخترش را نمی‌بیند. بایکال تا آخرین روز عمر بر این دلتنگی اشک می‌ریزد و از اشک‌های او دریاچه‌ای بزرگ درست می‌شود. جالب است بدانید پسرها نماد ۳۳۶ رودی هستند که به بایکال می‌ریزند و آنگارا نماد تنها رودی است که از بایکال سرچشمه می‌گیرد. بعد از گشت کوتاه با قطارهای سریع السیر به میدان سرخ می‌رویم تا چند ساعت پایانی سفر را به تماشای شب میدان سرخ با نورپردازی‌های زیبای شبانه بگذرانیم. ما به ایران برگشتیم. اما شاهنشاهی یخ‌های بایکال فراموش نشدنی است و این تور جزو معدود سفرهایی است که اگر هر سال هم بروی منظره‌های یخی جدید و تکرار نشدنی را خواهی دید. باشد که همه ما از این طبیعت بکر لذت ببریم.