سعادت بشر و فراغت تمدن

راسل معتقد است که داشتن فراغت لازمه تمدن است و کار و کوشش از این جهت می‌تواند ارزشمند باشد که به یک فراغت خوب منجر شود. او اعتقاد دارد که فناوری نوین اگرچه موجب کاهش چشمگیر کار لازم برای تامین بشر شده اما عملا ساعت کار افراد کاهش نیافته است. در نتیجه عده‌ای ساعات طولانی به‌کار مشغولند و عده‌ای دیگر بیکار رها شده‌اند. گویی کار طولانی تکلیفی است متناسب با فضیلت انسان که باید طولانی باشد. راسل معتقد است که بدون فراغت، آدمی از توجه به چیزهای خوب محروم می‌ماند. او اگرچه با بیکاری و استفاده از کار دیگران مخالف است؛ اما آن را غایت زندگی بشر نمی‌داند. این تصور که فعالیت مطلوب فعالیتی است که درآمدزا باشد، تمدن را به خطر انداخته است؛ زیرا انسان مدرن فکر می‌کند که هر کاری را باید به‌خاطر سودآوری‌اش انجام دهد، زیرا فراغت را با خوشگذرانی و حماقت مترادف می‌داند. راسل می‌گوید منظور او از فراغت تنها چیزهای به اصطلاح روشنفکرانه و منفعلی چون صرفا فیلم دیدن یا تماشای فوتبال نیست، بلکه تفریحاتی است که انسان فعالانه در آن شرکت داشته باشد. راسل پیشنهاد چهارساعت کار برابر را برای همه می‌دهد تا مردم فرصت بهره‌گیری از سود انجام کار و فراغت را داشته باشند. او معتقد است با این شیوه آثار هنری ماندگار خلق خواهد شد، پزشکان فرصت خواهند یافت در مورد پیشرفت‌های پزشکی بیشتر تامل کنند، شادی و لذت زندگی به جامعه بازخواهد گشت و حال تمدن بهبود خواهد یافت.