کاهش مالیاتیِ نمایشی

کنترل سوداگری و تورم: شواهد تجربی در برخی کشورها موید آن است که میان حباب دارایی‌ها و فعالیت‌های سفته‌بازانه، همگرایی وجود دارد و فعالیت‌های سوداگرانه نقش اصلی در تعیین قیمت مسکن بازی می‌کنند. به‌عنوان مثال در پی افزایش قیمت مسکن در ایالت تورنتو کانادا، «ریس کنسلمن» رئیس پژوهشی امور مالی دولت کانادا دلیل افزایش بی‌سابقه قیمت مسکن را ایجاد انگیزه‌های سوداگری دانسته و راهکار از بین بردن آن در بازار مسکن را اعمال مالیات بر عایدی سرمایه برای کاهش تقاضای سفته‌بازانه معرفی کرده‌است. در صورتی که نرخ مالیات بر عایدی سرمایه هزینه خرید و فروش به قصد انتفاع را بالا برد، تقاضای سرمایه‌ای کاهش یافته و موجب خروج سوداگران از بازار خواهد شد. در این صورت تقاضای کل دارایی مانند مسکن کاهش می‌یابد و تا حدی مانع از شکل‌گیری حباب‌های قیمتی و تلاطم‌های بزرگ در این بازار می‌شود.

 هدایت سرمایه‌ها به سمت فعالیت‌های مولد: درحال‌حاضر تولید در آمریکا بسیار پرمخاطره و کم سود است و در مقابل فعالیت‌های غیرتولیدی و سوداگرانه نیز سودهای امن و قابل‌توجهی را در اختیار فعالان آن قرار می‌دهد. همین موضوع عامل هدایت عمده نقدینگی در کشور به سمت فعالیت‌های غیرمولد و آسیب زننده به اقتصاد شده ‌است. «برمن» اقتصاددان آمریکایی معتقد است عدم دریافت مالیات از عایدی سرمایه، فعالیت‌های غیرمولد را تشویق می‌کند و مقدار زیادی از سرمایه انسانی در پی آن هدر می‌رود. فعالیت‌های سوداگرانه، تنها درآمدها را کاهش نمی‌دهند، بلکه منابع را به سمت فعالیت‌های غیرسازنده و غیرمولد که برای اقتصاد نامطلوب است، هدایت می‌کنند. براساس مطالعه «فریدمن» افزایش درآمد دولت پس از کاهش مالیات بر عایدی سرمایه موجب رشد اقتصادی نمی‌شود. درواقع سطوح بالاتری از تحقق درآمدی مالیات بر عایدی سرمایه معنایش این است که بیشتر مردم تصمیم به فروش دارایی‌های خود و به دست آوردن سودشان گرفته‌اند که این را نباید با رشد اقتصادی اشتباه گرفت. «لئونارد برمن» در مطالعات خود نتیجه گرفت که عدم اخذ مالیات بر عایدی سرمایه، رشد اقتصادی را تضعیف می‌کند.

16 (2)