روایت از قهرمان اسطوره‌ای

آرش شخصیتی حماسی است که برای مشخص کردن مرز ایران و توران تیری را رها کرد و این تیر مرز ایران را گسترش داد. برای اینکه این داستان حماسی روی صحنه بیاید تنها این روایت خطی و جذاب کافی نبود، چراکه باید شخصیت‌ها در تقابل با یکدیگر قرار بگیرند و باهم درگیر شوند تا اتفاق دراماتیک شکل بگیرد. خوشبختانه در این‌گونه آثار اسطوره‌ای و حماسی دست نویسنده و کارگردان در صورتی‌که مطالعه کافی داشته باشد بازتر است، چون به لحاظ شخصیت‌پردازی، کاراکترها پیشینه تاریخی موثقی ندارند و نویسنده می‌تواند پر و بال خیال را بازتر کند تا شخصیت اساطیری از لحاظ دراماتیک به زیست کاملی در برابر تماشاگر برسد. هرچند در این اثر از شخصیت‌های نوشته‌های دیگران بهره بردم اما رویکرد خودم را در شخصیت‌‌پردازی اثر پدید آوردم و عملکرد آرش را تنها مبتنی بر خواست او قرار ندادم، بلکه چند اراده گوناگون را دخیل بر اراده آرش از خاطر گذراندم.