به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه

«دنیای اقتصاد»، فرد کمپ، رئیس اندیشکده شورای آتلانتیک در یادداشتی برای شبکه سی‌ان‌بی‌سی نوشت: از میان همه چالش‌هایی که در برابر دولت ترامپ قرار دارد، می‌توان گفت موضوع ایران تعیین‌کننده‌ترین چالش سیاست‌خارجی برای دولت ترامپ در دو سال باقی مانده از دوره نخست ریاست‌جمهوری او است. دلیل آن نیز وجود اتفاق‌نظر میان مقامات ارشد کاخ‌سفید درباره حیاتی بودن مقابله با تهدید ایران است. دونالد ترامپ به همراه مایک پمپئو وزیرخارجه، جیمز متیس وزیر دفاع و جان بولتون مشاور امنیت‌ملی کاخ‌سفید ممکن است در مورد به‌کارگیری برخی از تاکتیک‌ها به‌طور موقت اختلاف‌نظر داشته باشند اما همه آنها بر این باورند که چالش ایران مهم‌ترین اولویت است و باید در کوتاه‌ترین زمان رفع شود.

همچنین دولت آمریکا یک برنامه‌ سرسختانه را برای پیشبرد «کمپین فشار حداکثری» خود علیه ایران آغاز کرده است تا رفتار ایران را کنترل کند. فردی که به‌طور مستقیم بر این کمپین ضدایرانی نظارت می‌کند برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و مشاور مایک پمپئو است. یکی از مقامات کاخ‌سفید می‌گوید هدف برایان هوک ایجاد همکاری‌های دیپلماتیک گسترده‌تر با شرکای آمریکا برای اعمال فشار حداکثری بر ایران و جلب حمایت‌های بین‌المللی در این زمینه است.

در بهترین حالت ممکن، مقامات دولت ترامپ مایلند ایران را به پای میز مذاکره بیاورند تا بتوانند به توافق محکم‌تری در رابطه با برنامه هسته‌‌ای ایران نسبت به توافق اوباما دست یابند. اما سناریو‌یی که ترامپ در بلند‌مدت ترجیح می‌دهد دستیابی به یک توافق بسیار جامع با ایران است که به موضوعات متعددی از جمله روابط دوجانبه واشنگتن و تهران، مشوق‌های اقتصادی احتمالی و تضمین امنیت رژیم ایران در ازای خروج از سوریه و عدم حمایت از گروه‌هایی که آمریکا آنها را تروریستی می‌داند، بپردازد. مقامات ترامپ می‌گویند بر خلاف توافق اوباما با ایران، آنها به‌دنبال دریافت تایید کنگره برای دستیابی به یک توافق ماندگار با ایران خواهند بود. می‌توان گفت که آمریکا قادر نخواهد بود ایران را در آینده قابل پیش‌بینی به میز مذاکره بازگرداند و تهران آماده مذاکره در مورد چنین امتیازات گسترده‌ای باشد. ایران حتی ممکن است با انجام اقدامات نظامی بیشتر و رفتارهای خصمانه‌تر در منطقه به فشارهای آمریکا پاسخ دهد و حتی به‌سوی ساخت تسلیحات هسته‌ای حرکت کند.

به گزارش «دنیای اقتصاد»، مقامات جمهوری‌ اسلامی ایران بارها ضمن رد ادعاهای بی‌اساس غرب تاکید کرده‌اند که ایران به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست. در ادامه این گزارش آمده است: برخی از مفسران و رهبران بر این باورند، اینکه مقامات ترامپ تصور می‌کنند موضع کنونی آنها در برابر ایران نتایج مثبتی درپی خواهد داشت نشان‌دهنده بی‌تجربگی آنها است. اما این مقامات از دید خود بسیار با برنامه‌تر نسبت به آنچه رسانه‌ها تصور می‌کنند هستند. دولت کنونی آمریکا توانسته است تا بار دیگر تحریم‌هایی را که اوباما علیه ایران لغو کرده بود، بازگرداند و در دو مرحله سه ماهه آن را برای به صفر رساندن درآمدهای نفتی ایران وارد فاز اجرایی کنند. اما مدافعان سیاست‌های ترامپ بر این باورند با وجود آنکه روش‌های او ممکن است غیرمنطقی به‌نظر برسد، ترامپ در دو سال نخست همه تلاش خود را برای پاره‌کردن توافق‌ها به‌کار بست اما دوسال بعدی ریاست‌جمهوری او زمان برداشت محصول است. اکنون با محکم‌تر شدن جایگاه جمهوری‌خواهان در سنا و نیز باز‌ پس‌گیری اکثریت کرسی‌های مجلس نمایندگان از سوی دموکرات‌ها به نظر می‌رسد که تنور اختلافات داخلی به‌ویژه در مورد تحقیقات بازرس مولر در مورد احتمال دخالت روس‌ها در انتخابات آمریکا گرم‌تر از گذشته شود. تاریخ نشان می‌دهد که هرگاه اختلافات سیاست‌داخلی آمریکا افزایش یافته است روسای‌جمهوری به‌دنبال آن هستند تا شانس خود را در دستیابی به موفقیت‌هایی در سیاست‌خارجی جست‌وجو کنند، چراکه اختیارات رئیس‌جمهوری در مسائل این حوزه بیشتر است. با این حال ایجاد چنین فضایی در آمریکا بیش از پیش توجه را به‌سوی ایران معطوف می‌سازد، موضوعی که خطرات آن بسیار است و نتایجی که می‌تواند حاصل شود نیز بسیار گسترده است. اما سناریوی احتمالی از نظر فرد کمپ، ادامه این تنش‌ها میان تهران و واشنگتن برای سال‌های طولانی بدون دستیابی به یک نتیجه مشخص است. با در اختیار داشتن تجربه‌های کودتای ۱۹۵۳ که منجر به برکناری محمد مصدق، نخست‌وزیر وقت ایران شد و همچنین انقلاب ۱۹۷۹ که شاه را سرنگون ساخت، حاکمیت کنونی ایران سیستمی را طراحی کرده است که در برابر تهدیدات داخلی و خارجی منعطف است. شانس اینکه برخی از ناآرامی‌ها و تظاهرات در ایران به تغییر رژیم بینجامد بسیار پایین است. با این حال جدی نگرفتن دولت ترامپ به‌عنوان دشمن شماره یک برای ایران ناعاقلانه خواهد بود. پمپئو در این میان تلاش کرده است تا نشان دهد که پشت اقدامات دولت ترامپ برنامه‌ریزی دقیقی وجود دارد. واشنگتن به‌تازگی معافیت‌هایی را در کاهش تدریجی خرید نفت از ایران برای هشت کشور صادر کرده است. اکنون به‌نظر می‌رسد سیاست ترامپ در برابر ایران نتوانسته است تا به اهداف و نتیجه موردنظر دست یابد به‌ویژه با توجه به اینکه توافق مجدد ترامپ با مکزیک و کانادا انتظارات از او را افزایش داده است. منتقدان او و مفسران بر این باورند که دلیل این موضوع آن است که موضع او در قبال ایران دارای یک استراتژی منسجم نیست.

تاثیر تحریم‌ها بر قفقاز

از سرگیری تحریم‌های گسترده آمریکا علیه ایران می‌تواند به ایجاد ابهامات اقتصادی برای سه کشور آذربایجان، گرجستان و ارمنستان در همسایگی ایران منجر شود. هدف واشنگتن برای به صفر رساندن صادرات نفتی ایران به‌طور مستقیم تاثیری بر این کشورها ندارد چراکه هیچ‌یک از آنها وارد‌کننده نفت‌خام قابل‌توجهی از ایران نیستند. با این وجود، این کشورها به‌طور قابل ملاحظه‌ای به واردات گاز از ایران وابسته هستند و تا زمانی که گستره دقیق‌تری از تحریم‌های آمریکا مشخص نشود با نوعی ابهام در این زمینه مواجه خواهند بود. اما در مورد جمهوری آذربایجان مساله پیچیده‌تر از دیگر کشورها است. این کشور به‌طور همزمان از ایران نفت‌خام و گاز وارد می‌کند. شاه دنیز که اصلی‌ترین میدان گازی آذربایجان است توسط شرکتی انگلیسی درحال ساخت است که البته شرکت ملی نفت ایران نیز دارای سهام ۱۰ درصدی در آن است. در صورت افزایش قیمت جهانی نفت پس از کاهش صادرات نفت ایران، قیمت گاز نیز رشد خواهد داشت که این برای سه کشور یاد شده یک مشکل جدی به‌شمار می‌آید.

مقابله ترامپ با واقع‌گرایی

استفان والت استاد روابط بین‌الملل دانشگاه هاروارد در گزارشی با تاکید بر اینکه سیاست‌خارجی آمریکا از زمان پایان جنگ سرد شکست خورده است، در نشریه فارن‌پالیسی نوشت: درحالی‌که آمریکا به‌شدت به سیاست‌خارجی‌ای نیازمند است که ضمن حفظ محافظه‌کاری، واقع‌گرایانه نیز باشد سیاست «نخست آمریکا» ترامپ می‌تواند وضعیت را نسبت به گذشته بسیار بدتر کند. درحالی‌که استادان محافل دانشگاهی آمریکا همچون مرشایمر و پوزن ‌‌مانند ترامپ با تصمیماتی که طی دهه‌های گذشته در سیاست‌خارجی آمریکا اتخاذ شده است مخالفند، اما خود آنها به سیاست‌خارجی ترامپ نیز به‌شدت منتقد هستند. مرشایمر و من مقالات متعددی را در رابطه با لزوم مقابله با چین در آسیا نوشته‌ایم، تلاشی که نیازمند حضور گسترده نظامی آمریکا در منطقه است. ما همچنین معتقدیم که سیاست‌خارجی آمریکا از زمان پایان جنگ سرد شکست خورده است و از این جهت یک سیاست‌خارجی بر اساس مدل واقع‌گرایی می‌تواند به بهترین شکل منافع‌ملی آمریکا را تامین کند، با این حال ما بر این باور هستیم که سیاست «نخست آمریکا»ی ترامپ بسیار مخرب است.