پایگاه دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن بررسی کرد
ورشو؛ نماد شکاف در دو سوی آتلانتیک
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، دانشگاه اقتصاد و علوم سیاسی لندن در مطلبی کنفرانس امنیتی ورشو را مورد بررسی قرار داده است. این گزارش در مورد رویکرد اروپا در برابر این کنفرانس مینویسد: کنفرانس ورشو که تحت عنوان « صلح در خاورمیانه» در هفته گذشته برگزار شد را میتوان تجلی شکاف ایجاد شده میان آمریکا و اروپا بر سر نحوه پاسخ به چالشهای ایران برای غرب دانست. این اختلاف در سطح حضور کشورها نمایان شد. درحالیکه مایک پنس معاون ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل برای حضور در این کنفرانس اعزام شدند اما اغلب کشورهای اروپایی حتی در سطح وزرایخارجه نیز در آن شرکت نکردند و حتی فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیهاروپا نیز اعلام کرد که بنا بر برنامههای فشرده نمیتواند به ورشو سفر کند. از سوی دیگر با توجه به اینکه نتانیاهو آشکارا از کشورهای عربی برای مبارزه و جنگ با ایران دعوت کرده است، اروپاییها اکنون در این رویکرد مصممتر از گذشته هستند.
با این حال اجتناب از دست داشتن در شرمساری ناشی از جنگافروزی و تلاش برای حفظ توافق هستهای برای اروپاییها یک موضوع است اما تعریف و اجرایی ساختن یک رویکرد مستقل نسبت به ایران که با کمپین فشار حداکثری آمریکا بیگانه باشد بدون آنکه موجب همکاری گستردهتر در مورد موضوعات ژئوپلیتیک دیگر با روسیه،چین و ایران شود، مساله دیگری است. در بین تمامی مسائلی که دو سوی آتلانتیک در مورد آن اختلاف دارند که میتوان تجارت را یکی از موارد مهم دانست، پرونده ایران موضوعی متفاوت است، چراکه هرگونه اشتباه محاسباتی یا فریب از سوی یکی از طرفها میتواند به همان جنگی منتهی شود که نتانیاهو به آن اشاره داشته است. حقیقت امر آن است که در اغلب موارد طی ۴۰ سال گذشته آمریکا و اروپا در رابطه با ایران توافق نداشتهاند. از زمان بروز بحران گروگانگیری بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۱ واشنگتن پیوسته بهدنبال اعمال فشار بر ایران با تمسک به تحریمها و تهدید به استفاده از گزینه نظامی برای به زانو در آوردن تهران بوده است. امروز نیز بیش از هر زمان دیگری واشنگتن «تغییر رژیم» را بهعنوان یک اصل در مورد ایران در نظر گرفته است. بر خلاف این رویکرد اما اروپاییها اکنون دارای اختلافاتی میان خود هستند؛ برای مثال فرانسه و بریتانیا موضع سختتری علیه ایران دارند درحالیکه آلمان و ایتالیا موضع نرمتری را اتخاذ کردهاند. البته این کشورها نیز ایران را برای منافع خود یا در منطقه یک چالش میدانند با این حال تمایلی ندارند ایران را به ورطه بیقانونی بکشانند.
از اینرو میتوان اتحاد فراآتلانتیکی که با دو رویکرد دیپلماسی هستهای و تحریمهای اقتصادی به برجام منتهی شد را یک استثنا دانست. البته زمانی که دولت کنونی آمریکا در ماه مه ۲۰۱۸ از توافق خارج شد شرایط دگرگون شد اما اتحادیهاروپا تصمیم به ماندن در برجام گرفت. از آن زمان واشنگتن تلاش کرده است اتحادیهاروپا را با سیاست جدید خود در برابر ایران همراه سازد درحالیکه به شرکتهای اروپایی بزرگ و چندملیتی اعلام کرده است به فعالیت خود در ایران خاتمه دهند.
آخرین دور تلاشهای اروپا برای ایمنسازی حداقل تجارت با ایران تحت مکانیزم مالی «اینستکس» نیز هدف حملات تند آمریکاییها قرار گرفته است. البته باید به یاد داشت که در برهه کنونی این پلتفرمها تنها برای رساندن کمکهای بشردوستانه نظیر غذا و دارو به ایران خواهد بود که تحریمهای آمریکا نیز آن را منع نمیکند. مایک پنس، معاون دونالد ترامپ در کنفرانس ورشو بهشدت از این ابزار مالی انتقاد کرد و آن را یک گام نادرست دانست که تنها موجب تقویت ایران خواهد شد و ضمن تضعیف اروپا شکاف عمیقتری میان دو سوی آتلانتیک ایجاد خواهد کرد.
اما مشکل آن است که تغییر رویکرد ناگهانی آمریکا بود که از ابتدا موجب این شکاف شد. این یکی از دلایلی است که اروپاییها برای حضور در کنار متحد دیرینه خود نمیتوانند خود را توجیه کنند. همچنین آمریکا اکنون برنامهای مشخص را برای مقابله با دیگر چالشهایی که ایران ایجاد میکند در اختیار ندارد و بدون اعتنا به پیامدها تنها تلاش میکند با افزایش فشار بر ایران سرنگونی رژیم کنونی این کشور را ببیند. در واقع برخی بر این باور هستند که بروز این شکاف بهدلیل دخالت واشنگتن در امور داخلی اروپاییها بود که نمود علنی آن سفر مایک پمپئو در ماه ژانویه به لهستان و تلاش برای تفرقهافکنی میان اعضای اتحادیهاروپا بود. لهستان کشوری است که دولت راستگرای پوپولیست آن در اختلاف با بروکسل و اعضای اتحادیهاروپا بر سر اجرای برخی از قانونها است و بهشدت حامی حفاظت از آمریکا در برابر خطر روسیه است از این رو این کشور آماده است تا در مسیر واشنگتن حرکت کند.
برگزاری یک نشست در مورد خاورمیانه بدون حضور ایران، روسیه و ترکیه -که در همان روز نشست دیگری را در مورد سوریه برگزار کردند- و با حضور محدود اروپاییها به هیچوجه آغاز خوبی برای دولت ترامپ نیست. مشکل کنونی برای اروپا آن است که با این رویکرد تقابلگرایانه باید مواجه شوند بدون اینکه استراتژی در اختیار داشته باشند، که البته برای اجرای آن نیز باید هدف و راهکارهای مشخصی را فراهم آورند. اروپا باید رویکرد جامعتری را نسبت به منطقه اتخاذ کند و با این سیاست که ایران بخشی از آن نباشد همراه نشود. با این حال باید رویکرد خود را بدون به خطر انداختن اتحاد امنیتی با آمریکا که بهطور بنیادی به آن وابسته است عملی کند. پایگاه تحلیلی لوبلاگ در گزارش دیگری پیرامون اهداف کاخسفید برای برگزاری نشست ورشو و پاتک ایران، روسیه و ترکیه به آن مینویسد: یکی از اهداف اصلی دولت ترامپ برای برگزاری کنفرانس ورشو آن بود تا اتحادیهاروپا را بهعنوان یکی از مدافعان نظم بینالمللی قانونی و چندجانبهگرایی تضعیف کند. درخواست مایک پنس، معاون ترامپ از اروپاییها برای خروج از توافق هستهای که توسط قطعنامه شورای امنیت به تصویب رسیده نشان میدهد که واشنگتن بهدنبال آن است تا اروپا این نظم را نقض کند. او در عوض هیچ امتیازی را نیز پیشنهاد نکرد جز اینکه همه به رهبری آمریکا سر تعظیم فرود آورند.
ورشو بهعنوان یک پلتفرم انتخاب شد تا از این طریق چنین درخواستهایی مطرح شود چراکه مقامات ارشد ترامپ از جمله مایک پمپئو ارتباط کشورهای اروپای شرقی و مرکزی را با اتحادیهاروپا ضعیف میدانند و از این جهت تلاش دارند تا این کشورها را در مورد مقابله با ایران و فشار بر این کشور با آمریکا همراه سازند. از سوی دیگر شکست آمریکا در کنفرانس ورشو در تضاد با نشستی بود که همزمان در سوچی میان روسایجمهور ایران، روسیه و ترکیه برگزار شد. نشست سوچی نشان داد که تمایل ترکیه و روسیه برای همکاری با ایران در مورد سوریه توانایی آمریکا و شرکای ضدایرانی آن را در خاورمیانه برای منزوی ساختن ایران محدود خواهد کرد. بهعلاوه این دیدار نشان داد درحالیکه ترامپ بهطور فزاینده در اختلاف با متحدان اروپایی خود بهسر میبرد اما پوتین توانسته است بهطور مناسبی با رهبران ایران و ترکیه همکاری کند.
ارسال نظر