او شامگاه ۱۵ مردادماه با امضای فرمانی رسما دستور اجرای اولین بسته تحریم‌ها علیه ایران را صادر کرد. دومین بسته تحریم‌ها که بخش‌های کشتیرانی، مالی و انرژی ایران را هدف قرار می‌دهند هم از روز ۱۴ آبان‌ماه از سر گرفته شده‌اند. روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در گزارشی به بررسی راهبرد دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا درباره ایران همزمان با تشدید فشارها علیه تهران و پایان معافیت از تحریم کشورهای وارد‌کننده نفت از ایران پرداخت.

در این گزارش آمده است: «استراتژی دولت ترامپ پس از برجام، قرار دادن اقتصاد ایران درحالت خفگی است که این کار را از طریق پایان دادن به معافیت از تحریم برای خریداران نفت ایران انجام می‌دهد اما برای اجرای این استراتژی چالش‌های جدی وجود دارد.»

نخست، هنوز کاملا مشخص نیست که پنج قدرت (چین، ژاپن، هند، کره‌جنوبی و ترکیه) به‌طور کامل از تلاش‌های آمریکا برای تشدید فشار علیه ایران پیروی کنند.

از سوی دیگر روزنامه نیویورک‌تایمز اخیرا گزارش داده بود: «پیش از این تحریم‌ها تاثیر خود را بر اقتصاد ایران گذاشته که منتهی به کمبود در داروهای حساس شده و پرداختی به گروه‌های تحت حمایت ایران در منطقه نیز با کاهش مواجه شده است. همچنین با لغو معافیت‌های نفتی، دولت ترامپ به امنیت تامین انرژی چین دست‌اندازی کرده است و این درحالی است که آمریکا به کمک چین برای کنترل توسعه تسلیحات هسته‌ای کره‌شمالی نیاز دارد.»

اما کارشناسان نفتی معتقدند آمریکا قادر نخواهد بود صادرات نفت ایران را به صفر برساند. آمریکا و امارات احتمالا قادر نخواهند بود تا طولانی‌مدت سطح تولید بالا را حفظ کنند. «نفت سنگین» ایران که بسیاری از کشورها برای پالایش فرآورده‌های نفتی، به آن نیاز دارند نمی‌تواند با نفت سبک سعودی جایگزین شود. ترکیه، چین، هند و احتمالا برخی متحدان اروپایی آمریکا راه‌هایی را برای دور زدن تحریم‌های آمریکا، هم به دلایل اقتصادی و هم ژئوپلیتیک پیدا خواهند کرد. همچنین ایران می‌تواند تامین نفت از طریق خلیج‌فارس را با کاهش مواجه کند. تهران تهدید به بستن تنگه هرمز کرده و می‌تواند عملیات سایبری علیه زیرساخت‌های نفتی دیگر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس انجام دهد. به علاوه، اگر فشار تحریم‌ها افزایش یابد، هنوز کاملا مشخص نیست که ایران به میز مذاکره برای دستیابی به توافق دیگر بازگردد و برای ترامپ توافقی به همراه داشته باشد که بهتر از توافقی باشد که توسط دولت «باراک اوباما» رئیس‌جمهور سابق آمریکا حاصل شد.

بعد از همه این موارد، ایران چندین دهه است که گرفتار توده‌ای از تحریم‌ها است. جدایی دولت ترامپ از دیگر متحدان در توافق هسته‌ای با ایران و همچنین رها کردن متحدان در ائتلاف ضداسد در سوریه، باعث شده تا این متحدان دلیل کمتری برای تسلیم شدن در برابر خواسته‌های دولت آمریکا داشته باشند. ترامپ معتقد است با توجه به سابقه‌ای که در داد و ستد معاملات املاک داشته، می‌تواند به توافق بهتری با جمهوری اسلامی ایران دست یابد. این درحالی است که توافق برجام حاصل بیش از یک دهه دیپلماسی و تهدیداتی بود که توسط دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان پیش از این دولت ایجاد شده بود. همچنین، هنوز کاملا شفاف نیست که ایران تمایلی برای ورود به مذاکرات داشته باشد یا اینکه حتی دولت ترامپ از چنین اقدامی استقبال کند. در واقع از دولت ترامپ گاهی اوقات چنین طنینی شنیده می‌شود که انتظار می‌رود حل چالش ایران از طریق تغییر نظام حاصل شود اما هیچ طرح عاقلانه‌ای برای اجرای آن ارائه نشده است.

هم «مایک پمپئو» وزیر امورخارجه و هم «جان بولتون» مشاور امنیت ملی آمریکا مدت‌هاست که طرفدار تغییر رژیم در ایران هستند. پمپئو سال گذشته ۱۲ خواسته را از تهران مطرح کرد. او خواستار تعطیلی برنامه هسته‌ای ایران و تغییر رفتار منطقه‌ای این کشور شده بود. وزیر امورخارجه آمریکا همچنین خواستار پایان آزمایش موشک‌های بالستیک ایران و دیگر فعالیت‌های تهران شده که مورد علاقه آمریکا نیست. این خواسته‌ها به این زودی روی نخواهد داد و در ضمن، ایران هیچ عجله‌ای برای مذاکره نداشته و با امید آنکه دولت ترامپ یک‌دوره‌ای باشد، منتظر رفتن وی مانده تا دولت بعدی به توافق هسته‌ای بازگردد. فرضیه طولانی‌مدت و اشتباهی که می‌توان رژیم ایران را تنها از طریق فشارهای اقتصادی به زانو در آورد توسط روسای‌جمهور هر دو حزب به‌خصوص جمهوری‌خواهان به پیش برده شده بود. «دیوید میلر» و «ریچارد سوکولوسکی» از کارشناسان مسائل سیاسی هشدار داده‌اند: «رژیم ایران چهار دهه است که همچنان در پیش چشمان میلیون‌ها ایرانی مشروع باقی مانده و قدرت خود را حفظ کرده و از حمایت روسیه و چین بهره می‌برد و با هیچ مخالفان سازمان‌‌یافته‌ای مواجه نیستند و این فکر غیرطبیعی است که باور کنیم واشنگتن می‌تواند از این رژیم خلاص شود. اگر تغییرات داخلی بیاید، این تغییرات نخست توسط خود ایرانی‌ها به پیش برده خواهد شد. در واقع احتمالا ترامپ پیش از نظام ایران خواهد رفت.»

دولت ترامپ می‌تواند باعث مشکلات شدیدی برای ایران شود اما نمی‌تواند باعث ناآرامی‌های داخلی گسترده‌ای شود که به سرنگونی رژیم یا تغییرات اساسی در رفتار منطقه‌ای ایران منجر شود. بنابراین اگر دولت ترامپ به‌طور کامل به‌دنبال مذاکرات نبوده و ایرانی‌ها نیز نمی‌خواهند پیروزی دیپلماتیکی برای رئیس‌جمهوری به ارمغان بیاورند که احتمالا سال ۲۰۲۰ یا پیش از آن می‌رود، طرح بازی چیست؟ این موضوع، کارشناسان و مذاکره‌کنندگان کهنه‌کار زیادی را به خود مشغول کرده به خصوص که تیم ترامپ همزمان با تشدید فشارها علیه ایران، به‌دنبال خروج سریع از سوریه است. میلر معتقد است: اگر آنها واقعا به‌دنبال مذاکرات جدی برای بازگرداندن ایران به میز مذاکرات هستند باید واقعا مفهوم مذاکرات را در نظر بگیرند که این موضوع به معنای دادن و گرفتن است که نه ترامپ و نه نظام ایران آماده چنین کاری نیستند. ایران صبر خواهد کرد تا ترامپ برود به این امید که پس از سال ۲۰۲۰ تغییراتی حاصل شود و فشار بر ایران تا آن زمان سیاست خوبی خواهد بود و باید خوش‌شانس باشیم که از تشدید اوضاع جلوگیری کنیم. در واقع، می‌توان تصور کرد که یک دولت دموکرات به خوبی نقش «پلیس خوب» را ایفا کند و پیشنهاد بازگشت به برجام را در مقابل اصلاحاتی در این توافق (یا تمدید مدت پایان محدودیت‌های هسته‌ای) بدهد. هم اکنون دولت آمریکا خود را آماده می‌کند که فشارها را شدت بخشد اما ضرورتا نمی‌داند چه کاری را چه برای تشدید فشارها چه مذاکرات، باید انجام دهد. دولت ترامپ که یک توافق هسته‌ای به باورخود معیوب را به ارث برد، نتوانست کشورهای غربی را علیه ایران متحد کند و احتمالا ریاست‌جمهوری را بدون بهبود بخشیدن این توافق و با اعتبار کم در منطقه ترک کند. ممکن است رئیس‌جمهور بعدی بتواند برد دوباره‌ای را آغاز کند.