به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: این احتمال وجود دارد که دو طرف در ماه‌های آینده اصطلاحا به استراتژی بازدارندگی دوجانبه روی آورند. به این ترتیب پرهیز تهران و ائتلاف ضد ایرانی تحت هدایت آمریکا از درگیری نظامی می‌تواند تا حدودی ثبات را به خاورمیانه بازگرداند. اما آیا چنین سناریویی ارزش تسلیحات اتمی را برای کشورهایی همچون ایران و عربستان زیر سوال نخواهد برد؟ اجازه دهید مروری بر وقایع ماه‌های اخیر داشته باشیم. نیروهای ایرانی در تاریخ ۲۰ ژوئن یک پهپاد جاسوسی‌هاوک آمریکا را در نزدیکی قلمرو هوایی خود سرنگون کردند. آمریکا، عربستان و امارات واکنشی به این اقدام تحریک‌آمیز نشان ندادند. سپس ایران یا نیروهای نیابتی اش در تاریخ ۱۴ سپتامبر حمله پیچیده‌ای را علیه تاسیسات نفتی عربستان پیاده‌سازی کردند. این حملات نیز بدون پاسخ ماندند. ارتش اسرائیل در اواخر ماه آگوست دو شبه‌نظامی مرتبط با سازمان حزب‌الله را در سوریه کشت. اسرائیل همچنین اهداف مرتبط با حزب‌الله را در بیروت با پهپادهای جنگی هدف قرار داد. رهبر حزب‌الله به‌طور عمومی هشدار داد که این اقدامات اسرائیل بی پاسخ نخواهند ماند. مقامات اسرائیلی نیز تصمیم گرفتند که نیروهای خود را از منطقه مرزی با لبنان خارج کنند. البته نیروهای حزب‌الله در نهایت با راکت به یکی از پایگاه‌های نظامی در داخل اسرائیل حمله کردند. هلنا کوبان  در ادامه این مقاله نوشته است: همان طور که ماه گذشته در یکی از مقاله‌های خود اشاره کرده بودم، اسرائیل و حزب‌الله از زمان جنگ سی روزه در سال ۲۰۰۶ از استراتژی بازدارندگی دوجانبه پیروی می‌کنند. اما بعد از حملات اخیر علیه تاسیسات نفتی سعودی این موضوع بر همگان آشکار شد که بازدارندگی دوجانبه تنها در مرز اسرائیل و لبنان وجود ندارد. به‌طور کلی ائتلاف آمریکا- اسرائیل و حامیان اصلی حزب‌الله در تهران تمایلی به گسترش درگیری در منطقه نشان نمی دهند. اوزی ایون، دانشمند هسته‌ای اسرائیل بعد از حملات ماه گذشته علیه عربستان مصاحبه‌ای در مورد توانایی‌های نظامی ایران انجام داده بود. او در این ارتباط می‌گوید: ایران از فناوری پیشرفته و قابل اطمینانی برخوردار است. نیروهای مسلح ایران می‌توانند در حملات خود به‌طور هم زمان تعداد زیادی از پهپادها و موشک‌های کروز را به کار گیرند. ظاهرا سیستم دفاعی عربستان نتوانست موشک‌های ایران را شناسایی کند. این حملات موفقیت‌آمیز و موثر بودند. ایرانی‌ها یا نیروهای نیابتی آنها نشان دادند که می‌توانند نقاط مشخص را با دقت از فاصله چند صد کیلومتری هدف قرار دهند. اسرائیل باید این واقعیت را بپذیرد که در مقابل چنین حملاتی آسیب‌پذیر خواهد بود. علاوه براین، دولت اسرائیل باید فعالیت‌های هسته‌ای را در راکتور دیمونا متوقف کند. این تاسیسات نیز از حملات احتمالی ایران یا حزب‌الله در امان نخواهند ماند. توماس‌فریدمن، ستون‌نویس روزنامه نیویورک‌تایمز اخیرا در مقاله‌ای در مورد وقایع اخیر در منطقه نوشت: «اسرائیل به‌طور صریح این پیام را به حزب‌الله و ایران ارسال کرده است که در صورت هدف قرار گرفتن تل آویو، تمام محله‌های متعلق به اعضای حزب‌الله و واحدهای تولید موشک این گروه را با خاک یکسان خواهد کرد. اسرائیل می‌تواند ضربه مهلکی به اقتصاد لبنان وارد کند. اسرائیل همچنین هشدار می‌دهد که این بار تهران نیز از حملات مستقیم مصون نخواهد بود.» همان‌طور که بسیاری از ناظران اشاره کرده‌اند، حزب‌الله از سال ۲۰۰۶ تنها با کمک راکت‌های معمولی توانسته بود موقعیت بازدارندگی دوجانبه با اسرائیل را حفظ کند. ایران در سال‌های اخیر درحال تلاش برای ارسال سیستم‌های هدایت دقیق به لبنان بوده است. حزب‌الله با کمک این فناوری می‌تواند زیرساخت‌های حیاتی اسرائیل را هدف قرار دهد. ایران و متحدانش در لبنان، یمن و سوریه در ماه‌های اخیر نشان داده‌اند که از قابلیت‌های نظامی برجسته‌ای برخوردار هستند. فریدمن معتقد است که این موضوع باعث خطرناک‌تر شدن خاورمیانه شده است. از نگاه او ما فاصله زیادی تا یک جنگ تمام عیار در سراسر منطقه نداریم. اما من با این نتیجه‌گیری مخالف هستم. درصورتی که نگاهی به جنگ سرد بین آمریکا و شوروی داشته باشیم، پی می‌بریم که استراتژی بازدارندگی دوجانبه مانع بروز یک جنگ هسته‌ای فاجعه‌آمیز در دنیا شد. در شرایط کنونی خاورمیانه نیز در موقعیت مشابهی به سر می‌برد. چرا ما باید تصور کنیم منطقه در مقایسه با دوران جنگ سرد در وضعیت خطرناک‌تری قرار دارد؟ این درحالی است که ایران و متحدانش حتی به تسلیحات هسته‌ای دسترسی ندارند، اما آمریکا و اسرائیل از قدرت‌های هسته‌ای دنیا محسوب می‌شوند. این موضوع ارزش واقعی تسلیحات هسته‌ای را در دنیای کنونی زیر سوال می‌برد.