به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، روزنامه «هاآرتص» چاپ اسرائیل نوشت: کشورهای انگشت‌شماری هستند که رئیس‌جمهور آمریکا در حوزه سیاست‌خارجی ‌مانند اسرائیل رویکرد شفافی را در قبال آنها دنبال کرده باشد. با این‌حال ناامیدی فزاینده‌ و مخفیانه‌ای نسبت به ترامپ درون حاکمیت اسرائیل ریشه دوانده است و البته بنابر دلایل واضح، مقامات اسرائیل از اظهار این اختلاف دیدگاه به‌طور علنی خودداری می‌کنند. در وهله نخست اینکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل نمی‌خواهد تصویر مثبت از روابط دوجانبه با دونالد ترامپ را مخدوش کند. به علاوه نظیر بسیاری از رهبران نزدیک به آمریکا در خاورمیانه، رهبران اسرائیل حاضر نیستند تا شخص ترامپ را تحقیر کنند. سوم اینکه ترامپ مدام در حال امتیاز دادن به اسرائیل پیرامون مساله فلسطین است.

دونالد ترامپ در روز مراسم تحلیف خود درحالی زبان به سخنرانی گشود که گویی بنیامین نتانیاهو به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده انتخاب شده است. اعضای یهودی‌تبار خانواده ترامپ و مشاورانش حتی پیش از مراسم تحلیف نیز هویت مشترکی را با نتانیاهو احساس می‌کردند. جای تعجب هم ندارد که با امتیازات اعطایی ترامپ به نتانیاهو، او در انتخابات عمومی اسرائیل که ماه سپتامبر برگزار شد از تصاویر ترامپ برای کمپین انتخاباتی خود هم استفاده کرد. حتی ترامپ در ابتدای ماه دموکرات‌هایی را که تشنه استیضاح او هستند این‌گونه دست انداخت: «اگر اینجا در ایالات‌متحده برای من اتفاقی بیفتد من به اسرائیل سفر می‌کنم و نخست‌وزیر آنجا خواهم شد.» بنابر نظرسنجی‌های سال ۲۰۱۸، حدود ۶۹ درصد از اسرائیلی‌ها از ترامپ حمایت می‌کنند. اما حمایت‌های بی‌حد و حصر تل‌آویو از ترامپ موجب شده چشمان مقامات اسرائیلی در برابر نقص‌های رئیس‌جمهور آمریکا بسته بماند. برخی نیز که از ابتدا به این مشکلات ترامپ واقف بوده‌اند دهان خود را بسته‌اند چراکه از نظر آنها او حداقل از اسرائیل حمایت می‌کند.

اما به‌رغم وجود تمامی نشانه‌ها و گفت‌و‌گوهایی که بین دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو رد و بدل می‌شود و سیگنال مثبتی را از روابط حسنه آن دو در اذهان عمومی مخابره می‌کنند، اما به‌تازگی نگرانی‌هایی در پشت‌پرده مقامات اسرائیلی نسبت به تغییر موضع دولت ترامپ در قبال ایران ایجاد شده است. از بدو ورود ترامپ به کاخ‌سفید، به‌نظر می‌رسید اغلب وعده‌های انتخاباتی او در راستای منافع بنیامین نتانیاهو و اسرائیل است. او البته برخی از وعده‌های خود را نظیر خروج از توافق هسته‌ای ایران و انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس را در تابستان ۲۰۱۸ اجرا کرد تا نتانیاهو که از این اقدامات به وجد آمده بود، حضور دونالد ترامپ در راس هرم قدرت ایالات‌متحده را «معجزه‌ای» برای اسرائیل بداند. به‌رغم روابط کم‌سابقه حسنه نتانیاهو با ترامپ، اما طی ماه‌های اخیر نشانه‌هایی وجود دارد که گمانه‌هایی را نسبت به انحراف در روابط دو طرف مطرح می‌کند.

مسیر ترامپ و نتانیاهو به‌ویژه در قبال ایران از یکدیگر جدا می‌شود. به نظر می‌رسد برخلاف آنچه مخالفان ترامپ مدعی‌اند، او پایداری بیشتری در برابر اسرائیل برای نحوه رفتار با ایران از خود نشان داده است. اگرچه او همواره اظهارات خصمانه‌ای را علیه ایران و برجام به‌کار می‌برد، اما جای تردید دارد که او هرگز بخواهد تمایلات انزواطلبی خود را در خاورمیانه کنار بگذارد. او نیز مانند اوباما نسبت به بروز جنگ جدید در خاورمیانه بسیار بدبین است؛ جنگی که می‌تواند برای کشورش هزاران میلیارد دلار آب بخورد.

از سوی دیگر کاهش وابستگی آمریکا به نفت اعراب و چرخش تمرکز سیاست‌خارجی آن به شرق آسیا موجب افزایش تمایل ترامپ برای ممانعت از بروز هرگونه درگیری نظامی با ایران شده است. اما ترامپ در رابطه با ایران معتقد به قدرت فشار اقتصادی است. برای ماه‌ها پس از خروج آمریکا از برجام به‌نظر می‌رسید تحریم‌ها جواب داده و ایران علاوه بر اجرای برجام درحال بررسی آن است که چگونه با اصلاحیه‌های موردنظر ترامپ در این توافق کنار بیاید. اما پس از گذشت یک سال ایران از ماه مه استراتژی خود را کاملا تغییر داد و آن را به گفته خود بر مبنای «دفاع فعال» قرار داد.

این روزنامه صهیونیستی در ادامه مدعی است که ایران در چارچوب همین راهبرد، در وهله نخست، حملاتی را به نفتکش‌های امارات و عربستان انجام داد. در گام دوم با اعلام اینکه پهپاد گران‌قیمت آمریکایی حریم هوایی‌اش را نقض کرده، آن را منهدم ساخت. در نهایت نیز تیر خلاص را به آمریکا و متحدانش زد و شماری از موشک‌های کروز و پهپاد را به سوی تاسیسات نفتی آرامکو، قلب اقتصادی عربستان گسیل داشت. تهران این اقدامات را انجام می‌دهد تا واشنگتن وادار به بازگشت به میز مذاکره‌ شود.

به ظاهر ایرانی‌ها این استدلال را دارند که چنین شیوه‌ای موثر خواهد بود، چراکه رفتار‌های ضدونقیض ترامپ را مشاهده می‌کنند. از سوی دیگر به‌رغم تمامی تحرکات ایران، ترامپ تنها دست روی دست گذاشت. او توجیه کرد که چرا حملات مذکور به نفتکش‌ها و آرامکو مشکل سعودی‌ها است و از تمایل خود برای دیدار مستقیم با حسن روحانی، همتای ایرانی خود خبر داد. این دیدار هنوز رخ نداده و دلیل آن نیز بی‌میلی تهران بوده است. اتفاقی که اکنون برای ترامپ در قبال ایران رخ داده است از همان جنسی است که او در برابر رهبر کره‌شمالی تجربه کرد؛ ایده اینکه او بتواند نام خود را به‌عنوان یک رئیس‌جمهور حامی صلح در تاریخ ثبت کند به قدری ترامپ را به وجد آورده بود که هیچ‌گونه توجهی به ماهیت این رژیم و خصومتش علیه آمریکا نکرد.

به‌نظر می‌رسد نتانیاهو نیز به این مهم پی برده باشد که ترامپ همواره می‌خواهد شماره یک باشد و در توجه عموم. او هیچ مشکلی ندارد که چرخش‌های ناگهانی در سیاست‌خارجی آمریکا اعمال و به منتقدان آن هم حمله کند. مقامات اسرائیل حتی درحال رسیدن به این نتیجه هستند که ممکن است در صورتی که ایران تهدید مستقیمی را هم متوجه اسرائیل کند، ترامپ نمی‌تواند برای حمایت از اسرائیل قابل اعتماد باشد. از سوی دیگر ۱۲ شرطی که مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا هم نزدیک به یک سال و نیم پیش برای توافق با ایران درنظر گرفت هیچ نتیجه‌ای در پی نداشت. مهم‌تر از همه، تحلیل تل‌آویو آن است که دولت ترامپ فاقد توانایی لازم برای برنامه‌ریزی و اقدامات پیچیده است که بتواند به نتایج استراتژیک در بلند‌مدت منجر شود.