هرچند همه تا حدودی احتمال افزایش تنش در منطقه خلیج‌فارس را مطرح کردند اما هیچ‌کس ضریبی برای حماقت در نظر نگرفت. هیچ‌کس تصور نمی‌کرد که ترامپ دست به ترور یکی از بزرگ‌ترین سرداران نظامی ایران، سپهبد قاسم سلیمانی بزند. این اقدام در اولین روزهای سال نو میلادی توفانی در جهان بر پا کرد. توفانی که نقطه پایان آن معلوم نیست و امنیت بازارهای انرژی و اقتصاد جهان را در‌ هاله‌ای از ابهام فرو برده است.

حمله به یک مقام رسمی نظامی یک کشور در فرودگاه بین‌المللی کشور ثالث در شرایط غیر جنگی از منظر حقوق بین‌الملل محکوم است. ترامپ که در آستانه انتخابات بعدی آمریکا قرار دارد با این اقدام خلاف قانون و عرف بین‌الملل دست به قمار بزرگی زده است. به‌ویژه پس از آنکه اعلام کرد در صورت اقدام تلافی‌جویانه ایران «اماکن فرهنگی این کشور را با تسلیحات زیبا و جدید هدف قرار می‌دهد» حیرت جهانیان حتی هم‌پیمانان جمهوری‌خواه خود در کنگره را نیز در پی داشت. خشم ایرانیان و مردم منطقه نیز پس از ترور سردار سلیمانی برانگیخت و این اقدام وی ناخواسته باعث تقویت همبستگی و همدلی در بین ایرانیان و گروه‌های هم‌پیمان ایران در منطقه شد. به نظر می‌رسد ترامپ هنوز شناخت درستی از جوامع خاورمیانه و به‌ویژه جامعه ایرانی ندارد.

تعدادی از تحلیلگران فضای امروز را با فضای قبل از جنگ جهانی اول مقایسه کرده‌اند و بر این باورند که این اقدام ترامپ در صورت فعال نشدن دیپلماسی برای یافتن راه‌حل مسالمت‌آمیز با نتیجه برد-برد و منصفانه در این منازعه می‌تواند آغازگر جنگ ویرانگر دیگری مثل جنگ جهانی اول اما این بار در منطقه خلیج‌فارس شود و کل منطقه را به‌ویرانی بکشاند و اقتصاد جهان را به سوی رکودی عمیق پیش ببرد. جنگ جهانی اول در پی ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ توسط ملی‌گرای هجده ساله صرب، گاوریلو پرنسیپ، در سارایوو بوسنی به وقوع پیوست. گروهی نیز دیدگاه خوش‌بینانه‌تری دارند و بر این باورند که باوجود افزایش شدت تنش‌ها در نهایت تقابل نظامی صورت نمی‌گیرد چون منافع هیچ بازیگری در جنگ تامین نمی‌شود.

با انتشار خبر ترور سردار سلیمانی بازارهای آسیا به‌ افزایش نگرانی‌های ژئوپلیتیکی در منطقه خلیج‌فارس واکنش نشان داد. هرچند تعدادی از تحلیلگران بر این باورند که این تاثیرگذاری کوتاه‌مدت خواهد بود اما هیچ‌کس نمی‌تواند آینده تنش بین ایران و آمریکا را پیش‌بینی کند و نوسانات روزهای اخیر تحت‌تاثیر جو روانی ناشی از تنش‌های ژئوپلیتیکی بوده است. بازارهای سهام ژاپن در اولین روز معاملات خود با سقوطی سنگین مواجه شدند. شاخص نیکی ۹۸/ ۱ درصد از ارزش خود را از دست داد و شاخص تاپیکس هم ۳۹/ ۱ درصد سقوط کرد. در جنوب آسیا کوسپی کره‌جنوبی ۹۸/ ۰‌درصد پایین آمد.‌ هانگ‌سنگ هنگ‌کنگ ۱/ ۱ درصد سقوط کرد و کامپوزیت شانگهای تقریبا بدون تغییر باقی ماند. شاخص سهام تداول عربستان حدود ۲ درصد سقوط کرد و به پایین‌تر از ۸۲۳۰ واحد رسید.

سهام آرامکو هم به پایین‌ترین قیمت از زمان عرضه اولیه سهام خود رسید و در ۵۵/ ۳۴ ریال معامله شد. بازارهای سهام دبی بیش از ۳ درصد سقوط کردند، درحالی‌که شاخص بورس قطر ۱/ ۲ درصد از ارزش خود را از دست داد. شاخص سهام برتر کویت ۴ درصد سقوط کرد. شاخص کل سهام مصر هم حدود ۵/ ۲ درصد از ارزش خود را از دست داد. بازار آمریکا نیز از این روند نزولی مستثنی نبود. در وال‌استریت، همه شاخص‌ها روند نزولی داشتند. شاخص «داوجونز ایدانستریال اوریج» با ۸۱/ ۰ درصد ریزش نسبت به روز قبل و در سطح ۲۸ هزار و ۸۸/ ۶۳۴ واحد بسته شد. شاخص «اس‌اند‌پی ۵۰۰» با ۷۱/ ۰ درصد کاهش تا سطح ۸۵/ ۳۲۳۴ واحدی پایین رفت و دیگر شاخص مهم بورسی آمریکا یعنی «نزدک کامپوزیت» با ریزش ۷۹/ ۰ درصدی در سطح ۷۷/ ۹۰۲۰ واحدی بسته شد.  قیمت‌های نفت نیز تحت‌تاثیر افزایش تنش‌های ژئوپلیتیکی در منطقه خلیج‌فارس افزایش یافت. روز دوشنبه ۶ ژانویه ۲۰۲۰ قیمت‌های نفت از مرز ۷۰ دلار عبور کرد. تحلیلگران بر این باورند که این اقدام ترامپ می‌تواند به آغاز دور جدیدی از تنش‌های منطقه‌ای در خلیج‌فارس منجر شود و ریسک قابل‌توجهی را نه تنها برای منافع آمریکا در منطقه ایجاد بلکه تهدید‌های بیشتری را متوجه زیرساخت‌های انرژی این منطقه کند. حال باید دید آیا بازار نفت می‌تواند شوک عرضه دیگری را تحمل کند. واقعیت این است که معادلات بازارهای نفت نسبت به آنچه در دهه ۷۰ و ۸۰ تجربه شده تفاوت چشمگیری داشته است حتی نسبت به ۱۰ سال گذشته نیز تغییرات گسترده‌ای را شاهد بوده است. افزایش تولید شیل‌های نفتی و کاهش وابستگی آمریکا به واردات نفت از خلیج‌فارس و در نهایت تغییر سیاست ژئوپلیتیکی و امنیتی آمریکا در این منطقه، افزایش دغدغه‌های زیست‌محیطی و توسعه تولید انرژی‌های جایگزین و تغییر جغرافیای تقاضا به سمت جنوب شرق آسیا معادلات جدیدی را به‌وجود آورده است. در صورت افزایش تنش و برخورد نظامی در خلیج‌فارس احتمالا قیمت‌های نفت با نوسانات بالایی مواجه خواهد بود هرچند احتمالا شدت آن نسبت به شوک‌های نفتی قبلی کمتر خواهد بود.

در ماه گذشته میلادی اوپک حدود ۳۰ میلیون بشکه نفت‌خام تولید کرده است که کمی بیش از یک سوم تولید نفت جهان است. براساس داده‌هایی که اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) منتشر کرده، تا پایان سال ۲۰۱۹ روزانه به‌طور میانگین ۲۱ میلیون بشکه نفت‌خام از منطقه خلیج‌فارس و تنگه‌هرمز به کشورهای مختلف جهان صادر شده است. طبق این داده‌ها، این میزان نفت‌خام صادرشده معادل حدود ۲۱ درصد کل مصرف جهانی نفت‌خام جهان است. بیشتر این میزان تولید به مصرف‌کنندگان اروپایی و به‌ویژه آسیایی ارسال شده است. داده‌های اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) نشان می‌دهد مقصد بیش از ۸۰ درصد کل نفت‌خام و میعانات صادراتی از طریق تنگه‌هرمز، کشورهای آسیایی هستند. چین با سهم ۱۹ درصد، هند با سهم ۱۶ درصد، کره‌جنوبی با سهم ۱۳ درصد و ژاپن با سهم ۱۵ درصد به‌ترتیب بیشترین سهم را بین کشورهای آسیایی از نفت منطقه خلیج‌فارس دارند و درمجموع این کشورها ۶۳‌درصد نفت منطقه خلیج‌فارس را وارد می‌کنند.

هرگونه تنش در منطقه خلیج‌فارس چه در زیرساخت‌های انرژی و چه در انتقال آن از تنگه هرمز برای اقتصاد این کشورها ویرانگر خواهد بود. در ماه گذشته میلادی فقط حدود ۳۴ میلیون بشکه نفت از عربستان، عراق و کویت از طریق خلیج‌فارس به بنادر آمریکا ارسال شد. افزایش تولید شیل‌های نفتی درآمریکا باعث کاهش وابستگی این کشور به نفت خاورمیانه شد و شاید همین یکی از دلایل مهم سیاست‌های جنگ‌افروزانه ترامپ در منطقه است.

 

اداره اطلاعات انرژی آمریکا در آخرین گزارش خود اعلام کرد که تولید روزانه نفت آمریکا، از ۱۲ میلیون و ۴۸۰ هزار بشکه در سپتامبر ۲۰۱۹ به روزانه ۱۲ میلیون و ۶۶۰ هزار بشکه در اکتبر سال گذشته میلادی رسید. برخی از منابع هم پیش‌بینی کرده‌اند تولید آمریکا در ماه دسامبر از مرز ۱۳ میلیون بشکه گذشته است. این میزان تولید وابستگی آمریکا به واردات نفت را کاهش داده اما نکته قابل‌تامل در این بین این است که بازارهای نفت ماهیت جهانی دارد و نوسان قیمت‌های نفت همه کشورهای جهان را متاثر می‌کند و آمریکا از آن مستثنی نیست و افزایش قیمت بنزین در آمریکا آثار منفی در دیدگاه رای‌دهندگان آمریکایی دارد. گاردین در مطلبی به نقل از اقتصاددانان نوشت که قیمت‌های بالاتر نفت باعث افزایش مالیات‌ بر مصرف‌کنندگان نفت و تورم شدید برای تولیدکنندگان می‌شود. «یان شفردسون»، اقتصاددان، می‌گوید: «مصرف‌کنندگان نفت جهان روزانه ۱۰۰ میلیون بشکه نفت مصرف می‌کنند و هر ۵ دلار افزایش در قیمت نفت، معادل سالانه ۱۸۳ میلیارد دلار مالیات یا ۱/ ۰ درصد از کل اقتصاد جهانی است.» این اقتصاددان تاکید می‌کند: «اگر ایران اقدامی شدیدتر از آنچه انتظار داریم انجام دهد، یک خطر واقعی برای اقتصاد جهان خواهد بود.»

موضوع مهم دیگری که در این بین وجود دارد کمبود ظرفیت مازاد تولید نفت در جهان است. ظرفیت مازاد تولید از این لحاظ حائز اهمیت است که در صورت هر گونه اختلال در عرضه نفت می‌تواند مورد استفاده قرار گرفته و تقاضای مصرف‌کنندگان را تامین کند. براساس برآورد آژانس بین‌المللی انرژی ظرفیت مازاد تولید اوپک ۱۲/ ۳ میلیون بشکه در روز است که دوسوم آن متعلق به عربستان سعودی است؛ این ظرفیت می‌تواند در مدت ۳ ماه وارد بازار شود. اما اگر بازار نیازمند آن باشد که این ظرفیت مازاد در مدت ۳۰ روز وارد بازار شود در آن صورت اوپک فقط ۵/ ۱ میلیون بشکه در روز ظرفیت مازاد تولید دارد. بررسی‌های پلاتس نشان می‌دهد ظرفیت مازاد تولید جهان در مجموع ۳/ ۲ میلیون بشکه در روز است که ۵/ ۱ میلیون بشکه در روز آن متعلق به عربستان سعودی است. در صورت بالاگرفتن تنش‌ها و برخورد نظامی پرکردن جای خالی نفت خلیج‌فارس یا بخشی از آن با توجه به ظرفیت محدود ظرفیت ذخیره‌سازی‌های استراتژیک کشورهای مصرف‌کننده درحال توسعه جنوب و جنوب شرق آسیا چالش بزرگی برای بازارهای نفت است و افزایش تولید شیل‌های نفتی آمریکا با توجه به ظرفیت محدود صادراتی این کشور در این زمینه نمی‌تواند کمک چندانی کند.

درمورد بازارهای ال‌ان‌جی نیز شرایط مشابهی حاکم است. سال ۲۰۱۹ قطر ۲۲ درصد ال‌ان‌جی جهان را تامین کرده و کشتی‌های مخصوص حمل ال‌ان‌جی محموله‌های مشتریان بیشتر آسیایی خود را از طریق تنگه هرمز به مقصد رسانده‌اند. قطر سال گذشته میلادی ۷۶ میلیون تن از مجموع ۳۴۸ میلیون تن عرضه ال‌ان‌جی جهان را بر عهده داشته است. البته خط لوله دلفین نیز ۵۷ میلیون متر مکعب در روز گاز قطر را به امارات منتقل می‌کند. هرچند کارشناسان بر این باورند که احتمال گسترش دامنه تنش‌ها به زیرساخت‌های انرژی منطقه کم است اما حتی جو روانی ناشی از افزایش تنش‌های ژئوپلیتیک در منطقه استراتژیک خلیج‌فارس به‌عنوان مهم‌ترین مرکز تامین انرژی جهان بر معادلات اقتصادی جهان تاثیر می‌گذارد.

ترور سردار سلیمانی معادلات و آرایش نیروها در خلیج‌فارس را تغییر داده و توازن قوا را بازتعریف می‌کند. خاورمیانه بعد از سردار به هیچ‌وجه شبیه خاورمیانه با سردار نخواهد بود. واقعیت این است که ترامپ به علت عدم درک واقع‌بینانه از مناسبات بین بازیگران منطقه‌ای و جهانی از بحران دستاورد سیاست خارجه رنج می‌برد و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری و طرح استیضاح از سوی نمایندگان دموکرات در پی یک موفقیت در سیاست خارجه خود بود و ترور سردار سلیمانی را با همین هدف انجام داد. با توجه به موضع‌گیری‌های انجام شده توسط سیاستمداران و مقامات دیگر کشورهای جهان و حتی در داخل آمریکا به سختی می‌توان آینده ترامپ در آمریکا و پیامدهای ترور سردار سلیمانی را در منطقه و جهان پیش‌بینی کرد. اما آنچه مسلم است افزایش تنش در خلیج‌فارس اقتصاد جهان و ثبات در بازارهای انرژی را تهدید می‌کند و چالش جدی را برای امنیت انرژی جهان به‌وجود می‌آورد.