در واقع، هر بار چشم‌اندازی از تنش‌زدایی و دِتانت (کاهش تنش= Détente) میان تهران و واشنگتن نمایان می‌شود، یا هر بار رژیم‌های متخاصم منطقه پیش‌بینی می‌کنند قرار است روابط تجاری و اقتصادی ایران با جهان به حالت عادی برگردد، شاهد این قبیل تحرکات و کارشکنی‌ها بوده‌ایم. فراموش نکرده‌ایم چطور وزیرخارجه وقت عربستان با جت خصوصی‌اش خود را به محل مذاکرات برجام در اروپا رساند تا در داخل هواپیما با جان کری دیدار کند و مانعی بر سر راه مذاکرات بتراشد؛ یا چگونه نتانیاهو در بحبوحه مذاکرات- بدون دعوت دولت آمریکا- به کنگره می‌رفت تا قوه مقننه آمریکا را به جلوگیری از ادامه مذاکرات دولت اوباما با ایران ترغیب کند!»

کارشناس مسائل حقوقی تاکید کرد: «حقیقت این است که منافع راهبردی آنها در این است که ایران مدام درگیر تنش فرسایشی با آمریکا باشد؛ مدام ثروت ملی و منابع مالی‌اش- به‌جای اینکه در خدمت توسعه و تقویت توانایی‌های کشور باشد- به خنثی‌سازی توطئه‌های نظامی و امنیتی ایالات‌متحده و شرکا معطوف شود و مدام از نظر اقتصادی در وضعیت انزوا و تنهایی به سر ببرد! برای رسیدن به این هدف هم از هیچ اقدامی دریغ نخواهند کرد.»

نصری در پاسخ به اینکه ترور فخری‌زاده چه تاثیری بر بازگشت احتمالی بایدن به برجام می‌گذارد، توضیح داد: «ترور دکتر فخری‌زاده دو وضعیت دلخواه برای اسرائیل ایجاد می‌کند؛ یکی اینکه ایران به یک واکنش تند و نسنجیده (احیانا نظامی) دست بزند به نحوی که عملا رفع تحریم و بازگشت دولت بایدن به برجام از نظر سیاسی برای او غیرممکن شود؛ یکی هم اینکه فضای سیاسی و روانی در داخل ایران چنان متشنج و تند شود که عملا دولت روحانی، آقای ظریف و دستگاه دیپلماسی از اعتبار، پشتوانه سیاسی و اقتدار لازم برای رفع تحریم و مدیریت فرآیند بازگشت دولت بایدن به برجام محروم شوند.» وی ادامه داد: «در واقع، آنها می‌خواهند فضایی در ایران شکل بگیرد که در آن ترور شهید فخری‌زاده به انعقاد «برجام» و «تلاش دولت برای تنش‌زدایی» نسبت داده شود؛ و جریانی مسلط شود که با اقدامات واکنشی- مانند اخراج بازرسان آژانس یا تشدید تنش با دولت جدید آمریکا- عملا فرآیند عادی‌سازی روابط تجاری و اقتصادی کشور را به انحراف بکشاند.» این کارشناس در توضیح اینکه ایران برای پیگیری‌های حقوقی این ترور چه اقداماتی را باید در دستور کار قرار دهد، گفت: «درحال‌حاضر، دادگاه یا مرجع قضایی مشخصی وجود ندارد که ایران بتواند در کسوت «شاکی» در آن حاضر شود و علیه دست‌اندرکاران این جنایت طرح دعوی کند. اما ترور دکتر فخری‌زاده فرصتی است تا ایران- با توسل به سازوکارهای بین‌المللی و بهره‌برداری از تریبون شورای امنیت- توجه افکار عمومی را به برنامه سلاح هسته‌ای اسرائیل معطوف کند؛ کارزاری جدی و فراگیر علیه دکترین وقیحانه «ابهام استراتژیک»- که رژیم اسرائیل تحت لوای آن صدها کلاهک هسته‌ای پنهان کرده- سازمان‌دهی کند و حمایت دیپلماتیک و سیاسی دولت‌ها و کشورهای مختلف را علیه تروریسم رسمی رژیم اسرائیل، پنهان‌کاری هسته‌ای آن و نقش مخرب آن در فرآیند ایجاد صلح و آرامش در منطقه جلب کند. ترور دکتر فخری‌زاده فرصتی است تا ایران- با توسل به سازوکارهای بین‌المللی و بهره‌برداری از تریبون شورای امنیت- توجه افکار عمومی را به برنامه سلاح هسته‌ای اسرائیل معطوف کند؛ کارزاری جدی و فراگیر علیه دکترین وقیحانه «ابهام استراتژیک»- که رژیم اسرائیل تحت لوای آن صدها کلاهک هسته‌ای پنهان کرده- سازمان‌دهی کند؛ و حمایت دیپلماتیک و سیاسی دولت‌ها و کشورهای مختلف را علیه تروریسم رسمی رژیم اسرائیل، پنهان‌کاری هسته‌ای آن و نقش مخرب آن در فرآیند ایجاد صلح و آرامش در منطقه جلب کند.»

نصری تاکید کرد: «معتقدم این اقدامات به ظاهر «نرم»- که بعضا از دید عده‌ای «بی‌فایده» یا «ساده‌انگارانه» تلقی می‌شود- دست‌کم برای اسرائیل اتفاقا بسیار حساسیت‌برانگیز و مهم هستند! اگر رژیم اسرائیل به این قبیل اقدامات «نرم» حساس نبود، هرگز این‌چنین فعالانه تلاش نمی‌کرد کنگره و دولت آمریکا را متقاعد کند تا کارزار BDS را به ضرب قانون ممنوع کنند؛ هرگز تلاش نمی‌کرد اسنادی مانند گزارش گلدستون (Goldstone report) را بی اعتبار، امحا و از چرخه سازوکارهای بین‌المللی خارج کند؛ هرگز لابی‌های آن اقدامات حقوقی گسترده و پرهزینه علیه نویسندگان و پژوهشگران مستقلی که در مورد جنایات جنگی و زرادخانه هسته‌ای آن می‌نویسند و تحقیق می‌کنند سامان نمی‌داد و به اتهام «یهودستیزی» دهان آنها را نمی‌بست؛ و هرگز ده‌ها سازمان و ان‌جی‌او تاسیس نمی‌کرد تا گزارش‌های «شورای حقوق بشر سازمان ملل» یا نهادهای بین‌المللی مشابه را تخطئه و بلااثر سازند.»

این کارشناس مسائل حقوقی با اشاره به اینکه این مسائل نشان می‌دهد اسرائیل اتفاقا به شدت نسبت به این قبیل اقدامات حساس است، افزود: «ما در این حوزه ۳۰ سال است کوتاهی کرده‌ایم. در واقع، متاسفانه سال‌هاست اسرائیل موفق شده- بعضا به‌دلیل هاله مصونیت کاذبی که حول خود بنا کرده- بزرگ‌ترین زرادخانه هسته‌ای منطقه را پشت دکترین «ابهام استراتژیک» پنهان کند؛ به راحتی موشک‌های دوربرد با قابلیت حمل کلاهک انبار کند؛ و در قبال این اقدامات تهدیدآمیز برای صلح بین‌المللی و موجودیت سایر کشورها نزد هیچ نهاد و بازرسی پاسخگو نباشد! در اصل، نه تنها پاسخگو نیست، بلکه سال‌هاست پرونده هسته‌ای ایران را به‌عنوان سپری برای محفوظ نگه‌داشتن خود از نظارت و شفافیت زنده نگه داشته و حتی بعضا موضوع «اشغال‌گری» و «شهرک‌سازی» را نیز پوششی برای انحراف افکار عمومی از مساله تسلیحات هسته‌ای خود می‌داند.»

نصری تاکید کرد که حال، با چنین کارنامه‌ای، این رژیم، دانشمندی را که در حوزه تحقیقات فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای فعالیت می‌کرده، در روز روشن در یک کشور دیگر به قتل می‌رساند و باز از موضع طلبکار با جهان برخورد می‌کند! شایسته است ترور دکتر فخری‌زاده سرآغاز سیاستگذاری و کارزاری جدی برای پایان بخشیدن به این وضعیت باشد. در نهایت وی در پاسخ به اینکه برخی معتقد به لزوم خویشتن‌داری ایران در برابر این اقدام بوده و برخی هم از ضرورت پاسخ به این اقدام از سوی ایران سخن می‌گویند، گفت: «جریان‌های سیاسی مختلف در داخل تلاش خواهند کرد حاکمیت را به سمت و سوی واکنش دلخواه خود سوق دهند. اما تجربه نشان داده در نهایت در این موارد در ایران قوه مدبره‌ای- از جمله در نیروهای مسلح- وجود دارد که هم شناخت خوبی از تهدیدها و فرصت‌های منطقه دارد، هم از قابلیت ریسک‌سنجی دقیقی برخوردار است و هم می‌داند چگونه و در چه زمان و از چه اهرمی برای پاسخ به چنین اقداماتی بهره‌برداری کند.»