به گزارش پایگاه خبری «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: «اکنون، چون تک دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در میان هرج و مرجی نامشخص درحال پایان است، وقت آن رسیده که ارزیابی مشابهی در مورد سیاست خارجی وی انجام دهیم. آیا ترامپ که فاجعه‌ای مثال‌زدنی در سیاست خارجی آمریکا رقم زد امکان اتخاذ تصمیمات بهتری را داشت؟ آیا قدرت، اعتبار و نفوذ جهانی آمریکا در مقایسه با سایر کشورها در دوران ترامپ بیشتر شده است؟»

نباید فراموش کرد که وی پیش از به قدرت رسیدن چه وعده‌هایی داده بود. سیاست خارجی ترامپ بر پایه غر زدن و گله‌گذاری بنا شده بود، چرا که او فکر می‌کرد بقیه جهان از آمریکا سوءاستفاده می‌کنند. او قصد داشت آمریکا را در اولویت قرار دهد. در سیاست مطلوب ترامپ، متحدان آمریکا هزینه کامل تلاش واشنگتن برای محافظت از آنها را پرداخت می‌کنند و واشنگتن منافع شخصی خود را با توجه به حسن ظرافت دیپلماتیک دنبال می‌کند. او به خیال خودش آمریکا را از توافق‌های بد مانند توافق‌نامه آب و هوای پاریس و برجام خارج کرد. ترامپ که خود را به‌عنوان یک مذاکره‌کننده ماهر معرفی می‌کرد، قول داده بود که به توافقات مطلوبی دست پیدا کند. ترامپ حتی قصد داشت مکزیک را مجبور کند تا هزینه ساخت یک دیوار در مرزهای جنوبی را پرداخت کند.

در مجموع، ترامپ تا پیش از به قدرت رسیدن چشم‌انداز اغوا‌کننده‌ای را ترسیم کرد که نوید موفقیت بی‌وقفه‌ای را می‌داد. بازگرداندن سلطه آمریکا بر جهان نیازمند فداکاری شخصی، وحدت ملی یا حتی یک استراتژی کاملا مشخص است. ترامپ اما وعده داده بود که آمریکا را بر صدر جهان بنشاند.

بنابراین چه شد که این نتایج امروز حاصل شد؟ اگرچه ترامپ می‌تواند ادعا کند که چندین موفقیت درحوزه سیاست خارجی داشته، اما در مجموع کارنامه کلی او در این عرصه نامطلوب است. به‌عنوان مثال دشمنان آمریکا امروز نسبت به سال ۲۰۱۶ خطرناک‌تر شده‌اند، در این بین آمریکا ضعیف‌تر، بیمارتر و دارای اختلافات داخلی بیشتری است. طی ۴ سال گذشته روابط واشنگتن با بسیاری از متحدانش بدتر شده و رهبری اخلاقی آمریکا در عرصه جهانی نیز مختل شده است. همان‌طور که اشاره کردم اگر منصف باشیم، ترامپ می‌تواند ادعا کند که موفقیت‌هایی درحوزه سیاست خارجی داشته است. یک نکته مثبت اینکه ترامپ در ۴ سال گذشته آغازگر هیچ جنگ جدیدی نبوده و باعث تبدیل هیچ کشوری به یک کشور ویران (مانند لیبی) نشده، نکته‌ای که هیچ‌یک از سه سلف وی نمی‌توانند ادعای مشابهی داشته باشند. دولت وی همچنین در مورد یک توافق تجاری جدید با کره‌جنوبی و نسخه به‌روز شده نفتا مذاکراتی را انجام داد، اگرچه هیچ‌یک از این معاملات نسبت به توافق‌های قبلی بهبود چشمگیری نشان نداد، اما به هر حال تلاش‌هایی در این حوزه صورت گرفت. ترامپ با اشاره مرتب به اینکه ممکن است آمریکا را از ناتو خارج کند، باعث شد اروپایی‌ها در قبال دفاع از خود تعهدات بیشتری را بپذیرند. در ماجرای فعالیت‌های هوآوی در اروپا نیز فشار ترامپ موثر واقع شد. برخی از ناظران همچنین به‌دلیل تلاش‌های وی در زمینه امضای توافق عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل از او تمجید می‌کنند، هرچند البته این اقدامات برای پیشبرد اهداف صلح در خاورمیانه نتیجه چندانی نداشت. با این حال متاسفانه، این لیست موفقیت‌های ترامپ تحت‌تاثیر شکست‌های پرشمار او در سیاست خارجی قرار می‌گیرد.

برای شروع، نحوه رفتار او با چین را در نظر بگیرید. وی سعی کرد به رئیس‌جمهور چین فشار آورد تا بلکه به این شکل کره‌شمالی را تحت فشار بیشتری قرار دهد. شی جی پینگ، اما از این مساله امتناع کرد. او تلاش کرد تا چین را به انجام اصلاحات اساسی ساختاری و پایان دادن به تجارت و آن چه سرمایه‌گذاری غارتگرانه توصیف می‌کرد، مجبور سازد و سرانجام یک جنگ تجاری پرهزینه را آغاز کرد تا بلکه پکن را وادار به رعایت این موضوع کند. این اقدام نیز کارساز نبود، چراکه چین تلافی کرد و این مشاغل، مصرف‌کنندگان و کشاورزان آمریکایی بودند که بیشترین هزینه‌های تعرفه‌های ترامپ را متحمل شدند. در این میان ترامپ ترجیح داد به جای همراه کردن سایر کشورها با آمریکا، چین را یکجانبه تحت فشار قرار دهد. مبارزات شدید دولت آمریکا علیه هوآوی، زدتی‌ای، تیک‌تاک و سایر شرکت‌های فناوری چینی در کوتاه‌مدت به این شرکت‌ها آسیب رسانده، اما همزمان باعث تقویت تلاش‌های چین برای کاهش وابستگی به فناوری آمریکا شده و در نهایت ممکن است ضرر زیادی برای شرکت‌های آمریکایی در آینده داشته باشد. جای تعجب نیست که سطح روابط با چین طی چهار سال گذشته به‌طور پیوسته رو به نزول بوده که البته مقصر تمام آن هم شخص ترامپ نیست. از بسیاری جهات این تیرگی روابط به ساختار نوظهور نظام بین‌الملل مربوط می‌شود. آنچه تقصیر ترامپ است، تنها وخیم‌تر شدن موقعیت آمریکا در آن ساختار و عدم استفاده از اشتباهات پکن است. پکن همچنین توافق‌نامه جدید سرمایه‌گذاری با اتحادیه اروپا را نهایی کرده است. پس از تحت‌تاثیر قرار گرفتن از شیوع ویروس کرونا در آغاز، اکنون به‌نظر می‌رسد چین در مرزهای خود همه‌گیری را تحت کنترل دارد و اقتصاد خود را بازگشایی کرده است. در همین حال، آمریکا همچنان هر روز ده‌ها هزار مورد جدید ابتلا را ثبت می‌کند. از بسیاری جهات، ریاست‌جمهوری ترامپ یک فرصت از دست رفته بود. پیشینیان وی شرایط تک قطبی را نادرست مدیریت کرده بودند و ترامپ این فرصت را داشت که سیاست خارجی آمریکا را در وضعیتی منطقی‌تر قرار دهد. عموم مردم به صراحت گفته بودند که آنها خواستار انزواطلبی نیستند، اما می‌خواهند سیاست خارجی محدودتر و موفق‌تری داشته باشند. ترامپ می‌توانست براساس این خواسته عمل کند و با متحدان آمریکا همکاری تنگاتنگی داشته باشد. او می‌توانست در چارچوب توافق هسته‌ای ایران و به سمت یک وضعیت متعادل‌تر در خاورمیانه حرکت کند و به سرعت هم به جنگ افغانستان خاتمه دهد. وی این امکان را داشت تا به‌جای تلاش برای تضعیف سازمان تجارت جهانی با سایر اقتصادهای پیشرفته برای مقابله با چین همکاری کند. اگر این رویکردها به درستی اجرا می‌شد امروز شاهد آمریکایی ایمن و مرفه‌تر بودیم. اگر ترامپ به آن سمت می‌رفت، امروز وضعیت کشور بسیار بهتر بود و وی مجبور نبود سه هفته دیگر مکان جدیدی برای زندگی پیدا کند. اما این اشتباهات چیزی فراتر از یک فرصت از دست رفته بود، چراکه اشتباهات ترامپ وضعیت آمریکا را بسیار متزلزل‌تر از زمان روی کار آمدن او کرده است. خبر بد برای رئیس‌جمهور منتخب، جو بایدن و تیم وی این است که آنها راه دشواری برای ترمیم اشتباهات ترامپ دارند.