چالش‌های عرضه و تقاضای گاز  ایران درآینده

تراز گازی ایران در نیمه دوم سال ۱۴۰۰ منفی می‌شود و تلخ‌تر اینکه این افزایش مصرف سوخت و بر هم خوردن توازن عوامل بنیادین نه به دلیل رشد اقتصادی بلکه به دلیل مصرف بی‌رویه، سوبسیدهای بالای انرژی، عدم بهره‌وری انرژی و...در کلیه بخش‌های زنجیره عرضه است.  بر اساس پیش‌بینی این سند که با فرض اعمال سیاست‌های بهینه‌سازی مصرف گاز و همچنین نرخ رشد اقتصادی ۶/ ۵درصدی محاسبه شده است، تراز گاز کشور در سال ۱۴۰۰ منفی خواهد شد به این معنا که مصرف گاز از تولید پیشی خواهد گرفت.در سال جاری میزان تولید و عرضه گاز ۵/ ۸۱۲ میلیون متر مکعب در روز پیش‌بینی می‌شود و میزان مصرف گاز ۱/ ۸۳۴ میلیون متر مکعب در روز برآورد شده است.یعنی در سال ۱۴۰۰ تراز گازی کشور ۵/ ۲۱- میلیون متر مکعب در روز خواهد بود.منفی بودن تراز گاز کشور تا بعد از سال ۱۴۰۴ نیز ادامه خواهد یافت تا اینکه در سال ۱۴۱۰ به دلیل به ثمر رسیدن پروژه‌های افزایش تولید گاز از میادین جدید گازی دوباره تراز گازی کشور مثبت خواهد شد.

 اما واقعیت تلخ‌تر دیگری هم در این سند وجود دارد. شرایط کشور عادی فرض شده و رشد اقتصادی کشور نیز به طور متوسط ۶/ ۵ درصد در نظر گرفته شده است. فرضیاتی که با توجه به شرایط فعلی کشور دور از دسترس است. ایران در شرایط تحریم‌های شدید اقتصادی و چشم‌انداز مبهم مذاکرات به قول دکتر مسعود نیلی با ۶ ابر بحران اقتصادی مواجه است که شامل «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیست محیطی»، «صندوق بازنشستگی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» است که نتیجه آن افزایش فشار معیشتی به مردم و کاهش سرمایه اجتماعی دولت و افزایش اعتراضات در بین اقشار مختلف مردم شده است.در کنار این بحران‌ها کمبود برق و منفی شدن تراز گاز کشور می‌تواند شرایط را بغرنج‌تر کند.

 ایران در دهه‌های گذشته میلیاردها دلار برای توسعه میادین گازی، انتقال گاز از طریق خطوط لوله به اکثر مناطق کشور (بیش از ۹۵ درصد مردم ایران به گاز دسترسی دارند) هزینه کرده و برنامه‌های بلند پروازانه‌ای برای صادرات گاز به کشورهای همسایه دارد. در حال حاضر عراق و ترکیه وارد‌کننده گاز ایران هستند و پروژه‌های صادرات گاز از طریق خط لوله به پاکستان و عمان در دست اقدام است که متاسفانه به دلیل تحریم‌ها فعلا متوقف مانده است.

 اگر افزایش مصرف انرژی در کشورهای دیگر به مفهوم رشد اقتصادی است در ایران مفهوم دیگری دارد.افزایش مصرف گاز به معنی افزایش مصرف بی‌رویه و غیر بهینه منابع انرژی در بخش‌های مختلف خانگی، صنعتی، حمل و نقل، کشاورزی، خوراک پالایشی و...است و همه این بخش‌ها دارای سوبسید‌های بالای سوخت هستند. متاسفانه صنایع ایران به‌شدت وابسته به یارانه‌های انرژی و صنایعی کم بازده، انرژی‌بر وکم اشتغال هستند.

در سال گذشته برای نخستین‌بار کمبود گاز در ایران به جای زمستان در فصل پاییز شروع شد. سال گذشته دولت برای تامین گاز مجبور شد در نیروگاه‌ها از نفت کوره استفاده کند که نتیجه آن آلودگی شدید شهر‌های بزرگ به مدت چند ماه بود.

 با وجود آنکه وزارت نفت برنامه‌های متعددی برای افزایش تولید گاز دارد اما توسعه در هر بخش از این زنجیره نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی و انتقال تکنولوژِی‌های نوین شرکت‌های پیشرو با هدف بهینه‌سازی در این زنجیره از تولید تا مصرف است. به علت تحریم‌ها و توقف سرمایه‌گذاری شرکت‌های خارجی در ایران پروژه‌های بالادستی تا پایین دستی نفت و گاز به شرکت‌های داخلی واگذار شده که با فرض صلاحیت این شرکت‌ها در خوش‌بینانه‌ترین حالت بهره‌برداری از پروژه‌ها با هزینه‌های به مراتب بالاتر و با کیفیت پایین‌تر با تاخیرهای طولانی صورت خواهد گرفت.

 واقعیت این است که زمین و زمان منتظر برنامه‌های بلندپروازانه و آرزوهای دور از دسترس خودکفایی در همه‌چیز نمی‌ماند و با این رویکرد ایران ازگردونه رقابت باز می‌ماند.۷۰ درصد گاز ایران از میدانی تولید می‌شود که با قطر مشترک است.

تولید سالانه گاز از میدان مشترک پارس جنوبی سال۱۳۹۹ به۱۸۳ میلیارد متر مکعب رسید.این رشد برداشت باعث شده تا ایران بخشی از عقب‌ماندگی خود را در تولید گاز از این میدان جبران کند اما با این وجود هنوز هم قطر ۵/ ۲ برابر گاز بیشتری را در مقایسه با ایران از این میدان برداشت کرده است.  نکته قابل تامل دیگر هشدار کارشناسان درباره کاهش فشار در میدان پارس جنوبی است. بر اساس مطالعات انجام شده انتظار می‌رود به علت کاهش فشار در بخش ایرانی این میدان تولید به میزان ۱۰ میلیون متر مکعب در سال کاهش یابد.معمولا در نیمه دوم عمر فشار چاه به تدریج کاهش می‌یابد و باید برای حفظ آن اقداماتی را انجام داد.

مقامات وزارت نفت بر این موضوع اذعان دارند اما تحریم‌ها مانع دسترسی به منابع مالی و تکنولوژی‌های نوین برای مقابله با این بحران شده است.در آن طرف این میدان مشترک، قطر دکل‌های ۲۰ هزار تنی نصب کرده و در حال حاضر تعداد دکل‌های قطر ۱۰ برابر ایران است و از کمپرسور‌های قوی استفاده می‌کند.قرار بود شرکت توتال فرانسه چنین پلت‌فرمی را برای فاز ۱۱ پارس جنوبی اجرایی کند و به ترتیب در فازهای بعدی نیز از چنین تجهیزاتی برای حفظ فشار چاه استفاده شود که تشدید تحریم‌ها توسط ترامپ باعث خروج توتال از ایران شد.ایران فاقد ظرفیت لازم برای ساخت چنین تاسیسات پیشرفته‌ای است و کمپرسورهای قوی از این دست را نیز ندارد.

 بیژن زنگنه وزیر نفت به مجلس اعلام کرده بود که برای حفظ سطح تولید در پارس جنوبی و دیگر میادین به ۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری نیاز است.سهم صنعت نفت و گاز ایران از بودجه ۵/ ۱۴ درصد مجموع صادرات است و علاوه بر این باید در صورت نیاز از منابع دیگر چون صندوق توسعه وام بگیرد.آمارهای بانک مرکزی نشان می‌دهد که درآمد صادرات نفت و گاز از درآمدهای صادراتی کشور در بهترین حالت در سال ۹۶ که برجام همچنان در حال اجرا بود ۷/ ۶۲ میلیارد دلار بوده است.

این در حالی است که مجموع درآمدهای صادراتی کشور در این سال ۹۶ میلیارد دلار برآورد می‌شود و با توجه به سهم ۵/ ۱۴ درصدی صنعت نفت و گاز حدود ۹ میلیارد دلار می‌شود.در سال ۹۹، ایران در حالی که به دلیل تحریم و شیوع کرونا با کاهش درآمدهای صادراتی همراه بود که سهم نفت از صادرات نیز با افت همراه شده است.مجموع درآمدهای صادراتی کشور در سال گذشته از سوی بانک مرکزی، ۸/ ۴۹ میلیارد دلار اعلام شده که ۲۱ میلیارد دلار آن مربوط به صادرات نفتی است. البته باید کاهش قیمت‌های نفت را نیز در نظر گرفت.

میانگین قیمت سبد نفت اوپک در سال ۹۶، حدود ۵۲ دلار در هر بشکه بوده است.این در حالی است که قیمت سبد نفتی اوپک در سال ۹۹، حدود ۴۳ دلار در هر بشکه اعلام شده است.از سوی دیگر بر اساس اعلام وزارت نفت مجموع ارزش تجهیزات و دارایی‌های صنعت نفت و گاز ۴۰۰ میلیارد دلار است و سالانه ۲۰ میلیارد دلار برای تعمیر و تجهیز آنها لازم است.درآمد شرکت نفت حتی از عهده نیمی از مبلغ مورد نیاز برای تجهیز و تعمیر و نگهداری بر نمی‌آید.

 نکته تاسف برانگیز و قابل تامل دیگر میزان یارانه گاز در ایران است.زنگنه در مجلس اعلام کرد ایران سالانه ۳۵ میلیارد دلار یارانه گاز می‌پردازد.آخرین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی یارانه پنهان گاز ایران را ۱۸ میلیارد دلار پیش‌بینی کرده است.دولت ایران ۵۲ میلیارد دلار هم یارانه برق پرداخت می‌کند و ۷۰ درصد سوخت نیروگاه‌های ایران از گاز تامین می‌شود.کمبود گاز بحران کمبود برق را نیز تشدید می‌کند. اصلاح این روند باتوجه به شرایط معیشتی مردم در ایران تحت تحریم‌های اقتصادی شدید می‌تواند نارضایتی عمومی را افزایش دهد از سوی دیگر منفی شدن تراز گاز به معنی بحرانی دیگر است.

 بهره‌وری در نیروگاه‌های حرارتی ایران کم است و به حدود ۳۷ درصد می‌رسد.اگر بهره‌وری در نیروگاه‌ها افزایش یابد آنها می‌توانند ۵/ ۱ برابر برق بیشتری را با همین میزان خوراک تولید کنند.اما وقتی قیمت گاز برای نیروگاه‌ها صفر است چرا باید این کار را انجام دهند؟ افزایش دما، خارج شدن زیرساخت‌های برق از مدار تولید، سیستم توزیع قدیمی و مستهلک و استخراج رمز ارزها....از مهم‌ترین عوامل بروز بحران در بخش نیرو عنوان شده است اما به نظر می‌رسد ریشه همه این بحران‌ها در یارانه‌های بالای انرژی و کمبود منابع مالی ناشی از تحریم‌ها است و البته سوء مدیریت که پای ثابت همه بحران‌ها در کشور ماست.

 با توجه به شرایط موجود باید منتظر قطعی گاز هم باشیم. شعار کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی هر چند به ظاهر منطقی است اما در صورتی به نجات اقتصادی کشور منجر می‌شود که در وهله اول فساد سیستماتیک مهار شود؛ در شطرنج فساد سیستماتیک تنها نمی‌توان با حذف سرباز برنده شد برای حل مشکل فساد به قرارداد اجتماعی جدیدی بین مردم و نظام نیاز است و دوم اینکه کاهش درآمدهای نفتی باید با اصلاح بنیادین ساختار بوروکراتیک همراه باشد و از سوی دیگر فشار معیشتی غیر قابل تحملی بر مردم تحمیل نشود.

با انتقاد وشکایت از مقامات مسوول و نطق‌های آتشین با سوگیری‌های سیاسی نمی‌توان این بحران‌ها را حل کرد. به غیر از اصلاح ساختار بیمار مدیریتی به نظر می‌رسد رفع تحریم‌های اقتصادی و پیوستن ایران به تمامی مفاد گروه ویژه اقدام مالی (FATF) و ایجاد فضای کسب و کار با ثبات در کشور برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و حذف موانع انتقال تکنولوژی‌های نوین به کشور الزامات استراتژیکی هستند که می‌توانند در میان مدت ابر بحران‌های اقتصاد ایران را حل و فصل کند.

درباره اصلاحات اقتصادی موفق، مهار فساد و ایجاد محیط کسب و کار باثبات الگوهای متعددی در جهان وجود دارد؛ هر چند فرآیند اصلاحات در هر کشور باید بر اساس بستر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تاریخی آن کشور صورت پذیرد اما می‌توان از کشورهای دیگر هم درس گرفت و به آینده امیدوار بود.

p02-03