برای پرهیز از پیامدهای عقب‌نشینی آمریکا از منطقه، همچون عقب‌نشینی ۲۰۱۱ از عراق که به ظهور داعش و گسترش جای پای منطقه‌ای آن انجامید، واشنگتن باید راهی برای توازن میان کاهش تعهدات نظامی با ثبات منطقه پیدا کند.یکی از بهترین فرصت‌ها برای دستیابی به این هدف، گفت‌وگوهای دو حریف بسیار تاثیرگذار منطقه‌ای است: ایران و عربستان سعودی.

حتی در زمانی که آمریکا تعهدات خود در منطقه را کاهش می‌دهد، کشمکش در خاورمیانه به مرحله خطرناکی وارد می‌شود.اما خطرناک‌ترین و بی‌ثبات‌کننده‌ترین رقابت منطقه، میان ایران و عربستان، از شامات تا خلیج فارس دامنه دارد و منطقه را گرفتار دو قطبی شیعه- سنی و فارس- عرب کرده است.گفت‌وگوهای ایران و عربستان، پس از وقفه‌ای که به خاطر انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران ایجاد شد، باید دوباره از سرگرفته شود.این دو کشور رقیب در خلیج فارس، باید مسیری را طی کنند تا از وضعیت تقابلی خارج شوند اما همگرایی تازه آنها، بهترین فرصت سال‌های اخیر برای بازگشت ثبات منطقه‌ای به خاورمیانه است.آمریکا هم از این دیپلماسی جاری، بهره زیادی می‌برد و هرچند بر سر میز گفت‌وگوها حضور ندارد اما می‌تواند با ترغیب و نیز اطمینان بخشی به عربستان، حمایت کارسازی از دیپلماسی کنونی به عمل آورد تا به هدف نهایی که کاهش حضور در منطقه بدون وقوع پیامدهای فاجعه بار است، دست یابیم.

اما به دلایلی جای این پرسش باقی است که آیا ریاض، صادقانه به گفت‌وگوها با ایران پایبند است؟ ریاض می‌تواند از این گفت‌وگوها برای فریب واشنگتن استفاده کند تا خود را یک بازیگر سازنده در منطقه جا بیندازد یا با خرید زمان، موقعیت خود را بازسازی کرده و راه‌هایی برای مقابله با پهپادهای ایران بیابد.

با این‌همه، ریاض دلایلی هم برای غلاف کردن شمشیر ستیز با تهران دارد.از همه فوری‌تر، خواست رهبران سعودی برای خاتمه جنگ پرهزینه در یمن است و این نیازمند فشار تهران بر حوثی‌ها برای توقف یورش‌ها و مشارکت جدی در گفت‌وگوهاست.در درازمدت هم عربستان نمی‌تواند بر حمایت بی‌قید و شرط آمریکا متکی باشد ضمن آنکه مناسباتش با امارات هم گرفتار منازعه بر سر سهمیه تولید نفت است.

همچنین در شرایطی که رقابت میان ایران، اسرائیل و ترکیه تشدید می‌شود، کاهش تنش میان ریاض و تهران، به عربستان اجازه می‌دهد که نفوذ خود را گسترش دهد و نقش توازن بخشی را در عراق، لبنان و سوریه برعهده گیرد.

ریاض اکنون در موضع ضعف است و این را می‌داند.عربستان در باتلاق یمن گیر افتاده و در برابر جنگ افزارهای پهپادی ایران، آسیب پذیر است.از لبنان کنار کشیده، جنگ داخلی سوریه را باخته و از سال ۲۰۰۳ در عراق کم خاصیت شده است.در عوض، نفوذ ایران در شامات به‌شدت مستحکم شده و به یمن قمار دو سر باخت ۲۰۱۷ ریاض در قطر، تهران نفوذش را در سواحل جنوبی خلیج فارس نیز گسترش داده است.هراس سعودی‌ها این است که یک توافق هسته‌ای با ایالات متحده، تنها به تقویت اعتماد به نفس ایران، پایان انزوای بین‌المللی تهران و امکان رشد اقتصاد و گسترش مبادلات منطقه‌ای اش بینجامد.

اما گفت‌وگوهای موفق، همچنین به سود ایران نیز هست.تهران  نگران هزینه رقابت بی‌حساب و کتاب منطقه‌ای با ریاض است و تنش‌های ادامه‌دار منطقه‌ای می‌تواند خواست تهران برای کاهش حضور آمریکا در منطقه را ناکام گذارد.ایران همچنین می‌خواهد که عربستان سعودی به حمایت خود از نیروهای جدایی خواه قومی در ایران و رسانه‌های تبعیدی ایرانی که به جایگزینی رژیم ترغیب می‌کنند، پایان دهد.

در پی اعلام توافق هسته‌ای ۲۰۱۵، ایران توانایی رقبایش در تضعیف این توافق را دست کم گرفت.این‌بار اما می‌فهمد که تعامل منطقه‌ای، برای رسیدن به یک توافق با واشنگتن و پایدار ماندن آن، یک عامل بنیادین است.همچنین در شرایطی که ایران به رقابت با اسرائیل و ترکیه نظر دارد، می‌خواهد ریاض را از حمایت کامل از این رقبا، دور نگه دارد.

در پایان داستان، ایران و عربستان سعودی، خواهان دستاوردهای متفاوتی از گفت‌وگوها هستند.تهران امید دارد که این گفت‌وگوها به عادی‌سازی پیوندهای ایران- سعودی بینجامد حال آنکه ریاض می‌خواهد نگرانی‌های امنیتی اش را چاره کند به ویژه حل و فصل بحران یمن و پایان گرفتن حملات فرامرزی.به همین دلیل است که سعودی‌ها، عادی‌سازی رابطه را تا گرفتن امتیازاتی واقعی، به تاخیر می‌اندازند و گفت‌وگوگران ایرانی هم بر توافقی محدود بر سر عراق و یمن پافشاری دارند چرا که چنین توافق‌هایی می‌تواند نگرانی‌های سعودی‌ها را بدون دگرگونی کلیت رابطه، چاره کند.این پویش، با این واقعیت پیچیده‌تر می‌شود که هرچند ایران می‌داند چه می‌خواهد، سعودی‌ها درباره سمت و سوی سیاست آمریکا، بلاتکلیفی دارند؛درباره ویژگی‌های یک توافق با ایران، حضور نیروهای آمریکایی در عراق و سیاست کلی‌تر آمریکا در منطقه.این بلاتکلیفی‌هاست که اعتماد به نفس مقام‌های سعودی برای تعامل در مسیر یک معامله جدی را تضعیف می‌کند.واشنگتن می‌تواند به افزایش اعتماد به نفس سعودی‌ها کمک کند و به یک پیشرفت واقعی در گفت‌وگوها یاری رساند: این کار با دادن یک تضمین روشن به ریاض درباره دفاع از آن در برابر یک حمله مستقیم از طرف ایران است.ایالات متحده همچنین می‌تواند با روشن ساختن قاطع این نکته برای تهران که با وجود عقب‌نشینی بی‌قید و شرط از افغانستان، کاهش نیروهایش در این سوی منطقه، به یک توافق پایدار امنیتی میان ایران و همسایگان عربش و نیز پایان حملات به دارایی‌ها و سرزمین سعودی بستگی دارد، به این روند یاری رساند.

از این گذشته، تعهد آشکار آمریکا به تلاش برای جلوگیری از سقوط مآرب به دست حوثی‌ها و فشار بین‌المللی بر ایران در صورت ادامه تلاش آنان برای رسیدن به این شهر، می‌تواند مفید باشد.فراتر از همه اینها، آمریکا می‌تواند با ترغیب ایران و عربستان به اینکه منافع امنیتی شان به بهترین شکل با گفت‌وگوهای موفق تامین می‌شود، به این فرآیند کمک کند.همه طرف‌ها باید متقاعد شوند که پیشرفت در گفت‌وگوها، برای رسیدن به اهداف رهبرانشان، کارساز است: تضمین امنیتی آمریکا برای ریاض و حضور کوچک‌تر نظامی آمریکا در منطقه برای تهران.این دو هدف، با هم ناسازگار نیستند.چنین تلاش‌هایی دقیقا به گام‌هایی می‌انجامند که در گذر زمان، قوت می‌گیرند، اعتماد می‌آورند و واقعیت‌های تازه‌ای را بر روی زمین ایجاد می‌کنند که سنگ بناهای یک معماری تازه امنیتی منطقه‌ای است که می‌تواند پس از عقب کشیدن آمریکا از خاورمیانه هم به حیات خود ادامه دهد.

فارن افرز /  شفقنا