سه عامل لزوم نزدیکی‌ روابط تهران-آنکارا

سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران اخیرا در دیدار «مصطفی شنتوپ» رئیس مجلس ملی ترکیه که برای حضور در مراسم تحلیف در ایران بود، مناسبات ایران و ترکیه را فراتر از مناسبات همسایگی صرف توصیف کرد و گفت: «تهران و آنکارا توان و ظرفیت‌های بسیار مناسبی برای گسترش همه‌جانبه روابط دارند و ارتقای سطح تعاملات آنها می‌تواند همکاری‌های دو کشور را در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی نیز به‌طور موثرتری به پیش ببرد.»

این صحبت‌های رئیس‌جمهور بهانه‌ای شد تا نگاهی به روابط ایران و ترکیه و فرازوفرود آن داشته باشیم.

با توجه به پیشینه مناسبات ایران و ترکیه، اکنون دو کشور می‌توانند با اعمال دیدگاه‌های مشترک و با هدف حفظ منافع منطقه‌ای و بین‌المللی، ثبات سیاسی- اقتصادی را دنبال کنند. هر چند در طول سال‌های گذشته میان دو کشور به دلایلی اختلاف نظر و در برخی موارد اظهارنظرهای شخصی در رده رهبران و وزرا موجب بروز سوءتفاهماتی شده، لیکن عمق روابط و لزوم حفظ روابط مشترک برای رسیدن به اهداف فراملی و ایدئولوژیکی همیشه کفه سنگین موازنه بوده است.

مناسبات ایران و ترکیه به عنوان دو کشور منطقه‌ای و بازیگران اصلی در تحولات خاورمیانه و قفقاز باعث شده است که نگاه سایر کشورها به این دو کشور باشد؛ در این راستا کشورهایی که توانسته‌اند به طور مشترک آنکارا و تهران را در همگرایی با سیاست‌های خود داشته باشند، در اعمال قدرت منطقه‌ای و تحولات پیرو آن موفق‌تر بوده‌اند.

ترکیه و ایران در سیاست خارجی خود نسخه‌های مختلفی را برای توازن قدرت و برتری در حوزه‌های متعدد به کار بسته‌اند. روایت ایران مشخصا ایجاد جبهه مقاومت در برابر طرح‌های آمریکایی- اسرائیلی است و ترکیه نیز دستاوردهای سیاسی خود را در سرفصل قرار دادن موضوع مبارزه با کردها در شمال سوریه، عراق و جدال با تروریسم داخلی تعریف کرده است. حضور نیروهای ترکیه در شمال سوریه در مبارزه با گروه‌های تروریستی داعش و جدایی‌طلبان کرد و شاخه‌های برخاسته از آن در شمال سوریه موجب شده که در یک نقطه با ایران به تشابه رویکرد سیاسی برسد؛ آن هم مبارزه با مداخلات آمریکا است.

هر چند ترکیه و ایران از شبه نظامیان متعددی به عنوان «چکمه‌های روی زمین» در مناطق مختلف درگیری استفاده می‌کنند، لیکن به نظر می‌رسد مطرح شدن مسائل ایدئولوژیک از سوی ترکیه علیه ایران و روایت و خوانش سیاسی خاص از عمق استراتژی تهران موجب شده که طرفین، جهان‌بینی متفاوتی نسبت به همدیگر داشته باشند. با این‌حال هر دو کشور فارغ از هرگونه اهداف سیاسی گسترده، در حل معضلات امنیتی و ثبات سیاسی کشورهای همسایه به یک نقطه مشترک رسیده‌اند که این می‌تواند نکته قوت توسعه روابط بین تهران و آنکارا باشد. زیرا از یکسو این دو کشور با پیشینه تاریخی و عظمت سیاسی نمی‌توانند به راحتی مرزهای خود را وسیله طمع‌ورزی سایرین قرار دهند و از سوی دیگر هم‌آوایی ایران و ترکیه در مبارزه با پ.ک.ک و شاخه آن به عنوان پژاک از نکات دیگر نزدیکی و لزوم توسعه روابط محسوب می‌شود.

برخی عوامل وجود دارد که ترکیه و ایران را مجبور به همراهی می‌کند و باید در تمامی دولت‌های شکل گرفته در ایران مورد توجه قرار گیرد. در نیم دهه گذشته، سه عامل در شکل‌گیری روابط نزدیک‌تر ترکیه و ایران حائز اهمیت بوده است؛ نخست اینکه هر دو کشور قبلا معتقد بودند که یک نظم منطقه‌ای بر اساس همکاری نزدیک‌تر کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، به ویژه امارات متحده عربی، عربستان سعودی، مصر و رژیم اسرائیل و با حمایت ایالات متحده در حال تحقق است.تصورات هر دو کشور بر این بوده است که در نظم جدید به صورت نهفته سیاست ضد اسلام، ضد‌ترکیه و ضد ایران در دستور کار است که همین امر توانست در طول سال‌های گذشته چارچوب وسیع‌تری برای همکاری آنها فراهم آورد.

تامل بر این قرائت از سیاست منطقه‌ای است که ترکیه با وجود احساس اینکه ایران در همسایگی این کشور سعی به نفوذ در عراق و سوریه دارد، خوانش دوگانه‌ای نسبت به سیاست‌های تهران برگزیده است. هر چند در این قضیه، تهران و آنکارا رقیب یکدیگر به شمار می‌روند و آرمان‌های متضاد ژئوپلیتیک با هم دارند، لیکن در روی دیگر سکه، زمینه ژئوپلیتیک بزرگ‌تر خاورمیانه، تهران و آنکارا را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد و هر دو تهدیدی بزرگ‌تر از آرمان‌های منطقه‌ای را رصد می‌کنند. ترکیه با وجود اینکه ایران را رقیب خود می‌پندارد ولی در نظم منطقه‌ای، ایران را به عنوان اردوگاه مطمئن برای مبارزه با شبکه شبه نظامیان و مداخله‌جویان در سیاست داخلی ترکیه و همچنین ضامنی برای اجرای سیاست‌های جدید خود در قبال آمریکا و اسرائیل به شمار می‌آورد.ترکیه بقای ثبات سیاسی و موفقیت در سیاست خارجی خود را در موجودیت ایران می‌داند.

به طوری که در چنین چارچوبی موضوع قطر توانست تسهیل همکاری ترکیه و ایران را زمینه‌سازی کند و درباره همه پرسی استقلال در کردستان عراق و تحولات مربوط به ژئوپلیتیک کردهای منطقه‌ای نیز تهران و آنکارا همسو با هم حرکت کردند.

درباره سوریه نیز با وجود برخی اختلاف‌نظرها، حساسیت دو کشور درباره کردهای سوری آنها را در حفظ هویت ژئوپلیتیکی همسو کرده است.زیرا ترکیه و ایران معتقدند که طرفداری غرب از کردها در ترکیه، عراق، سوریه و ایران صرفا در راستای سیاست‌های ایالات‌متحده و اسرائیل است و می‌تواند با بروز خلل در یکی از کشورهای یاد شده و احتمال استقلال کشوری به نام کردستان زمینه را برای ایجاد بحران هویتی درباره ملی‌گرایی کردی فراهم سازد.

با تمام اینها منابع نوظهور دیگری نیز وجود دارد که زمینه اصطکاک میان ترکیه و ایران را فراهم می‌آورد و برای رفع این چالش نیاز به همگرایی و همسویی سیاستمداران ترکیه و ایران است.بدون‌ تردید روابط تهران و آنکارا اساسا رقابتی است.از این نظر، آنکارا تلاش‌های نامحسوسی را در کاهش تاثیر رد پای منطقه‌ای ایران نشان می‌دهد.این مساله را در قضیه موفقیت جمهوری‌آذربایجان در مناقشه قره باغ می‌توان مشاهده کرد.لذا ایران برای رفع این قضیه می‌تواند با درک نوینی از موقعیت استراتژیک خود در منطقه قفقاز، ترکیه و جمهوری‌آذربایجان را به عنوان دو محور تاثیرگذار در منطقه همراه سازد. نگرانی آنکارا از گسترش نفوذ تهران با استفاده از محور مقاومت و در قالب هلال شیعی (هر چند این اصطلاح از سوی ملک عبدالله اردنی مطرح شده است ولی در ترکیه اعتقاد راسخی در میان سیاست ورزان نسبت به آن دیده می‌شود) در کشورهای عراق، سوریه و  لبنان بوده و نگرانی ویژه‌ای از این قضیه داشته و نفوذ ایران در مدیترانه شرقی را به عنوان بازیگر مقتدر با همکاری قدرت‌های دیگر نمی‌تواند برتابد.از این رو، حضورش را در ادلب همچنان محفوظ نگه‌داشته است.

هرچند باید توجه داشت که ایران از منظر خارجی، امنیت ملی خود را به عنوان شبکه‌ای شامل امنیت داخلی و حفظ قدرت شبه نظامیان متحد خود در سراسر خاورمیانه تنظیم کرده است. اما این امر باید در توسعه روابط بین ایران و ترکیه به فهم و ادراک آنکارا نشینان برسد و ثابت شود.

سرانجام، عرصه‌هایی که می‌تواند برای افزایش پتانسیل‌های رقابتی بین ایران و ترکیه مهیا شوند، باید از سوی تهران بازخوانی و رصد به روز داشته باشد. به طوری که اخیرا نشانه‌های متعددی از تلاش ترکیه و عربستان برای بهبود روابط مشترک دیده شده است و مصر و رژیم اسرائیل نیز در حال نزدیکی به ترکیه هستند. بنابراین ایران می‌تواند زمینه‌های اختلاف موجود با عربستان، مصر و سایر کشورهای عربی را به موازات و حتی سریع‌تر حل کرده و موجب شود تا میدان جدیدی برای پر کردن خلأ و ادامه قدرت‌نمایی فراهم شود.در این صورت فهرست اختلاف نظرهای دو کشور کاهش خواهد یافت.

به هر حال توسعه مثبت مناسبات بین ایران و ترکیه بیش از آنکه اقتصادی باشد در حوزه‌های امنیتی و رقابت منطقه‌ای و تاثیرگذاری در مسائل بین‌المللی است که کهولت رفتار سیاسی یا بروز طمأنینه از سوی ایران در بازخوانی سیاست خارجی خود منجر به رشد وزنه رقابت ترکیه در برابر ایران خواهد شد.

هر چند تهران و آنکارا هیچ‌گاه با همدیگر منازعات جدی نداشته‌اند ولی این دلیلی بر چشم‌پوشی دو کشور از منافع خود نبوده و ایران در شرایط کنونی با توجه به مناسبات بین‌المللی خود نیاز دارد تا از جبهه ترکیه آرامش‌خاطر داشته باشد.

p02-01 copy