بندر چابهار؛ نقطه کلیدی در سیاست آسیایی دولت سیزدهم

بندرچابهار از مناظر متعدد مورد تاکید و تایید سیاستگذاران ایرانی در دهه‌‌های قبل قرار گرفته است و این مهم در سال‌های اخیر و با تنش‌‌‌هایی که در حوزه خلیج‌‌فارس ایجاد شد از اهمیت بیشتری نیز برخوردار شد؛ چابهار از حوزه تنش و بحران‌های احتمالی آتی در خلیج‌‌‌فارس و تنگه هرمز بیرون است و این ‌‌‌مهم در کنار ژرف‌‌‌آبی بودن و مزایای دیگر جغرافیایی و ژئوپلیتیک‌‌ آن را برای ایران و کشورهای منطقه حائز اهمیت ساخته است.  طرح توسعه بندرچابهار در راستای سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نیز هست و همان‌‌گونه که رهبر معظم انقلاب در بیانات‌‌شان تاکید بسیاری روی نگاه به شرق داشتند و این پروژه توان و ظرفیت ایجاد همگرایی با کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی را داراست. نزدیکی و همسویی منافع با کشورهای فوق‌‌‌الذکر در شرایطی که تحریم‌های همه‌‌‌جانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی درجریان است می‌تواند مسیری متفاوت برای پیگیری منافع و پاسخگویی به نیازهای کشور را از دریچه‌‌‌ای دیگر فراهم آورد.  بندر چابهار مقوم ظرفیت‌‌‌های ژئوپلیتیک معطل‌‌‌مانده جمهوری اسلامی است و می‌تواند اتصالات و ارتباطات ایران را در قالب اتصال کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان با آب‌‌‌های آزاد بین‌المللی و قوت بخشیدن به کریدورهای منطقه‌‌‌ای و بین‌المللی افزایش دهد و این‌‌‌امر در سایه جذب سرمایه‌‌های داخلی و خارجی می‌تواند دریچه‌‌‌ای جدید به روی سیاستگذاران و برنامه‌‌‌ریزان ایرانی بگشاید.

   سیاست همسایگی و توسعه روابط با کشورهای آسیایی

اولویت‌‌های سیاست خارجی هر کشور در چارچوب راهبرد بلندمدت تنظیم و تبیین می‌شود. اولویت‌‌های مزبور معمولا باتوجه به شرایط و روند تحولات و با در نظر گرفتن امکان حصول به اهداف تعریف شده و بر اساس واقعیت‌‌‌های استنباط یافته تبیین و مشخص می‌‌شوند. با توجه به چنین فرضیه‌‌‌ای تغییر و تحولات عمده‌‌‌ای در صحنه بین‌المللی بازبینی و احتمالا بازنگری در رویکردها و اولویت‌‌های سیاست خارجی را اجتناب‌‌ناپذیر می‌‌‌سازد. تحولات مهم در عرصه سیاست بین‌المللی سال‌های اخیر تفکر بازنگری در برخی از جهت‌‌‌گیری‌‌‌های عمده در سیاست خارجی ایران را سبب شد که آینه آن را می‌توان در بیانات مقام معظم رهبری در بهمن ۱۳۹۶ مشاهده کرد؛ که این امر منجر به سیاست نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران که منبعث از شرایط جدید بود، شد. هرچند این سیاست مسبوق به سابقه است و در دهه هفتاد و پس از جنگ تحمیلی برای تقویت پیوندهای موجود با کشورهای مهم آسیایی نظیر هند، چین و روسیه در چارچوب یک اتحاد راهبردی اتخاذ شده است.  در این رویکرد، استفاده حداکثری از ظرفیت‌‌‌های کشورهای مهم آسیایی مورد تاکید و توجه قرار گرفته است. همچنین باور برآن است که تحولات جهانی در آینده نزدیک در آسیا رقم خواهد خورد و رویکرد تمامی شرکت‌های بزرگ چندملیتی و دولت‌‌های غربی این مهم را به اثبات می‌‌‌رساند. ازاین‌‌‌رو، برنامه‌‌‌ریزان و سیاستگذاران جمهوری اسلامی ایران نیز باید خود را مهیای شرایط جدید کنند و این امر در سایه تحریم‌های همه‌‌‌جانبه آمریکایی علیه ایران به گونه‌‌‌ای دیگر فهم شده است و به‌‌‌گونه‌‌‌ای مطرح شده که ایران چاره‌‌‌ای جز نگاه به شرق نداشته است اما واقع امر این است که بخش بزرگی از رویکرد نگاه به شرق ایران وابسته به فهم و رصد تحولات جهانی است.  جایگاه چین در اقتصاد جهانی و حرکت آرام اما مطمئن آن برای سیطره بر ژئوپلیتیک منطقه در چارچوب پروژه «یک کمربند، یک راه» این مهم را به اثبات می‌‌‌رساند که دنیای آینده، دنیای اتصالات و ارتباطات است و اگر کشوری در این دریچه جای مناسب را برای خود تعریف نکند و از ظرفیت‌‌‌های ژئوپلیتیک و منطقه‌‌‌ای خود بهره نگیرد به‌‌‌طور قطع از قطار تحولات جا خواهد ماند و ظرفیت‌‌‌های ژئوپلیتیکش نیز فرسوده و مضمحل خواهد شد. در شرایطی که توافقات جدی منطقه‌‌‌ای برای نزدیک شدن کشورها درحال انعقاد و اجراست. غفلت امروز،  به‌‌‌طور قطع، هزینه‌‌های جدی برای آینده جمهوری اسلامی به‌‌‌بار خواهد آورد. در شرایطی که مسیر اصلی «یک کمربند، یک راه»‌‌، چین را از مسیر ایران و ترکیه به اروپا متصل می‌کرد، درحال حاضر مسیر ایران از اولویت خارج شده و چین از مسیر آسیای مرکزی و روسیه راه دیگری برای اهداف خود گشوده است. اگر این روایت در مورد چابهار و کریدور شمال- جنوب نیز ادامه یابد باید انتظار از میان رفتن ظرفیت‌‌‌های ژئوپلیتیک‌‌ کشور را داشت. از این‌‌‌رو، این یادداشت‌درصدد است توجهات را به ارزش فهم درست روندهای منطقه‌‌‌ای و فرامنطقه‌‌‌ای و تعاملات و تحولات درجریان جلب کند و سیاستگذاران و تصمیم‌گیران کشور را به نگاهی بلندمدت و چندبعدی دعوت کند؛ تحولات و تعاملات بین‌المللی تابعی از هم هستند...

 و انسجام و پیوستگی منافع را می‌توان در گام‌‌‌های دیگر بازیگران دید که تمامی سیاست‎ها در حوزه‌‌های مختلف در یک راستا قرار دارند و این فهم کلان و راهبردی چراغ راه آنان است.

  بندر چابهار و لزوم نگاهی دوباره به ظرفیت‌‌‌های آن

در شرایطی که تحریم‌های همه‌‌‌جانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران تمامی سیاست‌ها و تعاملات منطقه‌‌‌ای و جهانی ایران را تحت‌تاثیر خود قرار داده است، سرانجام و فرجام چابهار نیز تا اندازه بسیاری در گرو آن قرار گرفته است به‌‌‌طوری که بسیاری از بازیگران همراهی و عدم‌همراهی و سطح همکاری‌‌‌های‌‌شان تابعی از فشارهای آمریکایی علیه جمهوری اسلامی ایران است.

بندر چابهار نخستین بندر ژرف‌‌‌آبی ایران است و بنادری که دارای این خصیصه هستند در صنعت حمل‌‌ونقل جهانی از جایگاه ویژه‌‌‌ای برخوردارند و می‌توانند میزبان کشتی‌‌‌های عظیم باربری باشند. ایران در حال حاضر با تکیه بر ساخت زیرساخت برای بندر چابهار سعی در ورود به جرگه کشورهای دارای چنین امکانی دارد، اما تا آن زمان ایران متکی به بنادر کشورهای حوزه خلیج‌‌فارس به‌‌‌خصوص امارات متحده عربی است؛ در شرایطی که روابط ایران و امارات متحده در سال‌های اخیر با افت‌‌وخیزهای بسیاری همراه بوده، این زنهار را برای سیاستگذاران ایرانی جدی‌‌‌تر کرده است. جایگیری امارات متحده عربی در ائتلاف سعودی علیه ایران و عرض‌‌‌اندام امارات در جریان تحولات اخیر منطقه گواه آن است که ایران باید تاحد ممکن اتکای خود را نسبت به این کشورها به حداقل برساند و روابط را برمبنای نیاز فوری و حیاتی خویش با کشورهای حوزه خلیج‌‌فارس پیش نبرد؛ چراکه در بزنگاه‌‌های مختلف این کشورها نشان داده‌‌‌اند وابسته به روند تحولات جهانی می‌توانند هزینه‌‌های معتنابهی را برای جمهوری اسلامی ایجاد کنند. از این‌‌‌رو، چابهار برای ایران جدا از مزیت‌‌‌های راهبردی و اقتصادی به‌‌‌معنای عبور از این تنگناست.  پیشرفت و توسعه بندر چابهار به معنای شکست پروژه تحریم‌های نفسگیر آمریکا و متحدان منطقه‌‌‌ای‌‌‌اش علیه ایران است. ازاین‌‌‌رو، باتوجه به حمایت و علاقه کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان، هند و چین برای بهره‌‌‌گیری از ظرفیت‌‌‌های بندر چابهار می‌توان نسبت به آینده‌‌‌ امیدوار بود اما این مهم وابسته به نگاهی هوشمندانه نسبت به تحولات و تعاملات منطقه‌‌‌ای است. در شرایطی که هند به شکل جدی خواهان حضور در چابهار است در آن‌‌سو پاکستان دشمن درجه اول هند اتحاد استراتژیک با رقیب هند یعنی چین دارد، افتادن در گرداب اختلافات و رقابت‌‌‌های منطقه‌‌‌ای در آن‌‌سوی مرزهای شرقی اضطرار دیگری برای ایران خلق خواهد کرد و سیاستگذاران باید به نحوی هوشمندانه آن را مدیریت کنند و گفتمان را بر مدار اقتصاد و سود جمهوری اسلامی تعریف کنند و خود را از غائله دشمنی و دوستی‌‌‌های دیرینه میان این بازیگران دور نگاه دارند.  سخن پایانی اینکه سیاست خارجی دولت سیزدهم در تلاش است تا راهکارهایی برای عبور از تنگناهای به وجود آمده برای جمهوری اسلامی ایران را بیابد و براین مبنا سعی خویش را بر این قرار داده که تعاملات خود را با کشورهای آن‌‌سوی مرزهای شرقی در حوزه‌‌های غیرسیاسی و تجاری گسترش و عمق بخشد، بنابراین گسترش روابط ایران با همسایگان شرقی و به‌ویژه کشورهای آسیای مرکزی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار خواهد بود. از طرفی با توجه به مزیت‌‌‌هایی که بندر چابهار برای دیگر بازیگران منطقه‌‌ای به‌ویژه کشورهای آسیای میانه داراست و آنها را از تنگنای جغرافیایی می‌‌‌رهاند ایران باید مسیری را طی کند که این مقامات و نیز شرکت‌های دولتی، خصوصی و صاحبان سرمایه در کشورهای ذی‌نفع به صورت موثرتری وارد بازی شوند و پیگیر موفقیت پروژه چابهار باشند. مثال‌‌‌های عدیده‌‌‌ای در سال‌های اخیر وجود دارد که همگرایی‌‌‌های منطقه‌‌‌ای به‌‌‌گونه‌‌ای موثر توانسته‌‌‌اند مدار بازی یا سطح آن را تغییر دهند.