اکونومیست در مقاله‌‌ای که در شماره این هفته خود منتشر کرد، نوشت: به خاطر محدودیت زمانی، سختگیری‌‌هایی که توافق هفت‌‌جانبه درباره برنامه هسته‌‌ای ایران اعمال کرد، تاثیر چندانی نداشت؛ حتی اگر ایرانی‌‌ها پس از خروج آمریکا از برجام تبعیت هم می‌کردند. ایران ۱۸ برابر مقدار مجاز اورانیوم بر اساس این قرارداد غنی‌‌سازی کرده است که بخشی از آن تا حد درجه تسلیحات تا درجه خلوص ۶۰درصد است. راب مالی، مذاکره‌‌کننده ارشد جو بایدن درباره این موضوع هشدار داد: «شما نمی‌توانید یک جسد مرده را زنده کنید.»

برجام در حال حاضر خیلی بیشتر به چالش کشیده‌‌شده است. ایرانی‌‌ها در قبال بازگشت متقابل با آمریکا، درخواست چالش‌‌برانگیزی را مطرح کرده‌‌اند: اینکه بایدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را از فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی موسوم به لیست سیاه حذف کند. بایدن از پذیرش این درخواست خودداری کرد. بنابراین مذاکرات انجام شده توسط طرف‌‌های ثالث اروپایی، از آن زمان به بن‌‌بست رسیده است و این در حالی است که سانتریفیوژهای ایران همچنان بیش از حد توافق‌شده در برجام در حال غنی‌‌سازی هستند. راب مالی با حضور در کمیته روابط خارجی سنا در ۲۵ مه گفت چشم‌‌انداز بازگشت ایران به برجام «در بهترین حالت، ضعیف» به نظر می‌‌رسد.

در همین حال، منافع بالقوه این توافق نیز کاهش یافته است. «بندهای غروب آفتاب»  برجام، که از سال ۲۰۲۵ به بعد به‌طور پیوسته برنامه هسته‌‌ای ایران را از بسیاری از محدودیت‌‌های برجامی نجات می‌دهد، تنها دلیل کاهش منافع برجام نیست. دانش هسته‌‌ای که ایرانیان در سه سال گذشته به دست آورده‌‌اند تضمین می‌کند که حتی اگر متقاعد شوند ذخیره اورانیوم خود را کنار بگذارند، می‌توانند آن را به سرعت دوباره جمع‌آوری کنند.

در سال ۲۰۱۵، زمانی که برجام امضا شد، تصور می‌شد ایران ماه‌ها تا گریز هسته‌‌ای (یعنی غنی‌‌سازی اورانیوم کافی برای ساخت یک بمب هسته‌‌ای) فاصله دارد. انتظار می‌‌رفت که این قرارداد با نظارت بین‌المللی سرزده که می‌تواند جهان را از هرگونه نقض آگاه کند، این بازه زمانی را تا یک سال تمدید شود. اگر ایران امروز بخواهد دست به کار شود، تخمین زده می‌شود که می‌تواند تا چند هفته دیگر این کار را انجام دهد. بازگشت به این توافق در بهترین حالت می‌تواند حدود شش ماه از گریز هسته‌‌ای ایران جلوگیری کند.

با این حال، دولت آمریکا به جای کنار گذاشتن توافق رو به زوال، همچنان آن را دنبال می‌کند. ما فکر می‌کردیم تا فوریه یا اوایل مارس، توافق دیگر ارزش لغو تحریم‌ها را نخواهد داشت. یک مقام ارشد دولت می‌گوید ما به ارزیابی متفاوتی رسیده‌‌ایم. چه چیزی توضیح‌دهنده این تغییر ظاهری رویکرد است؟ تا حدی، جنگ در اوکراین، که دولت را از خطر درگیری در خاورمیانه متنفر کرده است. احتمال وقوع سه درام هسته‌‌ای همزمان، در کره شمالی، اوکراین و ایران، بسیار زیاد است. با این حال، تغییر لفاظی دولت آمریکا عمدتا نشان‌دهنده یک تاکتیک شکست‌خورده مذاکره است و همان‌طور که برجام دچار زوال شده است، دولت هیچ جایگزین خوبی برای آن نمی‌‌بیند چرا که شواهد نشان می‌دهد یک جایگزین برای برجام وجود ندارد. برای مخالفان برجام از جمله تقریبا همه جمهوری‌خواهان و برخی از سناتورهای دموکرات هزینه این تنظیمات، بیشتر از دستاوردهایش بود. در ازای محدود کردن برنامه هسته‌‌ای، ایران شامل تخفیف از تحریم‌ها می‌شد. در عین حال، در انجام انواع رفتارهای خارج از محدوده برجام آزاد بود. منطق تصمیم ترامپ برای لغو توافق و فشار بر ایران با تحریم‌های جدید سیاستی که او آن را «فشار حداکثری» توصیف کرد، این بود که این امر باعث می‌شود ایران مسیر و روش خود را اصلاح کند. با این حال، عجله متعاقب ایران برای افزایش ظرفیت هسته‌‌ای تنها یکی از نشانه‌هایی است که بیان می‌کند ایران، مسیر خود را اصلاح نکرده است. این کشور همچنین برنامه موشک‌‌های بالستیک و نفوذ منطقه‌‌ای خود را دوچندان کرد. رابرت مالی در بیانیه خود گفت: «به نظریه جایگزینی که منتقدان برجام مطرح کردند، فرصتی داده شد. اما شکست خورد.»

منتقدان توافق، نگران این توافق هستند. جمهوری‌خواهان سنا لایحه‌هایی را برای سیاسی کردن مجدد این موضوع ارائه کرده‌‌اند، از جمله لایحه‌‌‌‌ای توسط تد کروز ارائه شد و بایدن را از ورود مجدد به برجام منع کرد، هرچند این لایحه به جایی نرسید. با این حال، او و دیگر جمهوری‌خواهان فراحزبی این موضوع را به عنوان یک پیروزی در نظر می‌گیرند. ناکامی در احیای این پیمان، دولت بایدن را ناکارآمد جلوه خواهد داد. ولی اگر موفق شود، نه تنها خود را دوباره به نسخه ضعیف‌‌تری از آنچه ترامپ به عنوان «بدترین توافق تاریخ» توصیف کرد، متعهد خواهد کرد، بلکه بایدن همچنین مجبور می‌شود اهرم‌‌های بیشتری نسبت به اوباما بدهد. این بیش از یک استدلال درباره اهرم و توانایی رو به افول آمریکا در تحمیل اراده خود بر جهان است (اگرچه قطعا همین هم هست)‌. دموکرات‌‌ها آن را صرفا آخرین نمونه از عملکرد جمهوری‌خواهان می‌‌دانند که مسوولیت حل مشکلات جدی را به نفع جست‌وجوی بی‌‌وقفه اپوزیسیون برای توافق سیاسی کنار می‌‌گذارند؛ همان‌طور که درباره کنترل اسلحه، تغییرات آب و هوا، مراقبت‌های بهداشتی و سایر مسائل بزرگ این اتفاق رخ می‌دهد. دموکرات‌‌ها با جدیت یک راه‌حل ناقص را کنار هم می‌چینند. جمهوری‌خواهان آن را هدر می‌دهند و مشکل را بدتر می‌کنند که به نوبه خود راه‌‌حل پیگیری دموکرات‌‌ها را ضعیف‌‌تر می‌کند. بنابراین حذف کردن آن برای جمهوری‌خواهان آسان‌‌تر می‌شود و در نتیجه مشکلات آمریکا و در این مورد، جهان افزایش می‌‌یابد.

هیچ برنامه جایگزینی وجود ندارد

دولت بایدن آشکارا متعهد به احیای توافق هسته‌‌ای ناقص و اکنون ضعیف شده است. این رویکرد قابل ستایش است در واقع هیچ جایگزین خوبی برای برجام وجود ندارد. در عین حال، باید ترسی وجود داشته باشد که در هر صورت، پیش از انتخابات میان‌‌دوره‌‌ای امسال، این موضوع به مرحله نهایی برسد. هیچ مزیت سیاسی در آن وجود ندارد، جز کینه‌توزی. به نظر می‌‌رسد این امر، ایرانیانی را که اکنون توپ برجام در زمین آنها قرار دارد، با انتخاب جالبی روبه‌رو می‌کند. اگر آنها می‌خواستند حداکثر فشار را بر سیستم سیاسی آمریکا اعمال کنند، احتمالا باید دوباره وارد اصل توافق شوند.