برنامه محرمانه برای لبنان

وقتی سعد حریری در سفری ناگهانی به عربستان رفت بسیاری تصور می‌کردند که این سفر هم مانند سفرهای قبلی اوست؛ چه، این اولین باری نبود که حریری به عربستان می‌رفت. اما وقتی در عربستان استعفای خود را اعلام کرد شایعات و بدبینی‌ها افزایش یافت. بسیاری می‌گفتند حریری بر خلاف میلش در عربستان حبس شده است.

«آن برنارد» و «دیوید هالبفینگر» در گزارش ۱۰ نوامبر در نیویورک‌تایمز به نقل از تحلیلگران در منطقه می‌نویسند که فضای منطقه ترکیبی تناقض آلود و شکننده دارد و این ترکیبات با هم در ارتباط هستند: جوانی ۳۲ ساله در عربستان به تار و مار مخالفان در داخل روی آورده است؛ دولت ترامپ با سیاست‌های سعودی همگرایی دارد؛ اسرائیل تمایل به جنگ با حزب‌الله دارد. بر این اساس، برخی تحلیلگران اوضاع لبنان را به دو دوره پیش و پس از حریری تقسیم می‌کنند.

لبنانِ پیش از استعفای حریری: لبنان در دوران حریری دورانی از ثبات را از سر می‌گذراند. او در سال ۲۰۱۶ به نخست‌وزیری لبنان برگزیده شد تا خلأ قدرت در این کشور پر شود. «رابرت مالی»، هماهنگ‌کننده کاخ سفید در امور خاورمیانه، شمال آفریقا و خلیج‌فارس در دوران اوباما و از دست‌اندرکاران گروه بین‌المللی بحران، در تحلیلی برای «دآتلانتیک» معتقد است زمانی که حریری بر سر کار بود این دیدگاه به بیرون ارسال می‌شد که لبنان می‌تواند به همزیستی مسالمت‌آمیز برسد. در واقع، این همزیستی میان متحدان عربستان و متحدان ایران بود چراکه کاهش نسبی تنش میان ایران و عربستان تاثیر خود را بر فضای لبنان بر جا گذاشت؛ به‌گونه‌ای‌که بسیاری امیدوار بودند این الگو به سایر حوزه‌های تنش زا هم کشیده شود. به قدرت رسیدن حریری این گمانه را تقویت کرده بود که به‌دنبال کاهش تنش میان ایران و عربستان، همزیستی میان حزب‌الله و متحدان عربستان نیز میسر است. استعفای او در عربستان اما اکنون این فرضیه را منسوخ کرده و ظاهر امر نشان می‌دهد که احتمالا این همزیستی دچار فرسایش و بحران شود.  

لبنان پس از استعفای حریری: در فضای پس از استعفا لبنان آبستن بحران خواهد شد. «مالی» می‌نویسد لبنان همواره آینه تمام نمای خاورمیانه بوده است. در فضای «پسااستعفا» احتمال دارد لبنان بار دیگر به محل جنگ‌های نیابتی و کشمکش‌های دوره‌ای میان قدرت‌های منطقه‌ای تبدیل شود. با این حال، در دوران پساحریری باید به چند متغیر مهم توجه کرد:

الف) حزب‌الله دست برتر دارد: «حنین قدار»، تحلیلگر موسسه واشنگتن برای خاور نزدیک، بر این باور است که اگرچه دلایل واقعی استعفای حریری ناشناخته است اما یک نکته این است که او اندکی پس از سفر یکی از مقام‌های ایرانی، لبنان را ترک کرد. خواه این ترک اتفاقی باشد یا هدفمند اما این احتمال هم مطرح شده که ممکن است او با فشار سعودی مجبور به ترک لبنان و استعفا شده باشد. در این فضا، محتمل است که حزب‌الله دست برتر داشته باشد. با این حال، بحران لبنان در دوران پسا حریری از زبان عادل الجبیر به روشنی ترسیم شده است: «یک موشک ایرانی، پرتاب شده از سوی ‌انصارالله، از سرزمین‌های تحت اشغال حوثی‌ها در یمن.» حنین قدار معتقد است حقیقت در پس این استعفا و حادثه موشکی یمن این است که ممکن است حزب‌الله دست برتر یافته و بتواند دستور کار خود را پی گیرد. این نویسنده به چند سناریو معتقد است:

۱- براساس قانون اساسی، رئیس‌جمهور عون ممکن است خواستار برگزاری انتخابات پارلمانی برای انتخاب نخست‌وزیر شود. براساس مواضع اخیر عون، او احتمالا استعفای حریری را نخواهد پذیرفت تا زمانی که او به لبنان بازگردد و انگیزه‌های استعفای خود را توضیح دهد. با این حال، لبنان باز هم با خلأ در پست نخست‌وزیری روبه‌رو خواهد شد و بی‌ثباتی‌های امنیتی، اقتصادی و... ممکن است این کشور را به سوی بحران‌های جدی سوق دهد.

۲- اگر این خلأ ادامه داشته باشد، حزب‌الله ممکن است به رئیس‌جمهوری فشار آورد تا نخست‌وزیر بعدی برگزیده شود. براساس قانون اساسی، او باید از اهل سنت باشد. اما این هم دشواری‌های خود را دارد: اول، اگر تا می‌۲۰۱۸ که قرار است انتخابات پارلمانی برگزار شود فشارهای بین‌المللی بر حزب‌الله بیشتر شود، برای هر رهبر سنی که انتخاب شود دشوار خواهد شد که به دولت حزب‌الله ملحق شود. دوم، این گروه احتمالا از حد نصاب لازم برای پارلمان بعدی برخوردار نخواهد شد تا نخست‌وزیر جدید را برگزیند؛ در واقع، هیچ حزبی ممکن است از این حد نصاب لازم برخوردار نباشد. حنین قدار حتی پا فراتر گذاشته و می‌نویسد: «برخی می‌ترسند که حزب‌الله این حد نصاب را برای خود تضمین کند.» اما این دوره فترت دشوار خواهد بود.

۳- در مورد انتخابات باید گفت که دستیابی به توافق بر سر جزئیات میان تمام طرف‌ها دشوار است. بنابراین، وضع موجود و اضطرار شرایط می‌طلبد که انتخابات سر موعد مقرر برگزار شود. اما استعفای حریری با آن لحن تند و تیز، ممکن است موجب تعویق یا شاید فشارهای داخلی و خارجی ممکن است موجب تغییر در «قانون انتخابات تناسبی» شود.

حریری البته به این قانون وفادار بود؛ چراکه ثبات لبنان را مهم‌تر از هر چیزی می‌دانست اگرچه می‌دانست که این تغییرات ممکن است پیروزی حزب‌الله را در ماه می‌آینده رقم زند. اکنون که اولویت‌های حریری تغییر کرده و او استعفا داده، این قانون جدید و برنامه زمان‌بندی شده انتخاباتی دیگر مشخص نیست.

۴- استعفای حریری حتی بر مواردی که از سوی کابینه تصویب شده هم تاثیر می‌گذارد از جمله موارد مربوط به قانون نفت و گاز، اکتشافات فراساحلی و بودجه ملی جدید که برای اولین بار پس از ۱۲ سال مصوب شده است. این اتفاق می‌تواند موجب ترس شرکت‌های خارجی شود زیرا آنها برای سرمایه‌گذاری نیاز به اعتماد دارند. این مشکلات با احتمال مداخله رقبای منطقه‌ای می‌تواند لبنان را به سوی بحران سیاسی و اقتصادی دیگری هدایت کند.

۵- خواه حزب‌الله این خلأ را تا انتخابات بپذیرد یا خیر اما خواهد کوشید تا کنترل خود بر لبنان را در بحبوحه این بحران‌ها بیشتر کند. این به دشمنان این گروه مجوز دخالت‌ها و بحران‌سازی‌های بیشتر را می‌دهد. به هر حال، شواهد نشان می‌دهد که انتخابات در موعد مقرر احتمالا برگزار نشود مگر اینکه جامعه بین‌المللی یکصدا مانع هرج‌ومرج و بحران در این کشور شود.

ب) بازی اسرائیل در صفحه شطرنج عربستان: «برنارد- هالبفینگر»گزارشگر نیویورک تایمز نیز سناریوهای دیگری را مطرح می‌کنند. آنان بر این باورند که در کاخ سفید صدایی واحد در مورد قضایای لبنان – عربستان شنیده نمی‌شود. اگرچه ترامپ به حمایت از عربستان روی آورده و اعلام کرده که «به ملک سلمان و ولیعهد اعتماد دارد و آنها می‌دانند چه می‌کنند» اما رکس تیلرسون، وزیر خارجه، اعلام کرده که هیچ طرفی نباید از لبنان به مثابه میدانی برای جنگ‌های نیابتی یا هر عملی استفاده کند که موجب بی‌ثباتی در این کشور شود. نباید از سفر جرد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ، به عربستان و اسرائیل غفلت کرد. اگرچه هدف رسمی از این سفر بهبود صلح میان فلسطین- اسرائیل عنوان شده اما برخی کارشناسان نسبت به این سفر تردید دارند. نویسندگان نیویورک تایمز بر این باورند که کسی انتظار درگیری مستقیم میان عربستان و ایران را ندارد. اما احتمالی که مطرح شده و دبیر کل حزب‌الله هم به آن اشاره کرده این است که ممکن است عربستان شرایط را برای ورود اسرائیل به جنگ علیه حزب‌الله فراهم سازد.

«برنارد- هالبفینگر» می‌نویسند که ممکن است اسرائیل وارد صفحه شطرنج عربستان شود به این معنا که اسرائیل وارد درگیری مستقیم با حزب‌الله در لبنان شود اما دولت عربستان نقش لجستیک و تدارکاتی برای اسرائیل بازی کند چراکه عربستان به دلیل بحران‌های سیاسی- اقتصادی در داخل و خارج احتمالا از پتانسیل جنگ با حزب‌الله برخوردار نباشد. «اوفر زالزبرگ»، تحلیلگر گروه بین‌المللی بحران مستقر در اسرائیل، معتقد است که «کسانی در منطقه هستند که مایلند اسرائیل وارد جنگ با حزب‌الله شود و نیروهای اسرائیل وارد جنگی شوند که سعودی باعث و بانی آن است.»

اما در اسرائیل هم کسانی هستند که بی‌میل به جنگ در لبنان نیستند. برخی جنگ‌طلبان اسرائیلی بر این باورند که حزب‌الله در مرزهای اسرائیل یک زرادخانه نظامی بر پا کرده و در سوریه حضور دارد. این گروه بر این باورند که اساسا نباید یک گروه دایره نفوذش از لبنان به سوریه و بلندی‌های جولان کشیده شود. جبهه اسرائیل- سعودی در یک نکته اشتراک نظر دارند: قطع نفوذ ایران در خاورمیانه (عراق، لبنان و سوریه). بر همین اساس، واکنش خصمانه سعودی نسبت به ایران در تل‌آویو طنین‌انداز است.

«برنارد- هالبفینگر» می‌نویسند نتانیاهو ایران را جدی‌ترین دشمن خود می‌شمارد و معتقد است برنامه هسته‌ای ایران و مسیر تهران-بغداد-دمشق-بیروت خطری برای ثبات منطقه است. با این حال، در اسرائیل برخی از این می‌ترسند که ممکن است عربستان، اسرائیل را وارد جنگی کند که تل‌آویو خواهان آن نیست. دانیل شاپیرو، سفیر سابق آمریکا در اسرائیل، گفته بود که عربستان اهدافی را دنبال می‌کند که از سطح کفایت و توانمندی این کشور خارج است. اگرچه او و برخی دیگر از کارشناسان به اسرائیل در مورد ورود به جنگ هشدار داده‌اند و در اسرائیل نیز صداهای ضدجنگ شنیده می‌شود اما همین شاپیرو می‌افزاید: «اگرچه اسرائیل احتیاط به خرج می‌دهد اما محمد بن‌سلمان برای آغاز تقابل ناشکیباست.»

پل آدامز، گزارشگر دیپلماتیک بی‌بی سی جهانی، می‌نویسد: «بگذارید صریح بگویم. اگر قرار باشد ایران و عربستان وارد جنگ بشوند فاجعه بار خواهد بود اما هیچ‌کسی واقعا گمان نمی‌کند که این اتفاق روی خواهد داد. اما این کشورها قطعا نزاع دارند و در سراسر منطقه از طریق نیروهای اقماری خود با هم رویارو شده و حتی نبرد می‌کنند.» او می‌نویسد: «این ظن وجود دارد که عربستان برای ایجاد یک رویارویی با حزب‌الله تلاش می‌کند تا اقتدار این گروه و نفوذ ایران را تضعیف کند. اگر چنین باشد، این زمینه خطرناکی است و می‌تواند در این جنگ سرد بین عربستان و ایران یک جبهه کاملا جدید در لبنان بگشاید.»

با تمام این تفاصیل، گزارشگران نیویورک‌تایمز می‌نویسند اگرچه استعفای حریری بهانه خوبی به دست ریاض- تل‌آویو برای برخی تصفیه حساب‌های سیاسی می‌دهد اما نشانه‌هایی از آماده‌سازی جنگی در اسرائیل ظاهرا به چشم نمی‌خورد. نتانیاهو هم هیچ نشانه‌ای بروز نداده دال بر اینکه جنگ قریب‌الوقوع است. با این حال، تصمیم‌گیران جنگی در اسرائیل پیش‌بینی می‌کنند که جنگ با حزب‌الله فاجعه بار خواهد بود. آنها معتقدند این جنگ بر خلاف سال ۲۰۰۶ طولانی تر خواهد شد چراکه حزب‌الله هم اکنون ۱۲۰ هزار راکت و موشک دارد و براساس تخمین‌های اسرائیل، این مقدار موشک کافی است تا دفاع موشکی این رژیم را از کار بیندازد. بسیاری از این موشک‌ها دارای برد بلند بوده و می‌تواند به راحتی تل‌آویو، سکوهای گازی، فرودگاه بن گورین و ساختمان‌های مهم را هدف گیرد.

«برنارد- هالبفینگر» همچنین می‌افزایند عربستان ممکن است با این استدلال اسرائیل را روانه جنگ با لبنان کند که اول، فضای سیاسی این کشور با فقدان حریری بی‌ثبات شده است. دوم، حزب‌الله به دلیل حضور در سوریه توانمندی مالی و نظامی خود را از دست داده است. این گروه مجبور است یا به زخمی‌ها و خانواده‌های مبارزانش رسیدگی کند یا اینکه به جای آنها نیروهای تازه نفس به سوریه بفرستد. این استدلال از سوی «گیورا الیاند»، سرلشکر بازنشسته اسرائیلی و رئیس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل، هم مطرح شده است. این مقام اسرائیلی می‌گوید: «حزب‌الله دچار یک بحران اقتصادی شدید شده است. هر چه منابع مالی این گروه بیشتر آب برود و این گروه بیشتر تضعیف شود، وابستگی اش به ایران بیشتر می‌شود.» چنین است که مخالفان حزب‌الله می‌کوشند از این وضعیت استفاده کرده و از توان حزب‌الله بکاهند. گزارشگران نیویورک‌تایمز می‌نویسند: «سیدحسن نصرالله روز جمعه در سخنرانی خود اعلام کرد که جنگ در سوریه تقریبا تمام شده است. اگر می‌خواهید حزب‌الله را وادار به ترک سوریه کنید باید بگویم که ما به هدف مان رسیده‌ایم.» با این حال، هنوز تردید در طرف اسرائیلی برای گشودن جبهه نبرد در لبنان وجود دارد.

چرا باید از عربستان ترسید؟

«نیک رابرتسون»، دبیر بخش دیپلماتیک سی‌ان‌ان، در گزارش ۱۰ نوامبر خود با طرح این سوال می‌نویسد تمام آنچه بن‌سلمان در عربستان انجام داده و می‌دهد نشان از یک «کودتای نرم» دارد. تمام اقدامات ماکیاولیستی او عمدتا در این برهه زمانی اتخاذ شده است. او می‌نویسد: سال‌ها است ایران به کابوسی برای عربستان تبدیل شده است. محمد تلاش دارد ائتلاف بزرگی علیه ایران تشکیل دهد. بن‌سلمان می‌خواهد چنین وانمود کند که «هر شری در منطقه هست زیر سر ایران است.» اما چرا باید از محمد ترسید؟ اول اینکه، او به‌دنبال تغییر مسیر سلطنت از فرزندان ابن‌سعود به نواده‌های اوست. به عبارت دیگر، ملک سلمان آخرین فرزند ابن‌سعود است و بهتر است پس از او قدرت به نوادگان جوان‌تر منتقل شود آن هم از نسل سلمان. محمد در مسیر سلطنت خود با ناهمواری‌هایی مواجه است و سخت می‌کوشد با بلدوزر قدرت این ناهمواری‌ها را صاف و مخالفان را از سر راه بردارد.

دوم اینکه، دو فرد مخوف و تندرو در دو پایتخت جهان همنوا شده‌اند: ترامپ در واشنگتن و محمد در ریاض. این همنوایی و همگرایی می‌تواند تبعات سختی برای منطقه به دنبال داشته باشد. رابرتسون معتقد است محمد در ساختار قدرت دست به کودتا و در عرصه اجتماعی دست به انقلاب زده است. با توجه به اینکه نیمی از جمعیت عربستان جوان است، محمد تلاش دارد این قشر را با خود همراه سازد. به این ترتیب، آزادی‌های اجتماعی را در سطح جامعه به راه انداخت. رابرتسون که سال گذشته با یکی از نزدیکان محمد دیدار داشته، می‌گوید این فرد می‌گفت: «اگر محمد در یمن شکست بخورد درخواست برای کناره‌گیری او زیاد خواهد شد.» او می‌نویسد: امسال که با این فرد دیدار داشتم گفت محمد به کسی پاسخگو نیست و اگر در یمن شکست هم بخورد کسی را یارای کنار زدن او نیست. با این حال، محمد با دامن زدن به ملی‌گرایی سعودی درصدد کاهش نقش روحانیون وهابی است و نقطه محوری این ملی‌گرایی ضدیت با ایران به‌عنوان رقیب قدرتمند منطقه‌ای است.

برخی معتقدند محمد فرصت‌طلب خوبی است و می‌تواند از فرصت‌های پیش آمده نهایت بهره را ببرد. به این دلیل است که گفته می‌شود پرتاب موشک یمنی به سوی فرودگاه ملک خالد ریاض بهانه خوبی به محمد داد. «رابرت مالی»، در آتلانتیک، می‌نویسد یمنی‌ها بارها موشک‌هایی به سوی عربستان شلیک کرده بودند. اما چرا این بار برجسته شد؟ دلیل آن این است که محمد شکارچی خوبی است و می‌تواند در زمان مقتضی فرصت را شکار کند. محمد به شدت تلاش دارد تا ناآرامی‌های خاورمیانه را به ایران نسبت دهد و زمینه را برای برخورد با رقبای شیعی خود فراهم سازد. «مالی» می‌افزاید این جوان سعودی به شدت مشتاق همکاری با آمریکا برای مهار نفوذ ایران است. او معتقد است اسرائیل ماه‌ها است بر طبل جنگ با حزب‌الله و ایران می‌کوبد؛ عربستان دست ایران را در طیفی از مناطق خاورمیانه می‌بیند؛ آمریکای ترامپ هم سر ناسازگاری با ایران دارد. به نظر می‌رسد مثلث عربستان- آمریکا- اسرائیل با تمرکز بر ایران شکل گرفته و تلاش دارد تا تقابل با ایران را کلید بزند. اکنون لبنان فضای مساعدی برای این نبرد است.

پل پیلار، تحلیلگر نشنال اینترست هم بر این باور است که «خانواده بی‌سر و سامانی» که نامش پادشاهی سعودی است یک نهاد سیاسی شکننده است. او معتقد است تداوم این نهاد شکننده تا قرن ۲۱ از عجایب است. اینکه یک قبیله بر هست و نیست یک کشور مسلط شود خود محل بحث است. این کشور با نفت خود در بازارهای جهانی عرض اندام کرده است. اما پتانسیل گسست و فروپاشی همواره در این کشور وجود داشته است. پیلار معتقد است اتفاقاتی که این روزها در عربستان می‌افتد آخرین راهی است که می‌تواند موجب بقای این پادشاهی در قرن ۲۱ شود. این کشور نیاز دارد تا دست به تصفیه‌های سیاسی بزند. در واقع، وجود محمد بن‌سلمان و اصلاحات اوست که می‌تواند تداوم بقای این رژیم را سبب شود. اگر اصلاحات او به بن‌بست بخورد دیری نخواهد پایید که این کشور متلاشی خواهد شد.


محمدحسین باقی