گزینه ایده‌آل پوتین؛ اسد مهار شده

در میان مداخلات نظامی و مانورهای دیپلماتیک، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه خود را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بازیگران این مناقشه مطرح کرده است. روسیه در سپتامبر سال ۲۰۱۵ به منظور شکست داعش به سوریه رفت و مانع تلاش‌ها برای تغییر رژیم از سوی قدرت‌های خارجی از جمله آمریکا و عربستان سعودی شد. دو سال بعد روسیه مزد دخالت نظامی خود را در سوریه گرفت. دولت اسد سرجای خود باقی ماند و داعش نیز شکست خورد. این جنگ هنوز تمام نشده اما نگاه‌ها به سوی آینده سیاسی سوریه خیره شده است. روسیه به‌تنهایی یا حتی به همراه متحدان خود چون ترکیه و ایران، نمی‌تواند آینده سیاسی سوریه را رقم بزند اما آنچنانکه در جنگ سوریه توانست مداخله کند، در روند صلح نیز می‌تواند تاثیرگذار باشد.

 یک شبکه پیچیده

در میان مسائلی که درحال‌حاضر در سوریه نقش ایفا می‌کند، سرنوشت اسد برجسته‌ترین‌شان است. در دوران جنگ، روسیه وی را برای جلوگیری کردن از هرج و مرج بیشتر نجات داد. حالا اما او به‌نظر می‌رسد که مانند یک قهرمان رفتار می‌کند و شاید فکر می‌کند که مانند گذشته نیاز چندانی به روس‌ها ندارد. اسد مخالفان را ناامید کرده و خواستار غلبه مجدد حزب بعث در ساختار سیاسی سوریه شده است. کرملین اما بازگرداندن کنترل به منظور حکمرانی وی بر کل سوریه را غیرممکن و حتی نامطلوب می‌داند زیرا که سایر گروه‌ها،از گروه‌های سنی گرفته تا کردها غالبا این خروجی را نمی‌‌پذیرند. اسد شاید در دمشق در قدرت باقی بماند، اما چشم‌انداز سیاسی کشور به‌طرز غیرقابل برگشتی تغییر کرده است. با این حال مسکو مجبور است با یک اسد سرسخت کنار بیاید، چراکه دیگر متحد متنفذ، یعنی تهران به روی این گزینه فکر می‌کند.حتی بدون فدرالی کردن رسمی کشور، سوریه به چندین منطقه که تحت کنترل نیروهای مختلف بوده، تقسیم شده است: حکومت اسد، گروه‌های مخالف اسد، نیروهای تحت حمایت ترکیه و نیروهای تحت حمایت ایران و کردها. روسیه با بازیگران زیادی بازی می‌کند، هم در سوریه روی زمین، هم در سراسر منطقه، تا چندین منطقه غیرقابل تنش خلق کند، نقاطی که جنگ در آنها متوقف شده است و مخالفان اجازه دارند در آنجا باقی بمانند.

مسکو از طریق تلاش‌هایش در آستانه، ژنو و سوچی، به‌دنبال ایجاد زمینه‌های مشترکی بین تمام جناح‌های متخاصم در سوریه بوده تا راهی برای ایجاد یک دولت ائتلافی باز کند. اسد البته برای تقسیم اصلی قدرت بی‌میل است و ایران نیز خواسته‌های خود را دارد. برای این منظور مسکو باید کار زیادی برای متقاعد کردن انجام دهد و گهگاه نیز برای رسیدن به خواسته خود فشار زیادی اعمال کند. روس‌ها بر این باورند که دستورالعملی که برای لبنان مفید بوده، برای سوریه هم کارگر است. روسیه به یکپارچگی اراضی سوریه اصرار دارد. مسکو چنین قدمی را هم برای عراق برداشت، جایی که روسیه از پذیرش استقلال کردستان هم سر باز زد. در حالی که روسیه باطنا در سوریه مانند عراق با استقلال کردها مشکلی ندارد. افزون بر چندین دهه، روسیه با کردها ارتباطات پایداری در خاورمیانه داشته‌ و برخی اوقات نیز به آنها کمک‌های سیاسی و نظامی نیز کرده است. روسیه عادت داشته است تا ارتباط خود با کردها و اعراب، ترکیه و ایران را متعادل نگه دارد و خودش نیز بعضا برای منافع کردها چانه‌زنی کرده است. اما در نهایت، روسیه مجبور بوده است تا منافع ملی خود را محفوظ نگه دارد و برای رسیدن به نقطه مطلوب با همه بازیگران منطقه کنار بیاید.

واضح است که روسیه تنها قدرت خارجی در سوریه به‌حساب نمی‌آید. حتی اگر روسیه از اسد با جنگنده‌هایش از آسمان از اسد حمایت کرده باشد، این نیروهای ایرانی و متحدانش بودند که روی زمین مبارزه می‌کردند. پس از جنگ، تهران می‌خواهد حضور خود را در سوریه نهادینه‌ کند و دو خواسته خود در منطقه، یعنی نقش داشتن در آینده سوریه و ارتباط با حزب‌الله به‌عنوان متحد منطقه‌ای‌اش را پیگیری کند. روسیه متوجه تامین منافع ایران است اما اسراییل را نیز درک می‌کند و به‌دنبال برقراری یک تعادل در ارتباط با این موضوع است. مسکو با نگرانی‌های امنیتی اسراییل همدلی می‌کند که نگران حضور یک قدرت شیعه در نزدیکی‌ مرزهای سرزمین اشغالی باشد، از سوی دیگر روسیه تمایل دارد همچنان ارتباط خود را با این اقلیت یهودی در این منطقه از نظر اقتصادی، مالی و تکنولوژیکی حفظ کند. اما در این شرایط مسکو نمی‌تواند ایران را به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای که با آنها هم مراودات در چند حوزه-از فروش اسلحه تا انرژی هسته‌ای دارد- نادیده بگیرد. از این‌رو، روسیه در سوریه براساس منافع هر دو طرف حرکت خواهد کرد تا تعادلی در این زمینه به‌وجود آورد. در این زمینه متحدان شیعه ایران در سوریه باقی خواهند ماند اما از مرزهای سرزمین‌های اشغالی دور نگه داشته خواهند شد.تمایل روسیه برای همکاری با ایالات‌متحده در سوریه، متوجه تنش‌زدایی نظامی است و هدف آن جلوگیری از درگیری‌های نظامی است. مسکو و واشنگتن همچنین برای ایجاد مناطق امن همکاری خواهند کرد. زیرا هماهنگی دیپلماتیک کرملین با دولتی که تحت مدیریت دونالد ترامپ است، بسیار بیشتر از سلف او یعنی باراک اوباما است. در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، روس‌ها همچنان به‌دنبال یک همکاری دیپلماتیک و توسعه یک راه حل با آمریکایی‌ها بودند اما به لطف علاقه کمتر واشنگتن به درگیر شدن در این کشور، مسکو توانسته است که یک تیم قوی به همراه ایرانی‌ها و ترک‌ها تشکیل بدهد.

راهی طولانی در پیش است

روسیه متوجه است که با کاهش جنگ و آغاز بازسازی در سوریه، ممکن است که چین، اروپا و حتی ژاپن قدم‌هایی برای حضور در این کشور بردارند. مسکو به‌دنبال همکاری با آنهاست تا بخشی از سود بازسازی در سوریه را برای خود حفظ کند. دارایی اصلی روسیه، نفوذ آن در سوریه است، چراکه آنها در آنجا به‌عنوان ضامن اصلی بقای حکومت اسد عمل کردند. این نفوذ ممکن است کم شود، اگر اسد اهمیت خود را کم‌کم از دست بدهد. اما درحال‌حاضر، با در نظر گرفتن شرایط موجود، احتمالا روسیه سال‌های متمادی در این کشور حضور داشته باشد. قابل پیش‌بینی است که روسیه به‌دنبال آن است که در سوریه همچان نقش مهمی داشته باشد. علاوه بر این، مسکو به‌دنبال حفاظت از منافع اصلی خود در سوریه است، حالا هر توازن سیاسی که در آن کشور برقرار شده باشد. روسیه به‌دنبال حضور هوایی و دریایی در سوریه است.

به‌دنبال توافقی که روسیه در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ با سوریه داشته است، پایگاه هوایی حمیمیم و تاسیسات دریایی طرطوس، برای چندین سال در اختیار روس‌ها قرار خواهد گرفت. ارتش سوریه نیز به روی تسلیحات روسی و تجهیزات آنها حساب باز کرده است و متخصصان روسی به مشاوره و تمرین نیروهای سوری ادامه خواهند داد. این امر، نقش سوریه را در جایگاه اصلی ژئوپلیتیک و نظامی در خاورمیانه برجسته خواهد کرد.  ایجاد صلح در سوریه از پیروزی در جنگ نیز سخت‌تر است. روسیه با یک کار دشوار دست و پنجه نرم می‌کند. روسیه نسبت به متحدان خود یعنی تهران و آنکارا دارایی‌های کمتری در سوریه دارد، افزون بر اینکه آنها نیز به‌دنبال پیاده کردن برنامه‌های خود در این کشور هستند و حتی گاهی اوقات آنها با برنامه‌های روسیه مخالفت می‌کنند. پیشرفت در جبهه دیپلماتیک حتی از رویارویی در میدان نبرد هم سخت‌تر است.