در برخی کشورها، سازمان‌هایی که به مثابه «صورت‌های پوپولیسم» توصیف می‌شوند، می‌توانند بدون هیچ بحثی در مورد اینکه راست افراطی هستند یا خیر طبقه‌بندی شوند؛ زیرا آنها دیدگاه‌های افراطی یا خشمگینانه‌ای دارند که بسیار رادیکال‌تر از دیدگاه‌های تمام دولت‌ها یا احزاب اصلی است. نمونه‌های آن عبارتند از «آتاکا» در بلغارستان، «اتحادیه دفاع انگلیسی» در بریتانیا، جنبش «نیروی جدید» در ایتالیا و «سحر طلایی» در یونان.

برای مثال در اتریش، «حزب آزادی اتریش» نمونه‌ای کلیدی برای درک این پدیده است. در فرانسه «جبهه ملی» ژان ماری لوپن [«ژان ماری لوپن» سیاستمدار راست‌گرا و ملی‌گرای فرانسوی و بنیانگذار و رهبر جبهه ملی فرانسه تا سال ۲۰۱۱ است و «مارین لوپن» دختر اوست. مارین لوپن از ۱۶ ژانویه ۲۰۱۱ پس از اختلافات شدید با پدر، جانشین او در این حزب شد و عملا پدر را از حزب بیرون کرد. او در این سال با ۶۷ درصد آرا به‌عنوان دومین رئیس جبهه ملی برگزیده شد. او در آوریل سال ۲۰۱۲ از سوی جبهه ملی فرانسه نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه شد و توانست با کسب ۹۰/ ۱۷ درصد کل آرا در رتبه سوم قرار گیرد که در تاریخ مبارزات سیاسی جبهه ملی فرانسه تا آن تاریخ بی‌نظیر بود. در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۷ نیز با کسب ۳/ ۲۱ درصد آرا در دور اول در جایگاه نخست قرار گرفت. در دور دوم او با کسب ۹/ ۳۳ درصد آرا رقابت را به امانوئل مکرون واگذار کرد] در بطن تمام مباحث در مورد راست افراطی، افراط‌گرایی، پوپولیسم و حتی نژادپرستی است. در فنلاند (که در این کتاب بررسی نشده است) «فنلاندی‌های راستین» [True Finns: یک حزب پوپولیستی و ناسیونالیستی فنلاندی است که در سال ۱۹۹۵ پس از انحلال «حزب روستایی فنلاند» تاسیس شد] - با جنبش‌های سیاسی به‌ویژه مرتبط با مورد فنلاند مانند آنچه از سوی «وُیتو هِلاندر» [Voitto Helander: استاد علوم سیاسی و عضو آکادمی علوم فنلاند] (۱۹۷۱) پیش‌بینی می‌شد- که نماینده مدل محوری است (که مشخصه‌شان ایده‌آل‌سازی زندگی ساده و روستایی و مردم معمولی است)، در دوران بحران یا دوران گذار ظاهر می‌شود و هدفش بازگرداندن قدرت به مردم است- مثلا از طریق حمایت از کارآفرین‌های کوچک به‌جای شرکت‌های بزرگ و بوروکرات‌های مخالف. این مجموعه چند هدف دارد:

۱- پرتو افکندن بر یک حوزه مطالعاتی که مشخصه‌اش چارچوب‌های تئوریک به‌شدت مبهم بوده و بازتعریف و ارزیابی تیپولوژی‌ها و ویژگی‌های نسبت داده شده به احزاب و نیروهای پوپولیستی در کشورهای مورد مطالعه است.

۲- شفاف‌سازی و برجسته‌کردن تمایزات میان تجربیات پوپولیستی در بخش‌های مرکزی، شرقی و غربی دولت‌های عضو در اتحادیه اروپا.

۳- داخل کردن عناصر جدید برای درک پیوستگی و عدم پیوستگی با تجربیات اقتدارگرایانه گذشته و با ناسیونالیسم.

۴- کشف رابطه میان پوپولیسم از یک‌سو و دموکراسی و قدرت از سوی دیگر از طریق رویکرد میان بخشی [intersectionality approach].

۵- پیوند دادن پوپولیسم با جنسیت برترپنداری و نژادپرستی به‌طور پیوسته و به شکل نظری، بررسی ارتباط و مفصل‌بندی میان مواضع متفاوت و بعضا متناقض سیاسی در حوزه‌های مربوط به سیاست که دارای اهمیت مستقیم هستند.

۶- تحلیل اینکه چگونه معانی و سخنان پوپولیستی بر حوزه سیاسی و جریان اصلی فرهنگ تاثیر می‌گذارد.

۷- شفاف کردن تاثیر احزاب پوپولیستی بر دستور کارهای «ضدتبعیض» و «برابری جنسیتی» که از سوی اروپا در آن کشورهایی ترویج می‌شود که این احزاب در قدرت بوده یا هستند.

۸- پیشنهاد ابزارهایی به سیاست‌گذاران برای ترویج فرهنگ صلح و برابری جنسیتی، زیر سوال بردن محدودیت‌ها و مرزهایی که از سوی پوپولیسم ضروری انگاشته شده و در عین حال از سوی فرهنگ سیاسی غالب قانونی شده است.

برای کاربرد ابزارهای «تحلیل محتوا» و «تحلیل چارچوب»، مهم‌ترین هدف این مجموعه همانا شناسایی این است که چگونه گروه‌های پوپولیستی دست‌راستی گروه‌های دوگانه [binary groups] «ما» و «دیگران» و دوگانه‌های جنسیتی [gender binaries] را می‌سازند و از آنجا که این استراتژی‌ها در ایجاد مشکلات اجتماعی موفقیت حاصل می‌کنند (دشمنانی که به‌وجود می‌آورند و قربانیانی که از آنها متاثر می‌شوند) از این‌رو، ساخت گروه «ما» که نماینده گروه‌های افراطی دست‌راستی در اروپا طی پروژه مهم تحقیقی- تطبیقی روی «سخنان نفرت پراکن و دیگرسازی پوپولیست‌ها در اروپا از طریق نژادپرستی، سن، آینه جنسیتی» به رهبری «گابریلا لازاریدیس» و تامین مالی «عدالت و امور داخلی» اتحادیه اروپا است، به انجام رسید و بررسی شد.

این کار میدانی در ۸ کشور عضو اتحادیه اروپا انجام گرفت؛ داده‌ها از مصاحبه‌هایی با اعضای احزاب دست راستی، سازمان‌ها و گروه‌های مربوطه و نمایندگان NGO‌هایی که در مبارزه با نژادپرستی و تبعیض دخیل هستند استخراج شده و از طریق رویکرد «چند روشی» [multi-method approach] ادغامی (تحلیل محتوا، گروه‌های مورد تمرکز، مصاحبه‌های باز و مفصل، تحلیل آنلاین رسانه‌ها و ...) حاصل شده و به‌دست آمده است. این روش مزیت‌های داده‌های تطبیقی گسترده‌ فراملی و حداکثرسازی تحقیقات تفسیری عمیق در سطوح گفتمانی، نگرشی و رفتاری را ترکیب می‌کند. این هشت مطالعه پوپولیسم را در متن خاص ملی قرار می‌دهد، جایی که این حضور درحال فزونی بوده و منبعی غنی است. جزئیات دقیق کل ادبیات قابل دسترس، که البته شامل بسیاری از مطالعات میدانی است، ما را قادر می‌سازد این مساله را ارزیابی کنیم که چگونه جنبه‌ها و تجلی‌های مختلف پوپولیسم راست افراطی در این کشورها در ترکیب پیچیده وضعیت‌های اجتماعی ملی و سیاسی و بین‌المللی و ائتلاف‌سازی‌ها و ... گرد هم می‌آیند.