دونالد اوباما!

به تمامی این دلایل، از دونالد ترامپ که از قدرت نظامی آمریکا استفاده کرد، حمایت می‌کنم، به‌ویژه اینکه این‌بار بریتانیا و فرانسه نیز همکاری و مشارکت داشتند. ما در زمانی زندگی می‌کنیم که بسیاری از موسسات جهانی که دهه‌ها پیش ساخته شدند، یا درحال از بین رفتن هستند یا اینکه با تهدید روبه‌رو شده‌اند. انجام برخی اقدامات حتی به‌صورت نمادین، در جهت تنبیه استفاده‌کنندگان از تسلیحات شیمیایی لازم است. اما این موضوع این واقعیت را که زمانی در مورد آن صحبت کردم، تغییر نمی‌دهد؛ ترامپ هنوز در مورد سوریه هیچ راهبردی ندارد.

در واقع، شما می‌توانید این رویکرد ناسازگار را چند روز قبل از مداخله آمریکا در سوریه ببینید که ترامپ اعلام کرد به‌زودی تمامی نیروهای خود را از سوریه خارج خواهد کرد. دامن زدن ترامپ به حرکت نوسانی آمریکا در سوریه، از زمان آغاز جنگ در این کشور، موقعیت موجود را بیش از پیش دشوار کرده است. تاکنون آمریکا خواسته است تا دموکراسی تشویق شود. بارها از خشونت دولت دمشق ناامید شده است. خطرات ناشی از گروه‌های افراطی مانند داعش را گوشزد کرده است، اما هرگز در سوریه یک شریک مطمئن پیدا نشده که به اندازه کافی بزرگ یا موثر بوده باشد تا بتواند از آنها حمایت سیاسی و نظامی داشته باشد.

به نظر می‌رسد مدیریت باراک اوباما در قبال سوریه بیشتر به راهبرد نزدیک بود. او گفته بود که اسد باید حکومت را ترک کند، اما تلاشی در این جهت نکرد. او با داعش جنگید اما محدودیت‌هایی برای رسیدن به برخی اهداف تعیین کرد و در نهایت نیز در قبال حمله شیمیایی یک حرکت سیاسی کرد. اوباما با روسیه همکاری کرد تا ذخایر شیمیایی اسد را مصادره کند. در دوران ترامپ فقط دو حمله محدود انجام شده است. اما رویکرد کلی این دو بسیار شبیه یکدیگر است. پرزیدنت ترامپ مانند پرزیدنت اوباما از درگیر شدن بیشتر در سوریه پرهیز می‌کند، پس او با چندین روش مجزا قدرت آمریکایی را نشان داد، بدون اینکه بخواهد واقعا در سوریه خود را عمیقا درگیر کند. این شاید نشان از این داشته باشد که آمریکا در سوریه گزینه‌های محدودی دارد و به‌رغم اعتراضات فراوانی که ترامپ دارد او نیز به سلف خود یعنی باراک اوباما شبیه شده است.