«خائن دیروز» و «اقتدارگرای امروز» نمایاننده «ترکیبی عجیب از پوپولیسم، مساوات‌گرایی، بیگانه‌هراسی، ضدروشنفکری و عدم تساهل نسبت به گروه‌های حاشیه‌ای است که فرد را همزمان به یاد نازیسم و استالینیسم می‌اندازد اما همچنان می‌کوشد ژست اقتدارگرایانه خود را در درون نظام دموکراتیک موجود شکل دهد و افزون بر این، به شکلی عوام‌فریبانه به آن سوگند خورد.» راست جدید پوپولیست رهبر «مصون» خود را می‌پرستد. پوپولیسم نوع جانسایی همچنین سلسله مراتب جنسیتی را تقویت می‌کند، با صراحتی کمتر یا بیشتر اظهار نظرهای مرتبط با تبعیض جنسی را تولید یا آشکارا می‌گستراند، سیاست‌هایی را اتخاذ می‌کند که حقوق زنان را محدود و «فرهنگ ماچو» را تقویت می‌کند. 

«پریمک»، کم و بیش تنها چهره آشکارا قابل شناسایی CIFRC، برای محافظه‌کاران یا جنبش‌های مدنی طردآمیز دیگر غریبه نیست. در سال ۲۰۰۱، او بخشی از کمپین مخالفت با حق زنان مجرد برای لقاح مصنوعی بود. این مساله به همه‌پرسی عمومی گذاشته شد – این حق از نیمه دهه ۷۰ میلادی به این سو اجرا می‌شد- و در نهایت در این همه‌پرسی این حق برای تمام زنان مجرد میسر شد (یعنی تنها زنانی که روابط «دگرجنس‌خواهی» [heterosexual: دگرجنس‌گرایی که ناهمجنس‌خواهی هم گفته می‌شود، گونه‌ای از گرایش‌های جنسی است که در آن فرد به جنس مخالف خود تمایل دارد، یعنی مرد به زن و زن به مرد گرایش دارد] داشتند محق به انجام لقاح مصنوعی به دلایل پزشکی شدند). در آن زمان، گفتمان پوپولیستی او با این مسائل چارچوب‌بندی می‌شد که چه چیزی طبیعی و نرمال است و – در کنار مسائل دیگر- چه چیزی موجب خلق موفقیت‌آمیز ترسی اخلاقی در زنان همجنس‌گرایی می‌شود که فرزند به دنیا می‌آورند زیرا آنها فرزند را برای بازی می‌خواهند و آن را فقط به‌عنوان اسباب بازی می‌نگرند. کمپین CIFRC در سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ آشکارا مردان و زنان همجنس‌گرا را هدف می‌گرفت، به‌ویژه حق فرزندخواندگی به رسمیت شناخته شده از سوی قانون جدید خانوادگی را سلب می‌کرد. اگرچه این قانون تغییرات بسیار مثبتی از نظر حمایت از کودکان و برای مثال، کار سرویس‌های اجتماعی و نهادهای مشابه به‌دنبال می‌آورد اما در مجموع رد می‌شد فقط به این خاطر که برابری ازدواج را مطرح می‌کرد.

طی کمپین CIFRC علیه تصویب قانون جدید خانواده، CIFRC و مخالفان دیگر (از جمله SDP) – با اشاره به تحقیقات علمی- تاکید می‌کنند که یک کودک برای رشدی سالم‌تر به پدر و مادر نیاز دارد. چارچوب گسترده‌تر فعالیت‌های CIFRC همانا حفظ ملت و فرهنگ اسلوونیایی بود که به بهترین شکلی می‌تواند در سخنرانی پریمک در پارلمان طی اولین ارائه عمومی قانون خانواده نمود یابد. او گفت: «هرگز فکر نمی‌کردم که برای اولین بار و با چنین وظیفه آبرومندانه‌ای در پارلمان سخن بگویم: برای دفاع از خانواده و مبانی فرهنگی‌مان.» سخنرانی او نمایشی به خوبی سازمان‌یافته از نفرت علیه گروهی از مردم در جامعه بود که زیر پوششی از مراقبت برای کودکان و آینده مردم اسلوونی پنهان بود. از این‌رو، کمپین CIFRC مبتنی بر گفتمان‌های ملی‌گرایانه بود. افزون بر این، نزد CIFRC، «دیگران» شامل تمام کسانی می‌شود که معیارهای اخلاقی کلیسای کاتولیک را رعایت نمی‌کنند.

روش‌شناسی و نمونه‌ها

تحلیل‌های این فصل مبتنی است بر مصاحبه‌هایی که به‌عنوان بخشی از دو مطالعه موردی (SDP و CIFRC) انجام گرفتند. در هر مورد مطالعاتی، سه گروه از پاسخ‌دهندگان مورد مصاحبه قرار گرفتند: اعضای قابل مشاهده یا حامیان حزب یا سازمان («بدن‌ها»)؛ نمایندگان ابتکارات مدنی یا سازمان‌های مدنی مختلف که علیه سیاست‌ها و گفتمان‌های نژادپرستانه اقدام می‌کنند یا مخالف موضع حزب در مورد مسائلی خاص هستند (سازمان‌های مدافع قربانیان، سازمان‌های مردم‌نهاد، بی‌سرانجامان، مهاجران/ کارگران، اتحادیه‌های تجاری، سازمان‌های زنان، گروه‌های دگرباش)؛ و قربانیان گفتمان‌ها و سیاست‌های پوپولیستی. برای مورد مطالعاتی SDP، ۱۲ مصاحبه انجام گرفت: ۵ مصاحبه با اعضای فعلی یا قبلی حزب؛ ۶ مصاحبه با نمایندگان NGO‌ها و یک مصاحبه با یک قربانی. برای مورد مطالعاتی CIFRC، ۹ مصاحبه انجام گرفت: سه مصاحبه با مخالفان قانون خانواده که همچنین حامی CIFRC بودند؛ ۵ مصاحبه با حامیان قانون خانواده و یکی هم با یک قربانی گفتمان پوپولیستی.

اگرچه ما با موانع مهمی در نزدیک شدن به پاسخ‌دهندگان SDP مواجه نشدیم اما بیشتر بازیگران CIFRC از مشارکت در مصاحبه‌ها سر باز زدند، احتمالا به این دلیل که این تحقیق از سوی «موسسه صلح» [Peace Institute] انجام گرفته که فعالانه حامی قانون خانواده بوده و منتقد ادبیات و اقدامات پوپولیستی CIFRC است. تجربه کار میدانی نشان می‌دهد که برخی پیشکسوتان و پیشگامان CIFRC رنجیده شده و نمی‌خواستند در مورد «داستانی قدیمی» اظهارنظر کنند- کار میدانی در بهار و پاییز ۲۰۱۳ انجام گرفت- و این حس را می‌دادند که در برهه‌ای بسیج شده و آنچه را که می‌خواستند به دست آورده و سپس از حیات عمومی عقب نشستند. همچنین محتمل است که عدم پذیرش آنها برای مشارکت به شکل مشترکی سازمان یافته بود. سرانجام، ما موفق به انجام سه مصاحبه با مخالفان قانون خانواده شدیم که اغلب از همان استدلال‌هایی استفاده می‌کردند که CIFRC. با در نظر داشتن اینکه CIFRC ارتباط و پیوندی قوی با RCC دارد، دو نفر از مصاحبه‌شوندگان در نهادهای کلیسایی کار می‌کردند درحالی‌که یکی از این دو نفر یک ابتکار خانوادگی محافظه‌کارانه را رهبری می‌کرد. برای قوی و غنی کردن تحلیل، مواد تولید شده از سوی SDP و CIFRC (مانیفست‌ها، اخبار و رسانه‌ها) و آثار انتشار یافته در رسانه‌های اصلی هم در این تحلیل گنجانده شدند.