سکوت مرگبار در اروپا

سپس دولت اروپاگرای اسپانیا ناگهان سقوط کرد. جمعه (۱۱ خردادماه) برای بروکسل روز سکوت بود. در همان روز گزارش شد که تعدادی از حیوانات وحشی از باغ وحشی در آلمان ناپدید شدند و موجب خشم مردم این کشور شد. به نظر می‌رسد اروپا هم در عرصه سیاست جهانی در مسیری «جنگل‌وار» قرار گرفته باشد. ابهام سیاسی در جنوب اروپا در ترکیب با تحقیر دیگری از سوی ترامپ (بحث جنگ تعرفه‌های تجاری با اروپا) فقط به احساس حیرت و آشفتگی – اگر نگوییم بحران- در قاره سبز افزوده است.

در واقع، به‌نظر می‌رسد ترامپ مایل به افزایش فشار بر متحدان «فرضی» خود به شیوه‌ای است که باعث شکاف بیشتر میان اروپا و آمریکا شده است. «کونستانز استلزنمولر»، تحلیلگر آلمانی در موسسه بروکینگز، می‌گوید: «نمی‌خواهم ببینم برای کسانی که متحد ما نیستند چیزی در چنته داریم.» او می‌افزاید هر تلاش از جانب اروپا برای یافتن راهی جهت مصالحه «با واکنش شدیدا منفی مواجه شده و این چیزها بر واگرایی ما می‌افزاید. اگرچه اروپا هم اکنون اهرم فشار اندکی علیه واشنگتن دارد اما دورانی هم وجود خواهد داشت که آمریکا در مسائل مهم به اروپا نیاز خواهد داشت... شاید در آن زمان اروپا هم سکوت اختیار کند.» تقابل روزافزون با دولت ترامپ باعث شده برخی کشورهای اروپایی به این بیندیشند که چگونه واشنگتن را وادار به پرداخت هزینه کنند.

«توماس کلین بروکوف»، قائم‌مقام بنیاد مارشال آلمان در واشنگتن، معتقد است به اروپایی‌ها گفته شده که به رفتارها و نه کلام یا توییترها توجه کنند: «اما اکنون مسائل درحال تلنبار شدن هستند و ترامپ خود را یک معامله‌گر مطرح می‌کند؛ او تظاهر به آن هم نمی‌کند بلکه خودِ معامله‌گر است.» بروکوف می‌افزاید اگر محدودیت‌ها بر واردات خودرو اعمال شود، فقط این احساس روزافزون را در آلمان دامن می‌زند که بهتر است همصدایی با ترامپ متوقف شود و در عوض «پاسخی قوی یافت تا اروپا هزینه اقدامات آمریکا را به واشنگتن تحمیل کند؛ این زبانی است که ترامپ می‌فهمد.» بروکوف می‌گوید دولت‌های اروپایی اکنون در جست‌وجوی روش‌هایی برای یافتن اهرم‌هایی در برابر واشنگتن هستند. او تصریح می‌کند: «... اگر اهرمی در برابر ترامپ نیابیم، با فشار و آزار او مواجه می‌شویم.»

بروکوف بر این باور است که بسیاری از آلمانی‌ها و اروپایی‌ها «ترنس آتلانتیک‌گرایان سنتی» را به منزله «دایناسورهایی» تلقی می‌کنند که «درک نمی‌کنند که ترامپ نظم جهانی را تغییر داده و ما را از ترسیم نتیجه‌گیری‌های ضروری بازداشته است.» آنها می‌خواهند میان اروپا با واشنگتن فاصله اندازند، خودمختاری اروپایی را برسازند و همصدایی‌های جدیدی با روسیه و چین بیابند. بروکوف معتقد است اما برای دولت‌های اروپایی «یک دوراهی واقعی در اینجا وجود دارد. اگر هزینه بالایی بر رفتار ترامپ وضع کنیم، فرآیند بدتر شدن و وخامت در ائتلاف‌مان را که خواهان آن نیستیم تسریع می‌بخشیم.» در بروکسل، سیسیلیا مالمستروم، کمیسیونر اروپایی تجارت، به خبرنگاران گفت که روابط این بلوک با آمریکا «دیگر از گرمای سابق برخوردار نیست.» او گفت: «وضعیت نگران‌کننده است و می‌تواند بدتر شود» اما «این ما نیستیم که وضعیت را بدتر می‌کند.» این مقام اروپایی افزود: «آمریکا بازی خطرناکی را شروع کرده» که خطر تضعیف «بهبود اقتصادی‌ای را در پی دارد که اخیرا در اروپا و در جهان- به‌ویژه در اروپا- شاهد آن بوده‌ایم.» حتی بدون خصومت ترامپ هم خطرات برای اروپا قابل توجه است. بیشترین خطرات از داخل است.

از دولت جدید اسپانیا به رهبری «پدرو سانچز»- یک اروپاگرا- انتظار نمی‌رود که بروکسل را به چالش بکشد. او ممکن است تنش‌ها با کاتالونیای استقلال‌طلب را با گشودن درهای مذاکره و دادن اختیارات بیشتر کاهش دهد؛ کاری که دولت قبلی به رهبری ماریانو راخوی، سیاستمدار راست میانه، از پس انجام آن بر نیامد یا نخواست که انجام دهد. اما دولت سانچز هم دولت اقلیت بسیار آسیب‌پذیری است و احتمالا طلیعه دورانی از رهبری ضعیف و بی‌ثباتی بالقوه باشد. حتی تنفسی آزاد پس از تشکیل دولت «رم» هم اندکی سخت‌تر است. این دولت ترکیبی است از پوپولیست‌های راست و چپ؛ دولتی که عمیقا مخالف با اروپا است و دوست روسیه است و این یعنی اینکه رویکردی تقابلی با بروکسل خواهد داشت. نبرد احتمالا زمینه اقتصادی نخواهد داشت بلکه نبرد بر سیاست‌های کلیدی اروپایی در حوزه‌های مهاجرت و تحریم علیه مسکو خواهد بود.

«سرجیو ماتارلا»، رئیس‌جمهوری ایتالیا، پیش از این اقتصاددان ضد اروپایی یعنی «پائولو ساوونا» را به‌عنوان وزیر دارایی وتو کرده بود و چشم‌انداز دشوار انتخابات جدیدی را مطرح کرد که به شکلی موثر نوعی همه‌پرسی در مورد عضویت در اتحادیه اروپا بود. در آخر، رهبران هر دو حزب پوپولیست یک وزیر دارایی دیگر را مطرح کردند اما در عوض، ساوونا را به‌عنوان اولین «وزیر جدید اروپا» منصوب کردند. در این مقام، او در کابینه حضور خواهد داشت و موجب آزار وزرای اروپا در نشست بروکسل خواهد شد از جمله موجب آزار و آزردگی وزیر خارجه حامی اروپا «انزو موآورو میلانسی» خواهد شد. وزیر دارایی جدید «جیووانی تریا» نام دارد که استاد اقتصاد کمتر شناخته‌شده‌ای است که در یادداشت اخیر خود مازاد تجاری آلمان را به منزله شاخصی از شکست یورو تقبیح کرده است. و البته، مبانی وضعیت اقتصادی ایتالیا تغییر نکرده است: بدهی انباشته‌ای بیش از ۱۳۰درصد تولید ناخالص داخلی، رشد پایین، بیکاری بالا و بانک‌هایی با اوراق قرضه غیرفعال.

حتی اگر دولت جدید، ایتالیا را در یورو نگه دارد، وعده برگرداندن افزایش سن بازنشستگی و افزایش شدید هزینه‌های دولتی و کسری مالی را داده که می‌تواند بحران بدهی دیگری را سبب شود. هزینه وعده‌های انتخاباتی هر دو حزب- به‌ویژه مالیات یکسان و شکلی از درآمد تضمین شده- حداقل به ۶ درصد تولید ناخالص داخلی خواهد رسید. این چیزی است که «سیلویا مرلر»، اقتصاددان، به پولیتیکو می‌گوید. او افزود: «میزان افزایش کسری بودجه که با اقدامات ترکیبی مطابقت دارد، احتمالا تخلفی خواهد بود از قوانین مالی داخلی و قوانین اتحادیه اروپا و قرار دادن بدهی در مسیری ناپایدار.» تمام اینها، بحرانی پیش‌بینی شده با بودجه‌ای جدید در پاییز است. اما احتمالا تقابل‌های دیگری هم با «ماتئو سالوینی» خواهد بود (رهبر «اتحادیه» و معاون آتی نخست‌وزیر و وزیر کشور) که وعده برخورد با مهاجرت و اخراج ۵۰۰ هزار مهاجری را داده که از پیش در ایتالیا بوده‌اند.

این وضعیت می‌تواند بروکسل را وادارد که فرآیند ماده ۷ را در برابر ایتالیا به‌کار گیرد آن هم به‌خاطر گسست از تعهدات بنیادین خود به حاکمیت قانون. رهبران جدید ایتالیا اشتیاق خود برای بهبود روابط و تجارت با روسیه و رئیس‌جمهوری این کشور، ولادیمیر پوتین را بیان کرده‌اند. این به آن معنا است که اتحادیه اروپا نخواهد توانست تحریم‌های اقتصادی خود علیه روسیه را که از رفتار این کشور در خارج نشات می‌گیرد (مانند ضمیمه کردن کریمه، تخلف از توافق مینسک در اوکراین شرقی و ترور نافرجام جاسوس سابق روس و دخترش در بریتانیا که کرملین همچنان منکر آن است) از سر بگیرد. استفنانو استفانینی، دیپلمات سابق ایتالیایی می‌گوید: «با توجه به نتیجه انتخابات و اینکه ۶۰ درصد از نمایندگان پارلمان ضد اروپا هستند، چه برسد به رویکرد افراطی سالوینی در مورد مهاجرت و بودجه، کسی نباید احساس راحتی کند. ما یک دموکراسی هستیم و نمی‌توانید اراده مردم را نادیده بگیرید. بیشتر اروپایی‌ها می‌توانند نادیده بگیرند که ترامپ انتخاب شده است.» استفانینی می‌افزاید جدیدترین ضربه ترامپ به متحدانش – تعرفه‌ها- فقط اسباب تحقیر است.  این دیپلمات اروپایی معتقد است:«دولت ترامپ در هر مساله‌ای در ۱۸ ماه گذشته با نادیده انگاشتن مواضع متحدانش مبادرت به اتخاذ تصمیم کرده است.» او مواردی مانند خروج از معاهده ‌آب و هوایی پاریس، برجام و اقدام سفارت آمریکا در انتقال سفارت به اورشلیم را فهرست می‌کند و می‌افزاید: «این یکی – تعرفه‌ها- آشکارا به منافع اقتصادی اروپا ضربه زده است.» اکنون ترامپ تهدید به محدودیت بر واردات خودرو کرده است که ممکن است نه تنها آلمان که فرانسه، انگلیس، ایتالیا و دیگران را هدف گرفته باشد. اروپایی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که اگر ترامپ «اولویت دادن به رقابت و نه شراکت و اتحاد را برگزیند، در این صورت ما هم باید سخت رقابت کنیم.» با این حال، اروپای پسا برگزیت که نیازمند ناتو و چتر هسته‌ای آمریکاست سخت تلاش خواهد کرد تا پیوندهای آتلانتیکی را نشکند زیرا مبانی اتحاد مهم است و هیچ رئیس‌جمهوری مادام‌العمر نیست.