در بخش دوم آنچه اهمیت دارد خصلت و آینده احتمالی مشارکت چین در نظم بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم است. به عبارت دیگر، بخش جدید تحلیلی است از رویکرد چین به نظم چندجانبه و برداشت‌هایی از این تحلیل برای آینده سیاست آمریکا.

با این حال، براساس برخی سوابق تعیین شده از سوی دیگر قدرت‌های بزرگ، چین به‌عنوان کشوری که به‌طور روزافزونی درحال قدرتمند شدن است، میل خود را برای به چالش کشیدن و بازنگری در جنبه‌هایی از نظم موجود پنهان نکرده است.

در برخی موارد، این کشور موسساتی مانند بانک سرمایه‌گذاری زیرساختی آسیا (AIIB) را تاسیس کرده که بیشتر پاسخگوی منافع چین است. در موضوعات و مسائل دیگری مانند حقوق بشر، پکن حمایت خود را مشروط به بازتعریف عبارات کلیدی برای انعکاس اولویت‌های چین کرده است. در موارد دیگر، مانند تجارت و منع اشاعه، چین از هنجارهای کلیدی حمایت کرده، اما رفتارش بسیار دور از وفاداری کامل است. برای اینکه این ارزیابی موثر واقع شود، این تحلیل چند مساله را بررسی کرده است: مشارکت چین در نهادهای بین‌المللی، وفاداری به هنجارهای بین‌المللی، انطباق با مجموعه قوانین تاسیسی و سطح گسترده‌ای از حمایت برای همکاری چندجانبه و حل مشکلات تحت حمایت و حفاظت نظم پساجنگ.

 محققان و نویسندگان این بخش شواهدی از رفتار چین در این حوزه‌ها را مورد بررسی قرار دادند؛ اسناد رسمی چین و نوشته‌های محققانه را تحلیل کردند؛ فعالیت‌ها و گرایش‌های اخیر این کشور را رصد کردند؛ داده‌هایی در مورد چندین حوزه مهم را جمع‌آوری کردند مانند شواهدی از انطباق چین با منع اشاعه و فعالیت‌هایی در چارچوب سازمان ملل و برخی کارشناسان را حول میزگردهایی نشاندند تا شواهد مهم را ارزیابی کنند.

بزرگ‌ترین کارت بازی چین این مساله است که سیاست این کشور در میان‌مدت- تقریبا یک دهه آینده- به کجا هدایت می‌شود.

برنامه‌های مطروحه در کنگره نوزدهم حزب کمونیست نشان می‌دهد که چین قصد دارد تا رویکردی جسورانه‌تر در مورد مسائل مربوط به نظام رهبری اتخاذ کند، مشارکت بیشتری در مسائل و موسسات مهم مانند صلحبانی و تغییرات آب و هوایی داشته باشد. در عین حال، چین ممکن است هنجارهای مطلوب ارزش‌های دموکراتیک لیبرال را که مدت‌ها با آن به مخالفت بر می‌خاست، به چالش بکشد. از آنجا که بعید است چین در ابعاد و اندازه‌های قدرت به این زودی از آمریکا پیشی بگیرد، بعید هم هست که بتواند ایالات‌متحده را به‌عنوان قدرت تعیین‌کننده هنجارهای جهانی جابه‌جا کند یا جایگزین آن شود. با این حال، قدرت رو به رشد چین درحال شدید کردن رقابت با آمریکا برای رهبری و نفوذ در چارچوب سیستم بین‌المللی است، عمدتا در سطح منطقه‌ای و البته به شکل روزافزونی در سطح جهانی. در حقیقت، در برخی مسائل خاص (مانند تغییرات آب و هوایی) و در برخی حوزه‌های جغرافیایی (مانند کشورهایی که متاثر از طرح فراسرزمینی «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و «جاده ابریشم دریایی قرن ۲۱» [که به «طرح کمربند و جاده» معروف است] هستند) نفوذ چین می‌تواند از نفوذ آمریکا پیشی بگیرد. اینکه یک رقابت روزافزون برای نفوذ و رهبری با آمریکا در شکل دادن به شرایط نظم بین‌المللی به یک رقابت پویا تبدیل شود که برای نظم بین‌المللی مخرب باشد امری است که باید منتظر ماند و دید.