به‌طور خلاصه، شناسایی اینکه چه چیزی «چالش» برای نظم شناخته می‌شود به‌خاطر همپوشانی میان جنبه‌های غیررسمی‌ای که هم‌راستا با ارزش‌ها و منافع آمریکا است و جنبه‌های رسمی که مستقل‌تر از قدرت آمریکاست دشوار است. در برخی موارد، توافقات مهم بین‌المللی مانند دیوان کیفری بین‌المللی که چین امضای آنها را رد می‌کند – که همان توافقاتی هستند که آمریکا هم رد کرده است- اغلب به همان دلیل نگرانی‌ای برای حاکمیت و استقلال هستند.

فصل سوم

دیدگاه‌های چین در مورد نظم بین‌المللی

منافع ملی چین مبنایی برای دیدگاهش در مورد نظم بین‌المللی پساجنگ به‌دست می‌دهد. در اسناد و استراتژی‌های رسمی، اظهارات رهبران ارشد و تحلیل اندیشمندان و موسسات غیررسمی اما مرتبط با دولت، چین مجموعه‌ای از دیدگاه‌ها در مورد نظم پساجنگ را خلاصه کرده است. در عصر مائوئیستی، وقتی وضعیت ثبات حاصل کرد، رهبران چین روابطی با جهان درحال توسعه و با شوروی و آمریکا به هم زدند. به دلیل فقر و انزوای سیاسی چین، رهبران این کشور در عصر مائو تعامل اندکی با سازمان ملل و موسسات مهم دیگر نظام بین‌الملل داشتند. با این حال، اندیشه و عمل دیپلماتیک چین به‌دنبال شناسایی آمریکا و شروع اصلاحات و سیاست بازگشایی درها در اواخر دهه ۷۰ تغییر چشمگیری یافت. چین وارد سازمان ملل شد، نقش خود را در تجارت بین‌الملل بسط داد و نفع بیشتری در طرح‌های بین‌المللی یافت. امروز، رهبران چین قدردان مشروعیت تعبیه شده در موسسات منصف و قوانین عادلانه و فرآیندهای تصمیم‌گیری و نیز انعطاف‌پذیری نظمی هستند که به چین اجازه اعمال نفوذ را می‌دهد. با این حال، رهبران چین از چیزی که آن را مزیت‌های بی‌تناسبی می‌نامند که ایالات‌متحده از موسسات موجود دریافت می‌دارد، ناراحتند. چینی‌ها همچنین در برابر هنجارها، موسسات و تصمیمات بین‌المللی که آنها را به منزله امتیاز کشورهای غربی می‌نگرند مقاومت و تهدید می‌کنند که به حاکمیت ملی‌ای اهمیت می‌دهند که مطلوب چین و بسیاری از کشورهای درحال توسعه است.