پادشاهی خون

مقامات همچنین خواستار آن هستند که اگر تحقیقات در این پرونده حاکی از قتل خاشقجی به دست عربستان بود، ترامپ سیاست‌هایی را با هدف مجازات مقامات سعودی در پیش بگیرد. «هارت- گاردنر» می‌افزایند قانون‌گذاران دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکایی نیز خواستار واکنش قاطع ترامپ درخصوص این مساله شده‌اند. آنان علاوه بر پرونده خاشقجی، درخصوص کشته شدن غیرنظامیان در یمن به دست ائتلاف سعودی نیز ابراز نگرانی کرده و برخی از آنان گفته‌اند که در صورت اثبات اتهام عربستان در مورد خاشقجی، واشنگتن باید فروش تسلیحات به ریاض را متوقف کند. ترامپ اما مخالف سرسخت این اقدام است. او در کاخ سفید به خبرنگاران گفت: «من در واقع فکر می‌کنم اگر فروش‌های نظامی را متوقف کنیم، خودمان را مجازات کرده‌ایم.» رئیس‌جمهور آمریکا افزود: «می‌توانیم کارهای دیگری انجام دهیم که بسیار قدرتمند و قاطع هستند و آن‌ کارها را انجام خواهیم داد.» او اما به جزئیات این اقدامات اشاره نکرد.

بر مبنای قانون آمریکا، فروش‌های نظامی خارجی بزرگ می‌توانند از سوی کنگره این کشور متوقف شوند. یک روند بررسی غیررسمی اجازه می‌دهد که قانون‌گذاران کلیدی از اقدامی که به «نگهداری» (hold) معروف است، استفاده کنند تا در صورت وجود نگرانی‌هایی درباره این فروش‌ها، آنها را متوقف کنند. پیمانکاران بزرگ نظامی آمریکا از جمله شرکت لاکهید مارتین و ریتون دارای قراردادهای تسلیحاتی با عربستان هستند که پیشنهاد توقف این قراردادها نگرانی‌ آنان را درپی داشته است. ترامپ در سخنانش اظهار کرد دولت او سفارشی ۱۱۰ میلیارد دلاری برای تامین تجهیزات نظامی از عربستان گرفته و این قرارداد با تعهدات سعودی‌ها برای سرمایه‌گذاری‌های سنگین در آمریکا همراه است که صدها هزار فرصت شغلی در آمریکا ایجاد می‌کند. وی افزود: «اگر از ما خرید نکنند، از روسیه و چین خرید می‌کنند. به این فکر کنید، ۱۱۰ میلیارد دلار! همه کاری که آنان (در مقابل توقف این فروش‌ها) خواهند کرد این است که این پول را به کشور دیگری می‌دهند و من فکر می‌کنم این خیلی احمقانه است.» ترامپ گفته است که احتمالا این هفته با ملک سلمان، پادشاه سعودی صحبت می‌کند «زیرا شایسته است که از او بپرسم چه خبر است.»

ابهام در «داووس صحرا»

قرار است در روزهای ۲۳ تا ۲۵ اکتبر (اول تا سوم آبان‌ماه) در ریاض کنفرانس «ابتکار سرمایه‌گذاری آینده» برگزار شود که از آن با نام «داووس صحرا» یاد می‌شود. سال گذشته که برای اولین بار این کنفرانس افتتاح شد، نشانی بود از اینکه عربستان در مسیر اصلاحات و نوسازی قرار گرفته و ولیعهد جوان این کشور «محمد بن‌سلمان» عزم خود را جزم کرده تا کشورش به «بازیگری در عرصه جهانی» تبدیل شود. نیویورک‌تایمز در گزارشی به قلم «مارک لاندر» و «کیت کلی» در ۱۳ اکتبر می‌نویسد: سال گذشته این کنفرانس در هتل معروف «ریتز کارلتون» برگزار شد. در این کنفرانس طبق سنت اسلامی، الکل در فهرست نوشیدنی‌ها قرار نداشت. در بیرون هتل نیز مدیران زن برای استقبال از نهادها، رهبران و سرمایه‌گذاران خارجی آغوش گشوده بودند و تصویر یک کشور «باز» را به جهان مخابره کردند. این کنفرانس قرار است بازتاب و تحقق آرزوهای بن‌سلمان برای کشورش تا سال ۲۰۳۰ باشد.

«لاندر- کلی» می‌افزایند قرار است تا سال ۲۰۳۰ شهرکی با نام «نئوم» در عربستان از دل «شن‌ها و ماسه‌ها» سر بر آورد که مدرن‌ترین شهر در جهان خواهد بود و جدیدترین فناوری‌های «های‌تک» و «ربات‌های کارگر» با سرمایه‌گذاری ۵۰۰ میلیارد دلاری در آن به‌کار گرفته خواهد شد. این شهرک یکی از طرح‌هایی است که بر اساس آن ولیعهد سعودی می‌کوشد اقتصاد کشورش را از نفت جدا و درآمدهای کشورش را متکثر سازد. اما اتفاقی که در ۲ اکتبر ۲۰۱۸ در کنسولگری عربستان در آنکارا رخ داد و جمال خاشقجی به قتل رسید، باعث شده برگزاری کنفرانس امسال که دومین کنفرانس در نوع خود است، زیر سایه این بحران قرار گیرد. گزارشگران نیویورک‌تایمز می‌افزایند اگر سال گذشته این کنفرانس به منزله «آرزو و رویای بزرگ ولیعهد برای آینده عربستان» که به‌دنبال «درانداختن طرحی نو و پوست‌اندازی در ساختار قدرت» و «گشودن افق‌هایی نو در جهان» تلقی می‌شد اما کنفرانس امسال تحت تاثیر واقعیت مرگ خاشقجی قرار گرفته و ضربه‌ای اساسی به وجهه و اعتبار عربستان و ولیعهد جوان وارد ساخته است.

به نوشته «لاندر- کلی» ولیعهد جسور عربستان دیگر «یک نوساز» تلقی نمی‌شود بلکه یک «مستبد غیرقابل اعتماد» پنداشته می‌شود که از تاکتیک‌های زشت برای سرکوب مخالفان استفاده می‌کند. تاکنون غیر از Fox Business Network، روزنامه نیویورک‌تایمز، روزنامه فایننشال‌تایمز و شبکه‌هایی نظیر سی‌ان‌ان و سی ان‌بی‌سی از این کنفرانس کناره‌گیری کرده‌اند. دارا خسروشاهی، مدیرعامل شرکت اوبر، استیو کیس از بنیانگذاران شرکت ای‌او‌ال (AOL) و باب بکیش، مدیر عامل شرکت ویاکام از جمله چهره‌هایی هستند که در نشست مذکور شرکت نخواهند کرد. گفته شده استیو منوچین، وزیر دارایی آمریکا و لیام فاکس، وزیر تجارت بین‌الملل بریتانیا نیز احتمالا در کنفرانس ریاض شرکت نخواهند کرد. ترامپ روز جمعه گفته بود که ممکن است در مورد تصمیم برای حضور تیم آمریکایی بازنگری کند. نهادها و موسسات دیگری مانند شرکت لابیگر «Harbour Group» و موسسه بروکینگز نیز به روابط خود فیصله دادند. در همین رابطه« نبروس ریدل»، متخصص عربستان در بروکینگز می‌گوید: «محمد بن‌سلمان بیش از سه سال و نیم است که می‌خواهد خود را مصلح و حتی انقلابی جا اندازد. اکنون تمام رشته‌هایش پنبه شده است.»

به نوشته گزارشگران نیویورک‌تایمز، این وضعیت موجب شده که مدیران و شرکت‌های بزرگ مالی و تکنولوژی در وضعیت دشواری قرار گیرند. برخی سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی در عربستان انجام داده‌اند و برخی هم در حال مدیریت میلیاردها دلار از پول‌های سعودی هستند. مدیرانی همچون «استفن ای. شوارزمان»، مدیر اجرایی گروه بلک استون؛ «جیمی دیمون»، مدیر اجرایی جی. پی. مورگان و «ماسایوشی سون»، پایه‌گذار و مدیر اجرایی سافت بانک هم سفرهای خود را به تعلیق در آورده‌اند. «لاندر- کلی» می‌نویسند ترامپ نقش مهمی در مطرح کردن بن‌سلمان داشته است. زمانی که هنوز حضور او در قدرت یک شوخی به حساب می‌آمد و محمد سخت می‌کوشید تا حمایت ترامپ را به‌دست آورد، رئیس‌جمهور آمریکا میزبان او در کاخ سفید شد، معامله نظامی بزرگی با او منعقد کرد و ریاض را اولین مقصد سفرهای خارجی خود انتخاب کرد. محمد همچنین یک سفر سه هفته‌ای هم به آمریکا داشت و با بسیاری از شرکت‌ها و مدیران و مقام‌های آمریکایی دیدار کرد. او در این سفر با بیل گیتس، جف بزوس، مورگان فریمن و دواین جانسون در‌هالیوود و ریچارد برانسون در صحرای کالیفرنیا دیدار کرد. با این حال، هفته گذشته برانسون مدیریت یک پروژه توریستی نزدیک دریای سرخ را متوقف کرد و سرمایه‌گذاری با عربستان در سفرهای فضایی را تعلیق کرد. این وضعیت همچنان ادامه دارد و یک علامت سوال بزرگ بر سر ادامه حکومت بن‌سلمان و سیاست‌های او و ادامه سرمایه‌گذاری‌ها در این کشور به وجود آورده است.

شاهزاده در برزخ

در اوایل ۲۰۱۶ که محمد بن‌سلمان هنوز معاون ولیعهد بود و دونالد ترامپ هنوز برای رسیدن به کاخ سفید درحال مبارزه بود، این شاهزاده حدودا ۳۰ ساله (در آن زمان) تعدادی از مقام‌های بریتانیایی را به کشورش دعوت کرد. خواسته او از بریتانیا یک چیز بود: چگونه با پوتین تعامل کند. در آن زمان پوتین یکه‌تاز خاورمیانه بود و محمدِ جوان بسیار شیفته او بود. سیاست پوتین در این موارد خلاصه می‌شود: الحاق و ضمیمه، ارعاب و نفی واقعیت‌ها. مقام‌های بریتانیایی می‌گفتند شاهزاده جوان به‌دنبال یافتن راهی برای تعامل با پوتین است. «مارتین چولوف»، در گزارش ۱۳ اکتبر برای گاردین، می‌نویسد در آن زمان پوتین کعبه آمال بن‌سلمان بود: «شاهزاده او را تحسین می‌کند.» اما دو سال بعد ورق برگشت. شاهزاده جاه‌طلب اکنون در مظان اتهام قتل یک روزنامه نگار است. در برهه‌ای دل به پوتین باخته بود و شیفته منش او در حکمرانی بود اما اکنون نقطه توجه جهان بر محور ریاض و شخص ولیعهد می‌گردد. البته پوتین و بن‌سلمان در یک چیز مشترک هستند: سرکوب مخالفان.

گزارشگر گاردین می‌نویسد عربستان در اقدامی عجیب انگشت اتهام را به سوی قطر نشانه رفته و می‌گوید این توطئه از قطر و متحدانش در آنکارا آب می‌خورد. هفته گذشته هم جان بولتون، بر دغدغه‌های توطئه‌آمیز ریاض افزود. او گفته بود آنکارا و ریاض هر دو رقیب یکدیگر هستند و گونه‌ای «عملیات» در ماجرای خاشقجی دور از تصور نیست. پیوندهای خانواده ترامپ با بن‌سلمان فراتر از مساله ایران می‌رود. جرد کوشنر، روابطی فردی و شغلی با وی برقرار کرده و دیگر مدیران و شبکه‌های تجاری در آمریکا نیز همین‌طور. پمپئو، وزیرخارجه، نیز ساعت‌ها را صرف گفت‌وگو با ولیعهد کرده است. یک مشاور دولت آمریکا که خواست نامش فاش نشود گفته بود: «اتحاد در مسیر فاجعه قرار گرفته است. این اتحاد به ابزاری سیاسی در دست دیوان تبدیل شده... که باعث شده هر گونه پاسخگویی به حاشیه رانده شود و موجب سوء استفاده از قدرت شود. این موجب شده عربستان به آغوش اقتدارگرایی بیفتد. شدت و میزان سرکوب‌های داخلی بالا است. حتی یک مخالفت متین هم تحمل نمی‌شود.»

به نوشته چولوف، از سوی دیگر، بحران در روابط ترکیه و عربستان باعث شده که آنها واشنگتن را «حَکَم» قرار دهند تا از دامنه بحران بکاهند. یک مقام بریتانیایی که در سال ۲۰۱۶ با ولیعهد دیدار کرده بود به گاردین می‌گوید: «قدرت مطلق در داخل است نه در خارج. حتی در ترکیه هم قوانین و قواعدی- بر خلاف عربستان- وجود دارد. پوتین هم حین انجام عملیات در لندن به این مساله پی برد. اگر بن‌سلمان بخواهد دوام بیاورد باید به آنکارا وفادار باشد و حقیقت را بپذیرد. این کشور باید بپذیرد که در کشورهای دیگر قانون وجود دارد و نمی‌تواند در آنجا دست به هر کاری خواست بزند. این کشور نباید عرصه داخل را به عرصه خارج شبیه سازد و به این تصور برسد که همان‌قدر که در داخل بی‌قانونی است، در خارج هم هست. تنها راه برای بقا، قانون و پذیرش حقایق تکان دهنده است.»

به‌نظر می‌رسد اکنون شاهزاده جوان در «برزخ» قرار گرفته است؛ نه راه پس دارد نه راه پیش. او اکنون آچمز شده است و می‌کوشد راه فراری برای خود دست و پا کند. این «برزخ» آنجا نمود بیشتری می‌یابد که روزنامه دولتی چاپ ترکیه به نقل از مقام‌های دولتی به سران سعودی اولتیماتوم داده تا اجازه ورود بازپرسان ترک به کنسولگری را فراهم سازند. روزنامه «ینی‌شفق» ترکیه در گزارشی نوشت، مقام‌های این کشور به ریاض مهلت داده‌ بودند که به بازپرسان ترکیه‌ای اجازه ورود به کنسولگری عربستان و اقامتگاه کنسول را که در مسافت ۳۰۰ متری کنسولگری است، بدهد، در غیر این صورت دیپلمات‌ها و کنسول سعودی از استانبول اخراج خواهند شد. براساس گزارش این روزنامه، مذاکرات بین آنکارا و ریاض برای دادن مجوز به بازپرسان ترکیه جهت تفتیش کنسولگری و منزل کنسول سعودی به‌طور همزمان ادامه دارد. بازپرسان به آن جهت خواهان این مجوزها هستند که معتقدند، ‌جمال خاشقجی،‌ روزنامه‌نگار و نویسنده منتقد سعودی بعد از کشته و مثله شدن احتمالا در این دو مکان دفن شده‌ است. احتمال می‌رود اعضای کمیته مشترک تشکیل شده از تیم سعودی و طرف‌ ترکیه‌ای نشستی با بازپرسان و نیروهای امنیتی ترکیه داشته باشند تا درباره نحوه ورود به کنسولگری عربستان در ریاض برنامه‌ریزی کنند. به نوشته این روزنامه، بازپرسان ترکیه‌ای هرگز به تفتیش دفتر کنسولگری و منزل کنسول اکتفا نخواهند کرد، بلکه به جست‌وجوی جسد خاشقجی در تمامی مناطقی که خودروهای کنسولگری همزمان با ناپدید شدن خاشقجی رویت شده‌اند، ادامه خواهند داد. به‌خصوص منطقه «بندیک» واقع در بخش آسیایی استانبول؛ اینجا جایی است که یکی از خودروهای کنسولگری در آنجا دیده شده است. این خودرو بعد از ورود به این منطقه از صفحه دوربین‌ها ناپدید شده و مجددا بعد از شش ساعت و نیم دوباره در دوربین‌های منطقه مشاهده شده است. مولود چاووش‌اوغلو، وزیرخارجه ترکیه روز گذشته عربستان را به عدم همکاری با تحقیقات ترکیه درباره این پرونده متهم کرد و از این کشور خواست با تیم تحقیقات و دادستانی ترکیه همکاری کرده و اجازه ورود به کنسولگری‌اش را بدهد. اولتیماتوم دولت ترکیه به سعودی دیروز یکشنبه ۲۲ مهرماه منقضی شد. اکنون باید منتظر ماند و دید آیا محمد بن‌سلمان راه گریزی برای فرار از ترکش‌های قتل خاشقجی می‌یابد یا نه.

پادشاهی خون

«جان. آر. برادلی»، نویسنده و مقاله نویسی که برای بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات از جمله اکونومیست و The Spectator گزارش و مقاله می‌نویسد، در گزارشی مفصل برای The Spectator با عنوان «پادشاهی خون» مروری بر ماجرای قتل خاشقجی کرده است و می‌نویسد: «به‌عنوان فردی که سه دهه همکاری نزدیکی با سرویس‌های اطلاعاتی در جهان عرب و غرب داشت می‌گویم جمال خاشقجی، ستون‌نویس واشنگتن پست و مخالف سعودی می‌دانست که با ورود به کنسولگری عربستان در آنکارا دست به یک ریسک بزرگ زده است.» او می‌نویسد: خاشقجی که روزگاری در زمره «خودی‌های» رژیم بود و بعدها به منتقد بن‌سلمان تبدیل شد به تبعیدی خودخواسته به واشنگتن رفته بود؛ آن هم در بحبوحه دورانی که در داخل کشورش سیل برخورد و سرکوب منتقدان به راه افتاده بود. «جان‌آر. برادلی» در گزارش مفصل خود در The Spectator، می‌افزاید: خاشقجی «عزیز کرده» مفسران غربی در امور خاورمیانه بود. او دو میلیون فالوئر در توییتر داشت و مهم‌ترین کارشناس سیاسی در جهان عرب بود و با بسیاری از رسانه‌ها در بریتانیا و آمریکا سخن می‌گفت.

این نویسنده به طعنه رژیم بن‌سلمان را «انقلابی» می‌نامد و می‌نویسد: این رژیم انقلابی به زنان اجازه رانندگی داده، با اسرائیل علیه ایران متحد شده و دست پلیس مذهبی عربستان را بسته است. وقتی بوریس جانسون وزیرخارجه بریتانیا بود، در مدح بن‌سلمان گفته بود: «او بهترین اتفاقی بود که می‌توانست- لااقل ظرف یک دهه گذشته- برای منطقه رخ دهد. سبک رهبری این جوان ۳۳ ساله بسیار متفاوت است.» این درحالی است که بی‌رحمی، قساوت، ستمگری، حمام خون و جان مردم را ستاندن همچنان در این کشور ادامه دارد. این کشور اعدام‌های عمومی وحشتناکی را مرتکب شده است. در یمن هم گفته می‌شود تاکنون ۱۰ هزار نفر کشته شده‌اند. شاهزاده‌ها و تاجران یا شکنجه یا سر به نیست می‌شوند؛ اعتراض شیعیان به خاک و خون کشیده می‌شود و روستاهایشان به ویرانه تبدیل می‌شود و...

مرگ خاشقجی تبدیل به خشم جهانی علیه خاندان سعودی شده است. این قتل به ما نشان می‌دهد که عربستان وارد دوره‌ای از تحولات غیرمنتظره شده است؛ اینکه یک نفر در راس خانواده سلطنتی همچون مافیا عمل می‌کند. وقتی به او ملحق می‌شوید باید تا زنده هستید دنباله‌روی او باشید و وقتی می‌خواهید از کشور خارج شوید باید قید جان خود را بزنید. اگرچه گفته می‌شود خاشقجی یک لیبرال بوده اما ظاهرا چنین نبوده است. او در دهه ۷۰ به اخوان‌المسلمین پیوست و تا همین اواخر آنها را تحسین می‌کرد. او اپوزیسیون اسلام‌گرای میانه‌رو در سوریه را تحسین می‌کرد که جنایاتش علیه بشریت زبانزد خاص و عام است. چاشنی باورهای اسلام‌گرایی او ارجاع به آزادی‌ها و دموکراسی غربی بود. او نه مدافع دموکراسی غربی که حامی ظهور اسلام سیاسی بود که بهار عربی آن را برانگیخته بود. برای خاشقجی، سکولاریسم دشمن اصلی بود.  

در هر حال، این «یاسین آکتای» نماینده سابق حزب عدالت و توسعه ترکیه بود که خاشقجی به نامزدش گفته بود در صورت ناپدید شدن در سفارت، با او تماس بگیرد. حزب عدالت هم اساسا شاخه ترکیه‌ای اخوان است. مورد اعتماد‌ترین دوست او مشاور اردوغان بود؛ اردوغانی که مهم‌ترین پیگرد‌کننده روزنامه‌نگاران روی زمین است. او هرگز از اردوغان انتقاد نکرده بود. بنابراین، نباید ترور او را به‌گونه‌ای ترسیم کنیم که خاشقجی را یک مصلح لیبرال معرفی کند. او جایگاه خود را در غرب – جایگاهی که شایسته‌اش هم نیست- مدیون دورانی است که سردبیر الوطن بود و از آن اخراج شد (من در سال‌های بعد با خاشقجی در روزنامه Arab News همکاری می‌کردم). او به این دلیل اخراج شد که به یک ستون‌نویس اجازه داده بود از یک «متفکر اسلامی» انتقاد کند که یکی از پدران پایه‌گذار وهابیت در عربستان بود. به این ترتیب، از خاشقجی به‌عنوان یک «ترقی خواه لیبرال» نام برده شد.

اخوان‌المسلمین همواره در ستیز با وهابیت بود. او مدافع تحمیل قوانین اسلامی با مشارکت در فرآیندهای دموکراتیک بود. وهابیت اما دموکراسی را به منزله ابداعی غرب «لوث» کرد. از نگاه خاندان سلطنت در عربستان، خاشقجی پیوندهایی با القاعده پیش از حملات ۱۱ سپتامبر داشت. او در دهه ۸۰ و ۹۰ دوست بن لادن بود و او را در افغانستان و سودان همراهی می‌کرد و جهاد او علیه شوروی را ارج می‌نهاد. همزمان او به استخدام سرویس جاسوسی و اطلاعاتی عربستان در آمد تا بن‌لادن را ترغیب به صلح با خاندان سعودی کند. نتیجه؟ خاشقجی تنها عضو غیرسلطنتی عربستان بود که پیوندهای دوستانه‌ای با بن‌لادن در حملات منتهی به ۱۱ سپتامبر داشت. اگر او با ولیعهد سعودی «چپ می‌افتاد»، این اطلاعات می‌توانست این خاندان را در سیبل حملات جهانی قرار دهد. پس از ۱۱ سپتامبر از القاعده برید و به‌عنوان مشاور سفیر عربستان در لندن و سپس واشنگتن (شاهزاده ترکی الفیصل) منصوب شد. او در این دوران هم به خاطر گزارش‌هایش از بن‌لادن با سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، بریتانیا و عربستان همکاری کرده و به قول معروف «بُر خورد.»

سعودی‌ها می‌ترسیدند او به یک دارایی ارزشمند در دست آمریکا تبدیل شود. در سال ۲۰۰۵، یک مقام ارشد پنتاگون به من [جان برادلی] گفته بود که «طرحی خنده‌دار» وجود دارد که «سعودی‌ها از عربستان بیرون رانده شوند.» قرار بود شورایی از چهره‌های منتخب سعودی در مکه برگزیده شوند تا امور کشور را زیر نظر آمریکا به دست گیرند. این مقام پنتاگون نام سه نفر را ذکر کرد که یکی از آنها همین خاشقجی بود که قرار بود اداره عربستان بدون خاندان سعودی را در دست گیرد. یک دوست می‌گفت: محمد بن‌سلمان به خاشقجی پیشنهاد داده بود که اگر به عربستان بازگردد به او پست مشاوره خواهد داد. به نوشته گزارشگر The Spectator شاید به این دلایل بود که دولت عربستان ترجیح داد از دست او خلاص شود تا اطلاعات ذی‌قیمت به گور برود. اکنون جهان در برابر محمد بن‌سلمان رو ترش کرده است. سرنوشت خاشقجی جدیدترین نشانه از چیزی است که به راستی در حلقه‌های درونی قدرت در عربستان رخ می‌دهد.

 

04-02