ایالات‌متحده باید تلاش جدیدی را در دیپلماسی منطقه‌ای - هم دوجانبه و هم چندجانبه- برای تعیین زمینه‌ای ژئوپلیتیک برای پاسخ به جسارت و تهور چین انجام دهد. این کشور باید همچنین قابلیت‌های قدرتمند نظامی و مفاهیم جنگی را برای افزایش بازدارندگی به‌دست آورد؛ درحالی‌که همزمان باید از اقدامات تحریک‌آمیز غیرضرور که می‌تواند ترس را در پکن دامن بزند، حذر کند. در مواردی برگزیده، به‌ویژه جسارت چین در منطقه خاکستری دریای چین جنوبی، ایالات‌متحده باید تعهد خود به هنجارهای کلیدی را مورد تایید دوباره قرار دهد و توسعه قابلیت‌هایی را در نظر داشته باشد که اقدامات چین را به شیوه‌ای متقارن‌تر و با اصطکاکی کمتر مثلا از طریق دخالت دادن روندهای حقوقی اجرای قانون به‌جای اعزام کشتی خنثی سازد. بسیاری از ناظران چنین مطرح کرده یا فرض کرده‌اند که اقدامات پوششی آمریکا عمدتا و فی نفسه باید نظامی باشد: سرمایه‌گذاری در قابلیت‌های عمومی برای برخورد احتمالی با چین، تقویت موضع منطقه‌ای ایالات‌متحده و ترغیب متحدان به صرف هزینه‌های دفاعی.

چنین اقدامات نظامی‌ای می‌تواند به بازدارندگی کمک کند اما تحلیل‌مان، ما را به سوی این نتیجه‌گیری رهنمون می‌شود که ایالات‌متحده نباید «پوشش‌دهی» را عمدتا از طریق مواضع نظامی دنبال کند بلکه باید از کانال دیپلماسی و مانور قدرت ژئوپلیتیک دنبال کند. هدف باید «شکل دادن به وضعیت»ی باشد که در برابر «اجبار» و «تجاوز» چین مقاوم باشد و در برابر تلاش‌های این کشور برای شکاف در ائتلاف‌ها، انجام حملات سایبری، به خدمت گرفتن جنگ اطلاعاتی یا اعمال زور در دریا انعطاف‌پذیر باشد. یک دولت قدرتمند منطقه‌ای- براساس هنجارهای پذیرفته‌شده و روابط قدرتمند دو و چندجانبه- احتمالا نفوذ بلندمدت‌تری نسبت به چند ناو آمریکایی یا هزینه‌های دفاعی بالاتر آمریکا بر محاسبات چین خواهد داشت.

به‌طور خاص، در این صورت، این جزء بازدارنده و پوشش‌دهنده استراتژی آمریکا می‌تواند مشتمل بر چند عنصر خاص شود:

* ایالات‌متحده باید نفوذ منطقه‌ای خود را از طریق تعاملات بسیط دیپلماتیک با دولت‌های منطقه‌ای و مجموعه گسترده‌ای از تعاملات با بازیگران غیردولتی توسعه دهد. این توصیه ساده است و نقطه تمرکز بیشتر سیاست فعلی آمریکاست اما تحقیق ما بر اهمیت حفظ قدرت آمریکا، روابط و نفوذ به منزله وزنه‌ای پایدار در برابر جاه‌طلبی‌های چین و بر مبانی اساسی استراتژی‌ برای شکل دادن به زمینه ژئوپلیتیک تاکید می‌کند. هر اندازه چین چالش خود را متوجه نظم فعلی سازد، تا حدی به‌خاطر میزانی از نفوذ آمریکا که همچنان باقی است احساس محدودیت – یا عدم محدودیت- خواهد کرد. این توصیه به چند اقدام خاص اشاره می‌کند:

* برقراری رویکرد همکاری‌جویانه با چین برای ترویج منافع مشترک و خنثی کردن تهدیدات مشترک مانند دزدی دریایی

* پشتیبانی از توافق‌نامه‌های تجاری منطقه‌ای که کشورها را به هم پیوند می‌دهد مانند شراکت ترانس- پاسیفیک

* حفظ همبستگی‌های دوجانبه با ایالات‌متحده و گسترش مشارکت با دیگر کشورها

* ادامه دادن – و در برخی موارد منتخب- بسط و گسترش برنامه‌های دو و چندجانبه کمکی و شبکه‌های ظرفیت‌سازی و نیز تماس‌ها و مانورهای دوجانبه ارتش با ارتش (در جایی که ممکن است) با متحدان و شرکای چین و آمریکا.

* ایالات‌متحده همچنان باید توافقات امنیتی چندجانبه را در آسیا ادامه دهد و این تداوم باید شامل متحدان آمریکا بشود اما محدود به آنها نشود. به‌طور کلی، دولت‌های منطقه‌ای با هدف آمریکا مبنی بر احتراز از کنترل هژمونیک و قلدرمآبانه چین بر شرق آسیا اشتراک نظر دارند. سازمان‌ها و فرآیندهای چندجانبه، از ائتلاف‌های آمریکایی تا آ‌سه‌آن و زیرشاخه‌های مختلف آن تا شراکت تجدید شده ترانس-پاسیفیک، انعطاف‌پذیری منطقه در برابر اجبار چین را به شکلی تقویت خواهد کرد که بر محور آمریکا نباشد و این چنین نام دولت‌های مهم منطقه از ژاپن تا کره‌جنوبی و تا ویتنام را در خط مقدم مباحث مطرح کرد. در این فرآیند، اگر (و زمانی که) خصومت چین فزونی گیرد، این نهادها و هنجارهای مربوطه‌شان به آمریکا اجازه می‌دهد تا تفاوت‌ها و اختلافات میان چین و دیگر بازیگران مهم در نظم را برجسته سازد. چین به‌طور روزافزونی نه به یک بلکه به دو نظم منطقه‌ای و جهانی همپوشان واکنش نشان می‌دهد: نظم ائتلاف‌های تحت امر آمریکا در منطقه و نظم گسترده‌تر بین‌المللی لیبرال. تا آنجا که نارضایتی چین منافع و اولویت‌های آمریکا را هدف گیرد، مشروعیت خاصی، لااقل در انظار دیگرانی به‌دست خواهد آورد که رضایت کاملی از توزیع فعلی قدرت نخواهند داشت. با این حال، وقتی تجدیدنظرطلبی چین منافع، هنجارها و نهادهای مشترک را هدف گیرد، واکنش‌های توازن بخشی از سوی بسیاری از دولت‌ها ایجاد خواهد کرد که منافع خود را گره خورده در این نظم می‌بینند.

جزء سوم استراتژی پوششی آمریکا حفظ جایگاه و موضع منطقه‌ای مکفی آمریکا برای غیرعملی کردن تجاوز یا فتح سرزمینی وسیع است. الزامات دقیق چنین نقشی در بسیاری از منابع دیگر منتشر شده است. درحال‌حاضر، چین همچنان مزیت چشمگیر آمریکا در یک نبرد جدی را درک می‌کند. بسیاری از تحلیل‌ها می‌گویند که توازن به مرور زمان تغییر می‌کند به‌ویژه با استقرار قابلیت‌های «منع منطقه‌ای» چینی و به‌ویژه در مورد سناریوی بالقوه تایوان که به سرزمین اصلی چین بسیار نزدیک است. ایالات‌متحده به سرمایه‌گذاری‌های دائمی نیاز خواهد دشت تا بازدارندگی منطقه‌ای موثر را برای خود حفظ کند، اما الزام اولیه این است که تجاوز را به‌شدت پرهزینه سازد نه اینکه در قالب برتری که دیگر روی میز نیست ادامه دهد.

با این حال، اصل پوششی چهارم- که اهمیت تقریبا برابری با تداوم قدرت نظامی منطقه‌ای آمریکا دارد- این است که ایالات‌متحده باید ماموریت بازدارندگی خود را به‌گونه‌ای انجام دهد که به شکل غیرضروری موجب تعمیق ترس چین از قدرت آمریکا نشود و به نارضایتی این کشور دامن نزند. این به یکی از پرچالش‌ترین اما در عین حال فوری‌ترین اولویت‌ها برای وضع بازدارندگی نظامی منطقه‌ای آمریکا اشاره می‌کند: توسعه یک رویکرد کمتر تحریک‌آمیز «دفاع برای دفاع» برای بازداشتنِ تجاوز نظامی چین. این قاعده کلی دکترین‌های تحریک‌آمیز مانند رویکرد پیشنهادی «نبرد هوایی- دریایی» وارد آوردن ضربه به سرزمین اصلی چین را کم اهمیت خواهد گرفت و در عوض، از راهبردهای «ضددسترسی و منع منطقه‌ای» برقراری دفاع کاملا موثر در برابر تجسم قدرت دوربرد چینی‌ها دفاع می‌کند. جزء مهم دیگر استراتژی پوششی این است که ایالات‌متحده باید یک استراتژی غیرنظامی دقیق‌تری را برای پاسخ به فشار دریایی چین توسعه دهد. محدوده کامل این چالش فراتر از محدوده این گزارش است، اما یافتن روش‌های موثر اما «غیرتشنج زا» که با آن بتوان اَشکال تدریجی ادعاهای جسورانه سرزمینی چین را خنثی کرد ابزار مهمی برای مقابله با یک رقابت بالقوه درحال وخامت را به‌دست می‌دهد. یافتن راه‌ها و روش‌هایی برای دخالت دادن گارد ساحلی آمریکا و دیگر خدمات غیرنظامی یا کمک به ساخت و برقراری ظرفیت گارد ساحلی کشورهای شریک می‌تواند به مخابره تصمیم و قاطعیت آمریکا کمک کند به شکلی که خطر تشنج در روابط را کاهش دهد. ایالات‌متحده می‌تواند درخصوص آستانه‌های خاصی که غیرقابل پذیرش می‌شمارد، مانند استفاده مستقیم از زور در برابر دارایی‌های دریایی مدعیان دیگر، شفاف‌تر عمل کند. این کشور همچنین می‌تواند استراتژی چند مرحله‌ای پاسخ را توسعه دهد: یعنی ایجاد یک هنجار کلی جهانی در برابر مقوله‌های خاصی از تجاوز به منطقه خاکستری و طرح و توسعه فهرستی از گزینه‌های پاسخ برای اعمال علیه تخلفات خاص چینی‌ها.