به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، نشریه نیوزویک در شماره جدید خود با پرداختن به شکست سیاست ترامپ در تکیه بر محمد بن‌سلمان در خاورمیانه نوشت: عربستان‌سعودی نخستین مقصدی بود که ترامپ برای سفر دیپلماتیک خود انتخاب کرد. او از زمانی که پای خود را در فرودگاه ریاض نهاد مانند یک عضو خانواده سلطنتی مورد استقبال پادشاه و شاهزاده‌های سعودی قرار گرفت. ترامپ از زمان ورود به کاخ‌سفید وعده یک رابطه گرم‌تر با عربستان نسبت به دوران اوباما را داده بود؛ رابطه‌ای که از نظر او نه‌تنها موجب افزایش قابل‌توجه سرمایه‌گذاری سعودی‌ها در آمریکا خواهد شد بلکه می‌تواند ریاض را به متحد کلیدی برای واشنگتن در منطقه تبدیل کند.

اما شاید بتوان خشنود‌ترین فرد از انجام این سفر را جراد کوشنر، داماد و مشاور ترامپ دانست. او ماه‌ها زمان خود را صرف ایجاد روابط صمیمانه با محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان کرده بود؛ ولیعهدی که در آن زمان خود را به‌عنوان رهبری اطلاح‌طلب برای انجام تغییرات ساختاری در حکومت محافظه‌کار عربستان نشان داد. برای آمریکا اما این اتحاد یک قمار بزرگ محسوب می‌شد. عربستان سعودی در داخل آمریکا و عرصه بین‌المللی محبوبیت پایینی داشت درحالی‌که جامعه بین‌الملل از توافقی که باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ با ایران به امضا رساند حمایت می‌کرد. کوشنر معتقد بود که تغییر سیاست آمریکا در این باره و درآغوش گرفتن عربستان سعودی ارزش ریسک را دارد. از دیدگاه او محمد بن‌سلمان رهبر جوانی در خاورمیانه است که می‌تواند در زمان مناسب نقش کلیدی را در صلح میان فلسطین و اسرائیل بازی کند. از این رو در ماه مه ۲۰۱۷ زمانی که ترامپ به ریاض سفر کرد او به همراه مقاماتش دست در دست سعودی‌ها به رقص با شمشیر پرداختند.

اما کمتر از ۱۸ ماه بعد با فاش شدن مشارکت محمد بن‌سلمان در قتل روزنامه‌نگار سعودی که از عربستان به آمریکا گریخته بود و از او انتقاد می‌کرد، دولت ترامپ خود را در میان یک توفان دیپلماتیک و سیاسی می‌بیند. قتل جمال خاشقجی آخرین مورد از سری اقداماتی است که تحت رهبری محمد بن‌سلمان انجام شده است. محاصره قطر، قطع روابط با کانادا و ربودن سعد الحریری، نخست‌وزیر لبنان تحت رهبری محمد بن‌سلمان انجام گرفته است. درحالی‌که عربستان سعودی مشارکت در قتل خاشقجی را رد کرده است اما در ادامه فشارها تایید کرد که عاملان سعودی این روزنامه‌نگار را به قتل رسانده‌اند. در آمریکا نیز قانون‌گذاران، دولت ترامپ را تحت فشار قرار داده‌اند تا عربستان را به‌دلیل چنین اقدامی تنبیه کند. اگرچه، جنگ عربستان علیه یمن که به یک بحران انسانی بدل شده است نیز پیش‌تر محبوبیت محمد بن‌سلمان را در آمریکا کاهش داده بود.

 به‌تازگی هم مقامات آمریکایی از عربستان خواسته‌اند تا به جنگ در یمن پایان دهد. دولت ترامپ تحت فشارهای داخلی و جهانی مجبور شد اعلام کند ویزای ورود به آمریکای ۲۱ فرد که از سوی کاخ‌سفید شناسایی شده‌اند باطل خواهد شد. در ادامه فشارها ترامپ حتی پا را فراتر گذاشت و اعلام کرد که اگر قرار باشد کسی در ریاض در این قتل شرکت داشته باشد او محمد بن‌سلمان است. ترامپ اما بار دیگر این موضوع را در ابهام قرار داد و تاکید کرد که تلاش می‌کند تا اعلام بی‌خبری محمد بن‌سلمان از این واقعه را باور کند. عامل دیگری که محاسبات رئیس‌جمهوری را در این باره پیچیده‌تر می‌کند ارتباط تجاری او با عربستان است. براساس گزارش‌ها در سال ۲۰۱۵ ترامپ از تجارت با عربستان به سود ۴۰ میلیون دلاری دست یافته است.

شاهزاده‌ای که روزی از سوی آمریکا مورد تمجید قرار می‌گرفت، در حال بدل شدن به یک دشمن برای واشنگتن است. حکومت او اکنون موجب شده تا سیاست‌های خود ترامپ نیز در رابطه با خاورمیانه - جایی که عربستان باید نقش اصلی را در مقابله با ایران ایفا کند- تضعیف شود. محمد بن‌سلمان دیگر قادر نخواهد بود تا به‌عنوان یک میانجی برای صلح میان اعراب و اسرائیل نیز به‌کار گرفته شود؛ چراکه برای نیل به توافق قرن از سوی ترامپ، ریاض باید دارای جایگاه بین‌المللی قابل قبولی باشد. آمریکا همچنین دارای روابط نزدیکی با کشورهای دیگر در حاشیه خلیج(فارس) است. اما توماس لیپمن، کارشناس موسسه خاورمیانه معتقد است که هیچ‌یک از آنها از نظر نفوذ اقتصادی و نظامی ‌مانند عربستان نیستند. تنها عربستان دارای چنین ظرفیتی برای خرید میلیارد‌ها دلار از تسلیحات آمریکا و تاثیرگذاری بر بازار نفت است. اکنون با روی کارآمدن بن‌سلمان ممکن است عربستان به‌عنوان شریک ضعیف‌تری برای آمریکا محسوب شود.

اوباما با تلاش برای ورود ایران به معادلات منطقه‌ای به‌دنبال دینامیک جدیدی در خاورمیانه بود که این موضوع به‌طور فزاینده‌ای موجب نگرانی رهبران سعودی شد. اما سیاست دولت کنونی آمریکا متفاوت است. ترامپ درصدد است تا با حمایت از عربستان سعودی در برابر ایران بایستد. بنابراین کاخ‌سفید باید حداقل تلاش می‌کرد تا مخفیانه یا با اعمال زور عربستان را از انجام اقدامات احمقانه منصرف کند. چنین اقداماتی از جمله بازداشت بدون تفهیم‌اتهام ده‌ها شاهزاده سعودی به بهانه مبارزه علیه فساد، وجهه بن‌سلمان را به‌عنوان یک شخصیت اصلاح‌طلب خدشه‌دار کرده است. لیپمن در این باره می‌گوید: «نمی‌دانم تا چه زمانی ولیعهد جوان عربستان می‌تواند به انجام اشتباهات خود ادامه دهد. او نه تنها وجهه خود را در سطح جهان خدشه‌دار کرد بلکه موجب بی‌اعتبار شدن حامیان خود از جمله جراد کوشنر نیز شده است.»

قتل جمال خاشقجی در واقع محصول جانبی یک قمار بزرگ است که از ابتدا شوم بود. ترامپ و کوشنر، بدون هیچ تجربه قبلی این رویا را در سر می‌پروراندند تا نفوذ ایران را که درحال گسترش است، مهار کنند و اختلاف دیرینه میان اعراب و اسرائیل را با اتکا به یک متحد وفادار در خاورمیانه برطرف سازند؛ مهم نیست چه فردی در کاخ سفید باشد، این اهداف از ابتدا نیز واقع‌گرایانه نبوده‌اند.