محرمانه‌های کره‌شمالی

این نهایت چاپلوسی و بله قربان‌گویی مزایایی هم به‌دنبال داشت. در سال ۱۹۷۳ روشن بود که کیم‌جونگ‌ایل جانشین خواهد شد نه کیم‌یونگ‌جو (که در آن زمان وضعیت سلامتی‌اش مناسب نبود). سپتامبر همان سال، کیم‌جونگ‌ایل عضو پولیتبورو شد و به‌عنوان مدیر به وزارتخانه سازماندهی و ارشاد یا OGD بازگشت و جانشین عمویش شد. نقش کیم‌یونگ‌جو بعدها به نقش‌های تشریفاتی مختلف تنزل یافت. مادر کیم‌پیونگ‌ایل، یعنی «کیم‌سونگ‌آی»، با تحسین و تمجید عمومی از «مادر» کیم‌جونگ‌ایل (زنی که «آی» جایش را به‌عنوان همسر رهبر گرفت) مجبور به کرنش در برابر کیم‌جونگ‌ایل شد و خود را در برابر او بیش از حد کوچک کرد [Kim Song Ae: بانوی اول کره‌شمالی از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۴. او سومین همسر کیم‌ایل‌سونگ، رهبر و پایه‌گذار کره‌شمالی، بود. او در سال ۱۹۵۲ با کیم‌ایل‌سونگ ازدواج کرد هرچند به‌دلیل جنگ کره هیچ مراسم رسمی‌ای برگزار نشد. برخی منابع می‌گویند وی پیش از ازدواج با کیم‌ایل‌سونگ- و پیش از درگذشت همسر اول وی- با او روابطی داشت. وی صاحب یک دختر به نام «کیم‌کیونگ‌جین» و دو پسر به نام‌های «کیم‌پیونگ‌ایل» و «کیم‌یونگ‌ایل» بود]. همچنین فرماندهی جنبش «سه انقلاب» (Three Revolutions) هم به کیم‌جونگ‌ایل داده شد [سه انقلاب عبارت است از انقلاب فرهنگی، فنی و ایدئولوژیک]. این جنبش گروهی از «وفاداران» جوان بودند که- همچون گارد سرخ چین- کارویژه‌شان تضعیف و جارو کردن گاردهای قدیمی بود [China’s Red Guards: گاردهای سرخ گروهی از نیروهای شبه‌نظامی متشکل از دانش‌آموزان و دانشجویان تندرو بودند که به‌عنوان بخشی از انقلاب فرهنگی در سال ۱۹۶۶ با حمایت مائو رسمیت یافتند. اینها اغلب ژاکت‌های سبز شبیه به یونیفورم‌های ارتش چین در آن زمان به تن می‌کردند که بازوبندی قرمز داشت که به یکی از آستین‌ها بسته می‌شد]. اما بر خلاف گاردهای سرخ، آنها در کنترل کامل مرکز بودند. ده‌ها هزار نفر از داوطلبان جنبش «سه انقلاب» مشارکت داشتند و با بازدید از کارخانه‌ها، مدارس، مزارع و نهادهای دولتی تمام جوانب کار و رفتار را رصد می‌کردند. آنها مردم را مجبور می‌کردند که آشکارا از خود انتقاد کنند و دیگران را هم به پیوستن به آنها تشویق می‌کردند.

اعضای این تیم وظیفه جاسوسی از جاهایی که دیدار می‌کردند را هم داشتند و اطلاعات مربوطه را به مرکز منتقل می‌کردند. حتی کمیته دائمی حزب کارگران هم از رصد و نظارت «سه انقلاب» ایمن نبودند و نمی‌توانستند در برابر آن مقاومت کنند. اعضای جنبش «سه انقلاب» که در خیانت به دیگران زبردست‌تر بودند از سوی کیم‌جونگ‌ایل به سرعت به جایگاه قدرت ارتقا می‌یافتند [موفق‌ترین فردی که از این جنبش «سه انقلاب» بیرون آمد و به جایگاه بالایی دست یافت «جانگ‌سونگ‌تائک» بود]. آنها به‌شدت دارای انگیزه بودند که در ایجاد فضای ترس و وحشت مشارکت کنند؛ فضایی که در آن حتی نمایش خفیف‌ترین بی‌وفایی‌ها می‌تواند به مجازات‌هایی نظیر تحقیر عمومی، از دست دادن جایگاه یا حتی اردوگاه‌های کار اجباری منجر شود. این مورد آخری احتمالی واقعی‌تر است حتی برای کسانی که در بالای نردبان قدرت ایستاده‌اند. در سال ۱۹۷۶، «کیم‌دونگ‌جیو» (Kim Dong Gyu)، به‌عنوان معاون نخست‌وزیر، مجبور شد عمارت بزرگ خود را با زندگی در اردوگاه زندانیان معاوضه کند. دلیل آن هم «جرم» انتقاد از کیم‌جونگ‌ایل بود. او در همانجا درگذشت. کیم‌جونگ‌ایل یک شبکه جاسوسی را برقرار کرده و توسعه داده بود که به بالاترین ارکان و ساختار قدرت هم می‌رسید. کیم‌پیونگ‌ایل قربانی همین شبکه شد: گزارش‌هایی به کیم‌جونگ‌ایل رسید که متملقانی که پیرامون رقیب جوان‌تر او را گرفته‌اند از روی اشتیاق فریاد «زنده‌باد کیم‌پیونگ‌ایل» سر می‌دادند؛ این شعار همان شعاری بود که برای شخص کیم‌ایل‌سونگ استفاده می‌شد. کیم‌جونگ‌ایل این اطلاعات را به پدرش منتقل می‌کرد که او هم در آن زمان به خدعه‌های پیرامون خود کاملا باور پیدا کرده بود. از این رو، کیم‌پیونگ‌ایل در سال ۱۹۷۹ به‌عنوان دیپلمات به خارج «تبعید» شد. وقتی کیم‌جونگ‌ایل در دسامبر ۲۰۱۱ درگذشت، برادر ناتنی‌اش بسیار دور از خانه بود؛ در لهستان که همچنان به‌عنوان سفیر در آنجا خدمت می‌کند [کیم‌پیونگ‌ایل در اوت ۱۹۵۴ به دنیا آمد. او برادرناتنی کیم‌جونگ‌ایل، رهبر قبلی کره‌شمالی است که از یک پدر بودند. او تنها فرزند بازمانده از پایه‌گذار کره‌شمالی یعنی کیم‌ایل‌سونگ است که براساس آخرین اخبار به‌عنوان سفیر در جمهوری چک خدمت می‌کند].  حتی از خود کیم‌ایل‌سونگ هم جاسوسی می‌شد و او نیز از قاعده جاسوسی مستثنا نبود.

در حدود ۱۹۷۶، کیم‌جونگ‌ایل تمام خطوط تلفن پدرش را از طریق دفتر خود جواب می‌داد تا بتواند مذاکرات مردی را که او به مردم کشورش گفته بود همچون بت بپرستند کنترل کند. حقیقتی که او توانست این کار را انجام دهد امری بی‌نهایت آموزنده است. از آن زمان به این‌سو، هرگاه رهبر تصمیماتی می‌گرفت که بر منافع کیم‌جونگ‌ایل تاثیر می‌گذاشت، او می‌توانست اقدامی مقتضی و متقابل را انجام دهد و به عبارتی دست به ضدحمله بزند. هرگاه رهبر علاقه‌ای به سیاستی بالقوه یا ابزار جدیدی برای عظمت بخشیدن به خود ابراز می‌کرد، کیم‌جونگ‌ایل توانایی قابل توجهی برای پیش‌بینی هوس‌های او و «زدن» آنها نشان می‌داد.