محرمانه‌های کره‌شمالی

مراکز بازجویی SSD معمولا به شکل مستطیل سازماندهی می‌شوند و دو ردیف سلول در طرفین آن قرار دارد که با یک راهرو جدا می‌شود و در آخر راهرو هم اتاق بازجویی قرار دارد. زندانیان براساس جنسیت جدا می‌شوند و احتمالا در هر سلول ۵ نفر نگه داشته می‌شوند. سهمیه غذایی در این مراکز فقط در حد نمردن است. طی تمام دوران بازجویی نه‌تنها اجازه شست و شو و استحمام داده نمی‌شود، بلکه گاهی اجازه دریافت نور خورشید هم داده نمی‌شود (سلول‌های زیرزمینی رایج است). یکی از روش‌های معمول شکنجه این است که فرد مجبور می‌شود در یک وضعیت خاص برای ساعت‌ها بنشیند، بدون اینکه ذره‌ای به خود تکان دهد یا حتی صدایی تولید کند.  

بازجویی آن‌قدر استرس‌آور است که در زمان «محاکمه»، زندانی ترجیح می‌دهد که زمان به سرعت سپری شده و حکم برایش به اجرا در‌آید. پس از اینکه اتهام زندانی اعلام شد، به زندان یا اردوگاه سیاسی مربوطه فرستاده می‌شود. به‌طور بالقوه، او ممکن است به‌دست سیستم MPS بیفتد و به‌عنوان یک «دربند» وارد جواسو شود. این شاید برای وی شانس تلقی شود. ظاهرا هیچ رویه یا منطقی در پس این تصمیمات نیست؛ تا جایی‌که به SSD مربوط است، همه‌چیز دلبخواهانه است. با این حال، زندانی ممکن است دادخواستی علیه حکم خود ارائه دهد یا درخواست عفو کند. این گمانه وجود دارد که یکی از دلایلی که جانگ‌سونگ‌تائک به دادگاه ویژه نظامی معرفی شد، این بود که به لحاظ رویه‌ای، این دادگاه هیچ حقی برای تجدیدنظر پس از اتهام ارائه نمی‌دهد. دشمنان جانگ می‌خواستند او هرچه زودتر از صفحه روزگار برداشته شود.

زندان‌های سیاسی

سیستم زندان‌های سیاسی [political prison camp system] در کره‌شمالی به اواخر دهه ۵۰ بازمی‌گردد زمانی که کیم ایل‌سونگ با الهام از استالین شروع به بازداشت رقبای سیاسی‌اش کرد. در مجموع بیش از ۱۰ «هوالیسو» وجود داشت اما بگیر و ببندها بدین معناست که امروز چهار تا از آن ۱۰ هوالیسو (تا جایی که ما می‌دانیم) عملیاتی هستند. نباید از این حقیقت چیزی استنباط کنیم؛ از یکسو، شاید به این معنا باشد که کمتر کسی به این زندان‌ها فرستاده می‌شود؛ از سوی دیگر، اعدام‌ها و مرگ‌ها به دلیل گرسنگی احتمالا موجب نیاز کمتر به این زندان‌ها یا اردوگاه‌ها شده است. بی‌تردید، به‌طور منطقی می‌تواند گفته شود که جمعیت کل زندان‌های سیاسی در سال‌های اخیر کاهش داشته است. با این حال، دریافت اطلاعات دقیق در مورد این اردوگاه‌ها- به‌ویژه اطلاعات آماری‌اش- و ارزیابی آنها بسیار دشوار است. بزرگ‌ترین اردوگاه- «یودوک» (هوالیسوی شماره ۱۵)- از اردوگاه‌های دیگر متمایز است و به دو بخش مجزا تقسیم می‌شود. اولین بخش «منطقه انقلابی» [Revolutionizing Zone] نام دارد که برای مردمی است که رژیم آنها را به‌طور بالقوه قابل رهانیدن می‌داند. آنهایی که آنجا فرستاده می‌شوند شایسته آزادی نهایی هستند، البته اگر آنها بتوانند از شرایط اردوگاه یا زندان زنده بیرون آیند. آنها در معرض تبلیغات و شست و شوی مغزی هستند مانند آنهایی که در سیستم MPS هستند. فرزندان زندانیان هم به مدرسه دسترسی دارند. زندانیان منطقه انقلابی یا خویشان دیگر زندانیان سیاسی هستند یا آنهایی هستند که به‌خاطر اتهاماتی مانند رجوع به رادیوی کره‌جنوبی یا انتقاد از سیاست‌های دولت به آنجا فرستاده می‌شوند. زندانیان دیگر در «منطقه کنترل کامل» [(Total Control Zone (TCZ] هستند و شایسته رهایی هم نیستند. زندانیان «منطقه کنترل کامل» دیگر شهروندان کره‌شمالی تلقی نمی‌شوند و حتی امتیاز دوگانه در معرض تبلیغات قرار گرفتن هم به آنها داده نمی‌شود.

به آنها هیچ اجازه‌ای برای ارتباط با دنیای خارج داده نمی‌شود و علنا به آنها گفته می‌شود که آنها فقط شایسته مرگ هستند؛ اما به‌خاطر محبت دولت به آنها اجازه داده می‌شود که به‌عنوان کارگران زندان «روز» را ببینند. سه اردوگاه یا زندان دیگر کاملا از سوی TCZ اداره می‌شود. فرد چه کاری باید کرده باشد که این‌گونه با او رفتار می‌شود؟ غیر از جرمی که به فرد دیگری مربوط است که دولت از او واقعا متنفر و عصبانی است، جرائم و اتهامات دیگری وجود دارد که احتمالا موجب مجازات می‌شود. اولین مورد از این جرائم، مخدوش کردن مجسمه‌ها و تصاویر یادبود خاندان کیم است که به منزله طغیان بالقوه علیه رژیم تلقی می‌شود. در مورد توزیع ادبیات و جزوات ضدکیم هم چنین است. اگرچه کیم‌جونگ‌ایل شخصا دوست نداشت که «خدا» [god] پنداشته شود اما هرگز باور صادقانه کسی نسبت به خود را نشنید و می‌دانست که کل سیستم به الوهیت‌سازی از او وابسته است.  طبیعتا، زندان‌های TCZ شامل افراد بسیاری بود که متهم به این بودند که بخشی از جناح ضدکیم هستند. بسیاری از اینها کسانی هستند که در زد و خوردها و رقابت‌های جناحی گرفتار می‌شوند؛ مثلا، اعضای «خط» قدیمی جانگ‌سونگ‌تائک. ضرورتا مهم نیست که آیا فردی به‌راستی درحال توطئه علیه رژیم است یا نه؛ مهم‌تر این حقیقت است که مورد آنها دیگران را از حتی فکر کردن در آن رابطه بازدارد. گروه دیگری از جرائم، اقتصادی است مثل ربودن منابع از دولت. رژیم این دزدی را اقدامی سیاسی می‌نگرد. دزدیدن منابع دولتی از زمان قحطی به این‌سو به‌شدت متداول شده و از خالی کردن شرکت‌های دولتی از لوله‌های مسی گرفته تا فروش عمده زغال‌سنگ از معادن کره‌شمالی به چین. فراگیری گسترده مورد اول و انگیزه‌های مالی ایجاد شده از سوی مورد دومی، تعقیب و پیگرد را در این موارد دشوار ساخته است. اما برای کسانی که مجرم شناخته شوند، مجازات بسیار شدید خواهد بود. ۳۰ تا ۴۰ زندانی در یک اتاق می‌خوابند آن هم در فضایی کثیف به مساحت حدود ۵۰ مترمربع. اینجا هم سهمیه غذایی در حد نمردن است (حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ گرم حریره ذرت، سه‌بار در روز) و قطع غذا به‌عنوان ابزاری برای مطیع ساختن آنها مورد استفاده قرار می‌گیرد.