معادله خاورمیانه را چه کسانی تعیین می‌کنند؟

توجه به فرآیند مذاکرات میان سه کشور منطقه‌ای در حل بحران سوریه از آغاز مذاکرات آستانه تا به امروز نشان می‌دهد که همگرایی میان ایران، ترکیه و روسیه ضمن اینکه توانسته است گام‌های همسویی را میان رهبران در درک و شناخت مشکلات منطقه‌ای و لزوم همکاری و تعامل هرچه بیشتر برای مقابله با سیاست تک‌قطبی‌گرایی آمریکا آشکارتر سازد؛ دیدگاه‌های مشترک و محتوای بیانیه صادرشده نیزحاکی از آن است که وحدت رویه و اشتراک دیدگاه منطبق با واقعیات در روند تحولات منطقه‌ای کاملا وجود دارد. هر سه کشور به این نتیجه ملموس رسیده‌اند که برای تثبیت قدرت مانور و بازیگری خود به‌عنوان کشورهای عامل در تعیین موازنه‌های قدرت و سیاست در منطقه خاورمیانه لازم است که از تک‌روی دوری کرده و در سایه رایزنی‌های مداوم به‌وسیله کارگروه‌های کارشناسی به اهداف همه‌جانبه و تضمین منافع ملی و بین‌المللی همدیگر دست یابند.  نشست سوچی درحالی به سرانجام رسید که ایالات‌متحده با میزبانی لهستان سعی کرد از طریق همکاری رژیم اسرائیل میدان‌داری رویاگونه در مورد تحولات خاورمیانه را به اثبات برساند اما به‌رغم فضای غربی- عربی در نشست ورشو نه‌تنها همگرایی لازم در صدور بیانیه دیده نشد که به تعبیر و تحلیل ناظران و خبرنگاران بیشتر به سیرک سیاسی شباهت یافت. لکن در مقابل آن، اتفاق میان روسیه، ترکیه و ایران در شهر سوچی و قرار دادن ایران به‌عنوان یکی از محورهای اصلی حل بحران سوریه و همچنین تاکید بر اینکه ایران به‌عنوان بازوی اجرایی در تثبیت امنیت خاورمیانه محسوب می‌شود و همراهی با این کشور در تعیین نقشه راه جدید در حل بحران سوریه ضروری است، باعث شد که اردوگاه متخاصم و متضاد در منافع استراتژیک منطقه خاورمیانه مرکب از ایالات‌متحده آمریکا، رژیم اسرائیل و کشورهای هم‌پیمان عربی به حالت انفعال درآیند. مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا در نشست ورشو بر لزوم خروج کشورهای اروپایی از توافق هسته‌ای اصرار کرد ولی پاسخ قاطع کشورهای اروپایی در جانبداری از برجام و همکاری با ایران، بر مزیت‌های تعامل با ایران در حل بحران‌های منطقه‌ای افزود.  میانجیگری ایران درخصوص ایجاد روابط میان آنکارا- دمشق و توجه به همگرایی صمیمانه میان سه کشور درخصوص احترام و حفظ تمامیت ارضی سوریه و تعامل با طرف‌های سوری در حل بحران سوریه نشان داد که افقی نو در روابط آتی دیپلماتیک میان ترکیه و سوریه پدید خواهد آمد.

درحالی‌که دیدگاه حسن روحانی مبنی بر اینکه «سوریه دارای دو ملت نیست و یک ملت دارد.» یا اینکه امنیت مرزهای ترکیه حفظ شود؛ نشان داد که هم‌آوایی بسیار مثبتی میان سران نشست وجود دارد. به‌طوری که اردوغان نیز در برابر خروج نیروهای متخاصم در ادلب و کنترل منطقه توسط ارتش بشار اسد با توصیه پوتین هیچ مخالفتی نشان نداد. حال آنکه پیش‌تر از به رسمیت شناخته نشدن دولت فعلی سوریه دفاع کرده بود.

نگاه طرفین به پاکسازی سوریه از گروه‌های معارض و تروریستی، حتی گروه‌های کرد سوری اعم از یگان‌های مدافع خلق و حزب اتحاد دموکراتیک حاکی از احترام ایران و روسیه به موضع آنکاراست. در همین حال اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه در این نشست به ضرورت ورود به شرق فرات برای پاکسازی نیروهای کرد سوری اشاره کرد و ورود نیروهای نظامی ترکیه با هدف مصون‌سازی مرزهای خود را اجتناب‌ناپذیر تلقی کرد. لکن با بیان دیدگاه‌های دیگر رهبران در این راستا و ذکر مفاد توافق‌نامه آدانا که ورود به خاک سوریه باید با نظر دولت مرکزی سوریه باشد؛ موجب شد که اردوغان در پایان نشست و کنفرانس مطبوعاتی ضمن عطف به معاهده آدانا، از موضع محتاطانه و سنجیده‌ای در رابطه با عملیات نظامی در شرق فرات در سخنرانیش استفاده کند.

گویش‌های سنجیده رهبران نشان‌دهنده آن است که اگر ترکیه براساس تعهدات سه‌جانبه در نشست سوچی متعهد و مقید به مبارزه با گروه‌های تروریستی است؛ باید بیش از هر چیز در تعامل با دولت بشار اسد باشد تا ورود خود را به شمال سوریه محقق سازد. از این‌رو می‌توان نتیجه گرفت که سرآغاز گفت‌وگوهای مرحله‌ای مثبت میان آنکارا و دمشق برای حل بحران و ایجاد فضا و شرایط امن اسکان با هدف بازگشت پناهجویان سوری به سرزمینشان درحال شکل‌گیری است.

اردوغان در این نشست ضمن اشاره به توافق‌نامه آدانا، از دولت عربی سوریه یاد کرد. در همین حال تاکید روحانی بر مبارزه با تجزیه‌طلبی و حفظ تمامیت ارضی سوریه در کنار اظهارات پوتین که بر لزوم مبارزه با تمامی گروه‌های تروریستی و ضدامنیتی سوریه اشاره داشت، از سنجیده‌ترین اظهارات سران نشست بود. گویش سنجیده رهبران سه کشور نشان داد که سیاست مثلث دولت‌های یاد شده در مسیر منطقی و درست خود است. هماهنگی رهبران روسیه، ترکیه و ایران راه سوءاستفاده و فضاسازی رژیم اسرائیل و ایالات‌متحده را در بهره‌گیری ازگروه‌های معارض مسدود می‌سازد. نتیجه اینکه، نشست سوچی در پی نشست‌های قبلی و طی برگزاری مذاکرات آستانه نشان می‌دهد که این نشست‌ها از حالت فرمالیته بسی دور بوده و به‌صورت تشکیلاتی عمل می‌کند. اهداف غایی و مشترک میان رهبران ضمن ترسیم نابودی تروریست‌ها در ادلب، بر عاری‌سازی سوریه از سلاح، بازگشت امنیت به کشور و تعامل با دولت بشار اسد و آغاز روند تدوین قانون اساسی جدید در کنار همکاری با سازمان ملل تاکید می‌کند. این مساله سرآغاز رویکرد هر سه کشور به اهمیت همکاری کشورهای اوراسیا و توازن قدرت آنها در بحران‌های منطقه‌ای است. ایران قاعده بازی در معادله سوریه را با موفقیت در دیپلماسی و همچنین حضور نظامی فعال تغییر داده و در کنار ترکیه و روسیه و از طریق همکاری صادقانه خود فضای شایعات مربوط به مداخله ایران و جنگ نیابتی را از بین برده است.