پیوند ترامپ با «اوانجلیکـا» عکس: AP

این فرد به شرط ناشناس ماندن و اینکه کار و بارش لو نرود، حاضر به گفت‌وگو با پیتر ونر شده بود. این شخص با بسیاری از افرادی که در آنجا حضور داشتند، به‌ویژه با اوانجلیکاها مصاحبه کرده بود. او به من گفت: «در تمام عمرم، تاکنون شاهد این همه شور و شوق به یک چهره سیاسی در آمریکا نبوده‌ام.» او تاکید کرد: من صادقانه بگویم نمی‌توانستم این همه اشتیاق و حمایت قاطعی را که داشتند، باور کنم. برای آنها همه چیز در یک مبارزه خلاصه می‌شود. یک احساس بسیار قوی وجود دارد که در مورد او همه به خطا رفته‌اند. مولر خطا می‌کند، رسانه‌ها در مورد وی اشتباه می‌گویند و نیروهای مخالف ترامپ هم درباره او خطا می‌کنند. این حس وجود دارد که او از هیچ‌کس برای رسیدن به اینجا اعتباری دریافت نکرده است.

کسانی که به کارزارهای انتخاباتی‌اش می‌روند بر این باورند که یک نیروی ماورایی عصر ترامپ را رقم زده است. این فرد به من گفت: وقتی از یکی‌شان پرسیدم که بر این باور است که دست خدا در کار بوده است تا ترامپ روی کار بیاید. او بلادرنگ به من گفت که بله و عده‌ای از مردم می‌گویند هیچ دلیل دیگری برای پیروزی وی نمی‌توان پیدا کرد. وقتی در مورد آغاز انتخابات و تحقیق مولر صحبت کردم آنها به من گفتند که خود خدا او را انتخاب کرده و از او هم محافظت خواهد کرد.»

داده‌ها نیز چنین نظریه‌ای را ثابت می‌کند. میزان محبوبیت ترامپ در میان پروتستان‌های سفیدپوست اوانجلیکا ۲۵ درصد بالاتر از متوسط ملی بود و مطابق مرکز تحقیقات پیو که یک مرکز تحقیقات پیمایشی است، ترامپ در نزد پروتستان‌های سفیدپوست اوانجلیکایی که مرتب به کلیسا می روند (دست‌کم هفته‌ای یک‌بار در کلیسا حضور پیدا می‌کنند)، محبوبیت بیشتری نزد پروتستان‌های سفیدپوست اوانجلیکایی دارد که کمتر به کلیسا می‌روند. در واقع در بازه زمانی ژوئیه ۲۰۱۸ تا ژانویه ۲۰۱۹ که این نظرسنجی صورت گرفت، محبوبیت ترامپ در نزد پروتستان‌های سفیدپوست اوانجلیکایی که دست‌کم هفته‌ای یک‌بار به کلیسا می‌روند به ۷۰ درصد می‌رسد. این در حالی است که این رقم برای پروتستان‌های سفیدپوست اوانجلیکایی که کمتر به کلیسا می‌روند به ۶۵ درصد می‌رسد.

شور و شوق و به‌آغوش کشیدن بی‌چون و چرای دونالد ترامپ توسط اوانجلیکاهای سفید پوست رشد دیوانه‌کننده داشته است. چگونه گروهی برای دهه‌ها روی ویژگی شخصیتی روسای‌جمهوری آمریکا برای انتخاب کردن تاکید داشتند اما حالا چشمان خود را روی مسائل اخلاقی دونالد ترامپ نه‌تنها بسته‌اند، بلکه از وی دفاع هم می‌کنند. این درحالی است که ارزش‌های اخلاقی خانواده در نزد این دسته از مسیحیان اهمیت شایانی دارد. بخشی از پاسخ به این سوال به تقلا و تلاش‌های اوانجلیکاهای سفیدپوست در یک جمله خلاصه می‌شود: «ترامپ دشمن دشمن آنها است.» البته دشمن آنها روسیه، کره‌شمالی یا ایران نیست، دشمن آنها لیبرال‌ها و چپ‌های آمریکا هستند. اگر به سخنان طرفداران ترامپ گوش دهید که اوانجلیکا هستند، متوجه خواهید شد آنها چپ‌ها را با یک صفت می‌شناسند: «رژیم استالینی.» در این میان خوب است که این سوال مطرح شود که تاکنون چند اوانجلیکا آشکارا ترامپ را به دلیل دوستی با کیم جونگ اون که بی‌رحم‌ترین حاکم دنیا و دشمن‌ترین فرد با مسیحیان است، مورد انتقاد قرار داده‌‌ است.

بسیاری از اوانجلیکاها عمیقا از باخت ترامپ (در انتخابات) ترس دارند و این باخت برای آنها به‌معنای باخت در عرصه فرهنگ آمریکایی و مسیحیت آمریکایی است. اگر یک دموکرات به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شود، آنها بر این باورند که ساختارهای آمریکا از هم فرو خواهد پاشید. برای مثال، در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶، نویسنده بانفوذ و مجری رادیویی اوانجلیکاها، یعنی اریک متاکسس گفت: «در تمام این سال‌ها با همه نوع کشمکشی روبه‌رو بودیم؛ ولی این کشمکشی را که برای بقا داشته‌ایم تاکنون فقط در جنگ‌های داخلی و انقلاب‌مان مشاهده کرده‌ایم. ما بر لبه پرتگاه ایستاده‌ایم و در آستانه یک جنگ داخلی قرار گرفته‌ایم.»

بسیاری از اوانجلیکاهای مسیحی مملو از خشم و غضب نیز هستند؛ چراکه احساس می‌کنند از سوی نخبگان فرهنگی در طی این سال‌ها مورد تحقیر، بی‌احترامی و استهزا قرار گرفته‌اند. البته برخی از این احساسات قابل درک است. برای آنها ترامپ مردی است که نه‌تنها برنامه (فرهنگی) لیبرال ها را، به‌عنوان مثال در موضوع سقط جنین پس زده است، بلکه او نسبت به کسانی که می‌توانند برای ارزش‌هایشان و کسانی را که دوست دارند خطرآفرین باشد، بی‌رحم است. جری فال‌ول، رئیس دانشگاه لیبرتی، یکی از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های مسیحیان در دنیا، این‌گونه سخن می‌گوید: «محافظه‌کاران و مسیحیان باید انتخاب فرد اصلح را متوقف کنند. شاید آنها رهبران بزرگ دینی باشند، اما ایالات‌متحده نیاز به یک جنگجو مانند دونالد ترامپ دارد که در همه سطوح حکومتی با دموکرات‌های فاشیست مبارزه کند. بسیاری از رهبران جمهوری‌خواه کودکانی «زر زرو» هستند.

پیتر ونر در ادامه مطلب خود تصریح می‌کند: ما برای انتخاب رهبری با سبک و سیاق ترامپ هزینه خواهیم داد؛ اما چیزی که برای من، به‌عنوان یک مسیحی با ایمان بیشتر تاسف برانگیز است، هزینه‌ای است که مسیحیان می‌دهند. انتخاب رهبر سیاسی که گرایش‌های دامنه‌داری از تراسیماخوس (یکی از سوفیست‌های مورد اشاره در کتاب جمهوری افلاطون) تا نیچه را دارد، درسرساز است. اما این مساله هم قابل انکار نیست که برخی از افراد دورو هستند؛ به‌ویژه کسانی که از لزوم اخلاق خوب شخصی روسای‌جمهوری دفاع می‌کردند حالا کسی را در آغوش خود گرفته‌اند که شهره به بی‌بند و باری جنسی و انواع و اقسام فسادها است. فراموش نکنید که ترامپ حق‌السکوت به زن بازیگر فیلم‌های مستهجن داده است؛ چراکه این زن، با وی ارتباط جنسی داشته، آن هم زمانی که زن سوم وی پا به ماه بوده است تا فرزند پسر خود را به‌دنیا بیاورد.

ونر ادامه می‌دهد: من هفته گذشته در سواحل پاسیفیک با کارل کوپاک که برای سالیان سال می‌شناسم، قرار ناهار داشتم. او کسی است که نقش زیادی در باور من به مسیحیت داشت. با وی در مورد توسعه روزافزون محبوبیت ترامپ در نزد اوانجلیکاها صحبت می‌کردم. این نکته را هم قبل از آن بگویم که او از منظر دینی ارتدوکس است و با محافظه‌کاری همذات‌پنداری شدیدی دارد. او می‌گفت این شوی ترسناکی که به راه افتاده است در نهایت روی نسل جوان تاثیر خواهد گذاشت. او تصریح کرد که با یک شور و شوق بی‌حساب و کتاب، ما یک نسل کامل را از دست خواهیم داد.

 او بر این باور است که این رفتارها موجب شده جوانان آمریکایی را از دست بدهند و این یکی از بدترین اتفاقاتی است که برای کلیسا افتاده است. اوانجلیکاها به یک رهبر فرهنگی و سیاسی دیگر نیاز دارند و یکی از بهترین کسانی را که می‌شناسم ماکوتو فوجیمورو است که در مورد «مراقبه فرهنگی» به‌جای «جنگ فرهنگی» صحبت می‌کند. بنا به گفته فوجیمورو، در مراقبه فرهنگی دنیا محل نزاع به دلیل کمبود منابع نیست، بلکه دنیا محلی سرشار از فرصت‌ها و وعده‌ها است. چیزی که فوجیمورو از آن صحبت می‌کند در تضاد کامل با دیدگاه رهبران سفیدپوستان اوانجلیکایی است که مدام در مورد سیاست و فرهنگ صحبت می‌کنند. احساسات و رفتارهایی که فوجیمورو توصیف می‌کند، مبتنی بر تعهد، فضیلت و خلاقیت است نه نفرت و اهانت و خشم.  بنابر این تم، مارک لبرتون، یکی از همکاران فوجیمورو و رئیس دانشکده الهیات فولر در یک سخنرانی حجت را تمام کرده است: یک راه متمایز‌کننده در مسیحیان این است که بپندارند که قرار است در سرزمین موعود زندگی کنند یا اینکه یک زندگی مومنانه در سرزمین تبعیدی داشته باشند. لبرتون در باب معنای اینکه کسی در تبعید زندگی می‌کند، می‌گوید که این افراد عاشق پیدا کردن راه‌های غیرمنتظره هستند، دوست دارند دشمنان، خارجی‌ها و غریبه‌ها را ببینند و ترجیح می‌دهند که سمت‌شان بروند تا از آنها دوری کنند. او می‌پرسد زندگی مومنانه در دنیایی که پر از ترس بوده و هست، چه شکلی است؟ او اضافه می‌کند که کلیسا در بحرانی‌ترین زمان ممکن به سر می‌برد، نه به‌خاطر برگزاری یک انتخابات، بلکه کلیسا دیگر قادر نیست تا ظرفیت‌ها را ببیند و از عشق بهره ببرد و به انتظار مردودی‌اش نشسته است.

اقدامات بسیاری وجود دارد که باید در مانیفست مسیحیان لحاظ کرد. اما نقطه آغازین آن این است که مسیحیان اوانجلیکایی باید بدانند که عمق آسیبی که به نهضت‌شان توسط رهبر سیاسی که انتخاب کرده‌اند، زده می‌شود بسیار بالا است. تا زمانی که این بحران غیرقابل انکار وجود داشته باشد، بر عمق و شدت آن آسیب افزوده خواهد شد. پیتر ونر در نهایت در مطلب خود می‌گوید: «در این نقطه من نمی‌توانم کمک زیادی بکنم؛ اما هنوز در شگفتم که چه چیزی موجب شیفتگی اوانجلیکایی به دونالد ترامپ شده است؟»

 

p04