پرزیدنت پنس عکس: AFP

درحالی‌که تمایل سیاسی دموکرات‌ها بر استیضاح دونالد ترامپ استوار است، با این حال آنها در حال سبک و سنگین کردن پیامدهای احتمالی آن هستند. استیضاح می‌تواند موقعیت رئیس‌جمهوری را برای انتخابات سال بعد ضعیف کند و این فرصت را به دموکرات‌ها بدهد که کاخ‌سفید را مجددا از آن خود کنند یا اینکه می‌تواند نتیجه عکس بدهد و نتیجه‌ای مانند سال ۱۹۹۸ داشته باشد که در آن سال جمهوری‌خواهان بیل کلینتون را استیضاح کردند، اما نه‌تنها به ضرر دموکرات‌ها نشد، بلکه به سود آنها رقم خورد و استیضاح بیل کلینتون در سنا رای نیاورد. اما در اینجا یک احتمال دیگری هم وجود دارد: اگر پنس رئیس‌جمهور شود چه؟

به نوشته مجله نیوزویک، این سناریو بسیار محتمل به‌نظر می‌رسید تا اینکه تحولات این هفته رقم خورد. درحال‌حاضر اگر مجلس نمایندگان رای به استیضاح ترامپ بدهد، تعداد سناتورهایی که رای به محکومیت وی دهند، کافی نیست. اما تاکنون رئیس‌جمهوری نتوانسته رسوایی اوکراین‌گیت را به خوبی اداره کند. این رسوایی پس از آن پدید آمد که یکی از مقامات اطلاعاتی آمریکا فاش کرد که ترامپ رئیس‌جمهوری اوکراین را در یک تماس تلفنی تحت فشار گذاشته است تا از هانتر بایدن، پسر جو بایدن که در یک شرکت اوکراینی عضو هیات‌مدیره بوده است، تحقیق به‌عمل آورد. انتشار این متن فشارها را بر کاخ‌سفید دو چندان کرده است. یک نظرسنجی صورت گرفته از سوی فاکس‌نیوز نشان می‌دهد که ۵۱ درصد از مردم درحال‌حاضر خواستار استیضاح و برکناری ترامپ هستند. این برای نخستین‌بار است که اکثریت یک نظرسنجی صورت گرفته در آمریکا خواستار برکناری ترامپ است. حالا یک تماس تلفنی با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین، ریاست‌جمهوری مرد مو نارنجی را شکننده کرده و احتمال ریاست‌جمهوری مایک پنس را قوت بخشیده است.

تماس تلفنی دونالد ترامپ در ۶ اکتبر با رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه مبنی بر اینکه وی سربازان خود را از سوریه بیرون خواهد کشید تا ترکیه بتواند به کردها در این منطقه حمله کند، موجب عصبانیت بسیاری از سناتورهای جمهوری‌خواه شده است. آنکارا بر این باور است که کردهای سوری به گروه‌های تجزیه‌طلب در ترکیه کمک می‌کنند، اما جنگجویان کرد متحد حیاتی آمریکا برای شکست دادن داعش در منطقه بودند. مانند بسیاری از کارشناسان سیاست خارجی ایالات‌متحده، رهبران حزب جمهوری‌خواه خروج ترامپ از سوریه را غیرقابل توجیه می‌دانند، چراکه بر اثر این تصمیم متحد این کشور به حال خود رها می‌شود. از دیدگاه آنها این حرکت ترامپ یک حرکت بی‌تدبیرانه تلقی می‌شود که سوریه را به داعش و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه واگذار کرده است. تاکنون یک صدای حمایت‌آمیز هم از این اقدام رئیس‌جمهوری شنیده نشده است. میچ مک‌کانل، رهبر اکثریت جمهوری‌خواهان آشکارا از این اقدام انتقاد کرده است، چنان‌که لیندسی گراهام سناتور وفادار به ترامپ نیز از این عمل وی خشنود نبوده است.

در بهترین سناریو، دموکرات‌ها امیدوارند که رسوایی اوکراین دامن‌گیر ترامپ و معاونش، مایک پنس شود. پای پنس هم تا حدی درخصوص رسوایی اوکراین به میان کشیده شده است، زیرا ترامپ در ماه سپتامبر او را به لهستان فرستاد تا زلنسکی را برای مقابله با فساد تحت فشار بگذارد، هر چند که در مورد بایدن‌ها صحبت نکرده است. در تاریخ ۹ اکتبر پنس در زمانی که با سوال خبرنگاری مواجه شد که از او پرسید آیا او از اشتیاق ترامپ برای زمین زدن بایدن آگاه بوده یا نه، پاسخی نداد. اگر پنس به نوعی در این ماجرا سقوط کند در این شرایط نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان که دموکرات است، رئیس‌جمهور خواهد شد. این سناریو البته بیشتر به تخیل می‌ماند، اما سناریویی که محتمل به‌نظر می‌رسد از این قرار است: سنا در مورد ماندن یا رفتن ترامپ رای خواهد داد. درحال‌حاضر تعداد آرا برای برکناری وی کافی نیست. اما ناخشنودی جمهوری‌خواهان از رئیس‌جمهوری آشکار است. هر لحظه میزان نارضایتی جمهوری‌خواهان در حال افزایش است و باید گفت چرا به ریاست‌جمهوری مایک پنس فکر نکنیم. خوب پس بیایید به آن فکر کنیم.

پس از چند صباحی آشفتگی در عصر ترامپ، ریاست‌جمهوری مایک پنس می‌تواند قاعده را به سیاست آمریکا بازگرداند. به‌نظر می‌رسد در قیاس با ترامپ کسل‌کننده، بسیاری از آمریکایی‌ها از این امر استقبال کنند. دیگر خبری از توییت‌های توفانی نخواهد بود. کاخ‌سفید با مدیریت وی به سمت دوستان قدیمی‌اش خواهد چرخید، دوستانی که برای مدتی هم در دولت ترامپ کار کرده بودند. به‌عنوان مثال، مارک شورت، پیش از اینکه رئیس کارکنان مایک پنس شود، رئیس بخش امر قانون‌گذاری کاخ‌سفید بود یا سیما ورما، که مشاور پنس در امور درمان همگانی بود، درحال‌حاضر برنامه‌های مربوط به درمان همگانی و بیمه‌های اجتماعی را اداره می‌کند. البته نزدیک‌ترین مشاور سیاسی وی همسرش، کارن پنس خواهد بود که ۳۴ سال است در کنار وی زندگی می‌کند. بنا به گفته کارشناسان، ریاست‌جمهوری وی نسبت به زمان حاضر از نظم بیشتری برخوردار خواهد بود. برای بیشتر جمهوری‌خواهان، پنس محافظه‌کاری مستحکم و همچون دکمه نگه‌دارنده لباس محافظه‌کاری است و بیشتر به‌دلیل دیدگاه‌های اوانجلیکایی و حرفه‌ای‌اش شناخته می‌شود. طرفداری وی از ازدواج سنتی که ریشه در دیدگاه مذهبی وی دارد، در زمانی که وی فرماندار ایندیانا بود، منشا مجادلات سیاسی شد و او کسی است که توانایی اداره کاخ‌سفید را دارد. برخی از دوستان مایک پنس می‌گویند که وی به تنهایی می‌تواند انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۰ را پیروز شود. در سال ۲۰۱۶ او در دو راهی حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گرفت، اما در نهایت ترجیح داد که برای انتخاب مجدد فرمانداری حضور پیدا کند، برای همین هیچ راه باریکی برای حضور در کاخ‌سفید پیدا نکرد. فرمانداران بسیار زیادی در این رقابت وجود داشتند، از جمله اسکات واکر از ویسکانسین و جان کسیچ از اوهایو. اما در صورت ضرورت برای انتخابات سال بعد وی کاندیدای پیشتاز خواهد بود و خود را به‌عنوان محافظه‌کاری بالغ و قابل اتکا معرفی خواهد کرد. اما شخصیت نه چندان دراماتیک پنس از منظر عمومی می‌تواند گمراه‌کننده هم باشد. به قول نویسنده زندگی‌نامه سیاسی پنس، او خود را پشت ویژگی ظاهری کسالت‌بار بودن پنهان می‌کند. پنس ۶۰ ساله در یک خانواده متوسط و پرجمعیت کاتولیک رمی به‌دنیا آمد. او سومین فرزند از ۶ فرزند این خانواده است. سیاست موضوع اصلی خاندان وی بر سر میز شام نبوده و وی در روزهای اول زندگی سیاسی‌اش هم دموکرات بوده است. او تحسین‌کننده جان اف کندی و مارتین لوتر کینگ جونیور بوده است. او در مدرسه جزو سخنرانان عمومی به‌حساب می‌آمد و پیش‌بینی می‌شد که مجری‌گری برنامه‌های رادیویی را به‌عنوان شغل اصلی‌اش انتخاب کند. او همچنین در کلاس درس خود به‌عنوان نماینده کلاس انتخاب می‌شد. در کالج هانوور، یک کالج هنرهای آزاد در جنوب ایندیانا، او ایمان خود را بازیافت. او با یک گروه کوچک مسیحی نشست و برخاست پیدا کرد که خود را «وسپرها» می‌خواندند. این گروه متشکل از کاتولیک‌ها و اوانجلیک‌ها بود که به گفته نویسنده زندگی‌نامه پنس، توسط یک رهبر کاریزماتیک به نام جان گی‌بل هدایت می‌شد. پنس در یک مصاحبه این‌گونه وی را به یاد می‌آورد: «او یک مسیحی اوانجلیکایی بود و علاقه مرا به خود جلب کرد. او در مورد ایمان با من صحبت می‌کرد.» او می‌افزاید: «تصمیم گرفتم پیش بروم و یک مسیحی شوم. در فستیوال موسیقی مسیحی در آوریل سال ۱۹۷۸ زندگی‌ام را وقف آن کردم و تصمیم گرفتم به مسیح (ع) به‌عنوان منجی ایمان بیاورم.»

جیمی کارتر، تحت عنوان یک دموکرات مسیحی، در سال ۱۹۷۶ در رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری پیروز شد اما جنبش اوانجلیکا درحال تغییر مسیر بود. با هدایت پت رابرتسون، جری فال-ول و سایر اوانجلیکاهایی که در برنامه‌های تلویزیونی حضور پیدا می‌کردند، آنها روز به روز، آشکارا از منظر سیاسی محافظه‌کارتر می‌شدند. پنس که به کارتر رای داده بود از وی ناامید شد. اما بعدها تحت تاثیر محافظه‌کاری مخصوص رونالد ریگان قرار گرفت. او در سال ۱۹۸۰ به ریگان رای داد و از آن زمان به بعد به یک جمهوری‌خواه تمام‌عیار تبدیل شد. پس از پایان تحصیلاتش در حقوق، پنس برای حضور در کنگره وارد گود رقابت‌ها شد و در دوره ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰ در این رقابت‌ها بازی را به رقبای خود واگذار کرد. او بعدا مجری یک برنامه گفت‌وگومحور شد که در سراسر ایالت صدای وی شنیده می‌شد. این برنامه از قضا به یک برنامه تلویزیونی هفتگی تبدیل شد. پنس هرگز از لحاظ مالی فردی ثروتمند نبوده اما شغل رسانه‌ای و همچنین آموزگاری در یک مدرسه مسیحی اجازه داد که از لحاظ مالی شرایط پایدار و خوبی تجربه کند و جزو طبقه متوسط رو به بالا به حساب‌ آید. حضور او در رسانه نیز در شناخته شدنش در ایندیانا تاثیر ‌بسزایی داشت.

پنس در سال ۲۰۰۰ مجددا در انتخابات کنگره حضور یافت. این بار حضورش موفقیت‌آمیز بود. در آن زمان وی خود را با «تی‌پارتی» هماهنگ کرده بود. گروهی که بال اصلی جمهوری‌خواهان در انتخابات به حساب می‌آید. در بحبوحه بحران مالی سال ۲۰۰۸، پنس و دیگر هم‌حزبی‌های وی که حمایت تی‌پارتی را داشتند به مخالفت با لایحه پیشنهادی جورج دابلیو بوش پرداختند که توسط هنری پالسون، وزیر خزانه‌داری‌اش تهیه شده بود. رای «نه» آنها منجر به مردود شدن لایحه و عدم موفقیت بازار سهام شد. پالسون نیز برای موفقیت دست به دامان نانسی پلوسی دموکرات شده بود. با این حال حضور پنس در کنگره نشان داد که وی از توانایی‌های سیاسی برخوردار است. به‌رغم خاستگاه تی‌پارتی پنس، وی توانست ارتباط خوبی با بدنه جمهوری‌خواهان از جمله بوهنر برقرار سازد. حتی پس از اینکه برای رهبری جمهوری‌خواهان در سال ۲۰۰۶ با بوهنر وارد رقابت شد، پس از اینکه رای مفتضحانه‌ای به‌دست آورد، مجددا به خط اصلی برای همکاری با سایر جمهوری‌خواهان بازگشت. بوهنر، پنس را دوست داشت و او را به‌عنوان رئیس کنفرانس جمهوری‌خواهان برگزید. این پست، سومین مقام ارشد در این حزب به‌حساب می‌آید. بوهنر وی را کنار خود می‌نشاند و به او بال و پر می‌داد.

در بازگشت به خانه، چهره پنس به‌عنوان فردی که دارای آمیزه‌ای از نظرات اوانجلیکایی و تی‌پارتی است، مطرح شد، به همین دلیل به وی «تی‌وانجلیکایی» گفتند. برای جایگاه میچ دانیلز، فرماندار محبوب جمهوری‌خواهان که پایان دوره‌اش محدود به سال ۲۰۱۲ بود، یک نامزد جدی پیدا شده بود و آن کسی جز مایک پنس نبود. دانیلز به‌عنوان یک تکنوکرات راستین با رویکردهای راست‌گرایانه شناخته می‌شد و پنس کارزار انتخاباتی خود را همچون دانیلز روی اصلاح مدارس، ایجاد شغل و بازآموزی کارگران بنا کرد و کمتر روی موضوعات اجتماعی مانند مخالفت با سقط جنین مانور داد. لو بیانکو می‌گوید: او خصوصیت تی‌وانجلیکایی خود را مخفی کرده بود و با جابه‌جایی خود به‌عنوان یک تکنوکرات توانست پیروزی اندکی به‌دست آورد. پنس و حامیانش می‌گویند توان فرمانداری او نشان می‌دهد که اساسا از انجام کارهای اجرایی کاخ‌سفید هم برمی‌آید. یا این حال سوابق وی نشان می‌دهد که وی به‌عنوان یک نماینده کنگره، فردی موثرتر بوده است. گرچه جمهوری‌خواهان ایندیانا در هر دو شاخه از قوه قانون‌گذاری حضور پیدا کرده بودند اما به کاهش مالیات‌ها رای ندادند، درحالی‌که نیاز به رای اکثریت بود.

نخستین رئیس کارکنان وی که یک اوانجلیکایی به نام بیل اسمیت بود، فردی غیرموثر بود. لحظاتی هم در زندگی وی بود که او اثرگذاری خود را به‌دلیل دیدگاه‌های همسرش از دست داده بود. بنا به گفته لوبیانکو، پنس که خود را در زمینه امور مالی یک محافظه‌کار معرفی کرده بود، پیشنهاد کم‌کردن هزینه‌های برنامه تحصیلی را پذیرفته بود. یک قانون‌گذار از او پرسیده بود: این از کجا نشات می‌گیرد و وی پاسخ داده بود: خوب می‌دانید کارن از چنین برنامه‌ای خوشش می‌آمد. می‌دانید که او بالاخره معلم مدرسه بوده است.

در نهایت اما در سال سوم فرمانداری پنس بود که باقی کشور فهمیدند، او به راستی کیست. در مجلس نمایندگان ایندیانا پولیس، او با همکاری گروه کوچکی از قانون‌گذاران مسیحی محافظه‌کار قوانینی را با عنوان ترمیم آزادی‌های مذهبی تهیه کردند. از جمله موارد دیگر می‌توان به ممنوعیت ازدواج همجنس‌گراها در ایندیانا اشاره کرد. اما لوبیانکو و سایر خبرنگاران مجلس نمایندگان ایندیانا می‌گویند در آن زمان پنس تاکید زیادی روی این موضوع نداشت. او توجه اندکی به لایحه و مباحث مطروحه داشت ولی زمانی که آن را امضا کرد در دفتر کار خود با سه فعال مسیحی بود. پنس آن زمان گفت: «این لایحه ارتباطی با تبعیض ندارد و اگر یقین داشتم که موجب ترویج تبعیض می‌شود برای وتو کردنش درنگ نمی‌کردم.»

منتقدان اما آن لایحه را تبعیض‌آمیز خواندند و آن زمانی بود که ازدواج دگرباش‌ها به‌طور گسترده‌ای در آمریکا پذیرفته شده بود. این اقدام ایندیانا موجب خشم جامعه این ایالت شد. کمپانی‌های بزرگ مانند اپل و سیلز‌فورس گفتند که احتمالا برای تجارت در آن ایالت به مشکل بربخورند. انجمن ملی ورزشکاران دانشگاهی نیز که قرار بود چهار فینال در ایندیاناپولیس برگزار کند گفت که تحت فشار است تا برگزاری این فینال‌ها را در این ایالت لغو و آنها را در جای دیگر برگزار کند. چیزی که پنس آن را به‌عنوان یک قانون بی‌خطر قلمداد می‌کرد به بمبی تبدیل شد که در مقابل چشمانش ترکید. برخورد وی با بحران آموزنده است. طی یک جلسه اضطراری وی با ۱۰ نفر از نیروهای خود از جمله پل‌استر و کلیانس کان‌وی که برای همکاری با ترامپ آماده می‌شدند، به بحث و گفت‌وگو نشست و اجازه داد تا آنها نیز وارد این ملغمه شوند. پنس همراه جورج استفانوپولوس دعوت شده بود تا به برنامه «این هفته» برود و در این مورد صحبت کند. در این خصوص نیروهای وی در عمل دو دسته شده بودند. افراد هر دو طیف پس از پایان جلسه فکر می‌کردند که پنس با آنها موافق است. یکی از دوستان نزدیک پنس می‌گوید: از توانایی‌های پنس این است که به افراد با طیف‌های مختلف اجازه می‌دهد که فکر کنند وی با آنها موافق است. اما این‌بار بسیار بد از آن استفاده کرد. این امر او را به لبه پرتگاه کشاند و نتوانست به خوبی با مشاوران خود ارتباط برقرار کند تا ببیند اصل موضوع از چه قرار است. پس فشارها او را در بر گرفتند.

پنس گفت که حاضر نیست روی این لایحه اصلاحیه‌ای بزند اما در نهایت مجبور شد تن به این کار بدهد. در کتاب لوبیانکو از این اقدام وی به‌عنوان «تقوا و قدرت» یاد شده اما در همان زمان وی به حرف یکی از بزرگ‌ترین کمک‌کنندگان مالی جمهوری‌خواهان گوش کرد. پال سینگر، از کمک‌کنندگان بزرگ جمهوری‌خواهان پسری داشت که از دگربا‌ش‌ها حمایت می‌کرد. او پنس را نصحیت کرد که اصلاحیه را امضا کند.هر چند از پنس به‌عنوان یک تئوکرات مسیحی یاد می‌شود اما در عمل نشان داده است که سیاستمداری جاه‌طلب و واقع‌بین است. میچ دانیلز همواره می‌گفت: «یک رویکرد عمل‌گرایانه باید وجود داشته باشد و هر سیاستمداری باید آن را به آغوش بکشد.»

پنس به‌عنوان رئیس‌جمهور شاید در زمره ضدترامپی‌ها قرار گیرد. به‌عکس رئیس‌جمهور فعلی او ارتباط قوی با جمهوری‌خواهان در هر دو نهاد قانون‌گذاری این کشور دارد. او و سایر کارکنانش نقش کلیدی برای همکاری کاخ‌سفید و پال رایان، رئیس مجلس نمایندگان و مک‌کانل در طرح کاهش مالیات ترامپ داشته‌اند.کادر مشاور پنس از زمانی که وی در مجلس نمایندگان بود همراه او هستند که به نظر می‌رسد در کاخ‌سفید نقش کلیدی دارند از جمله مارک شورت، رئیس کارکنان وی.در تیم پنس تنها فردی که دوستدار ترامپ است و می‌تواند در تیم پنس باقی بماند، کلیانس کان‌وی است؛ کسی که برای سالیان متمادی برای او کار کرده است. برخی بازیگران کلیدی ترامپ از جمله میک مولوانی که دوستی نزدیکی با پنس هم دارد، احتمالا رفتنی باشند. این امر شامل جرد کوشنر و همسرش ایوانکا نیز خواهد شد. اگر ریاست‌جمهوری پنس قطعی شود ژنرال کیث کل-لاگ، مشاور فعلی امنیت ملی پنس، ممکن است نقشی را ایفا کند که خود پنس درحال‌حاضر برای ترامپ ایفا می‌کند. در تیم پنس تعداد اندکی از تیم ترامپ باقی خواهند ماند.

تجربه پنس در واشنگتن، ارتباطات وی با هیل (کنگره) و ظواهر سیاسی و شخصی وی به این معنا نیست که ریاست‌جمهوری‌اش عاری از جنجال خواهد بود. او به هر حال در مسائل حوزه اجتماعی جزو سختگیران به حساب می‌آید. به‌عنوان مثال در حوزه سقط جنین. یکی از کارکنان سابق وی در ایندیاناپلیس به نیوزویک می‌گوید: بسیاری از دموکرات‌ها باید به همان اندازه نگران انتصاب دادگاه عالی وی باشند. اما در باقی مسائل مانند سیاست خارجی، اقتصاد و امور مهاجرتی وی تفاوت‌هایی با دونالد ترامپ خواهد داشت. او همچون ترامپ و یک جمهوری‌خواه طرفدار مقررات‌زدایی است و از کاهش مالیات حمایت می‌کند. اما به‌عنوان یک عضو سابق تی‌پارتی با رویه امور مالی دوران دونالد ترامپ مخالفت خواهد کرد. دن مکینتاش، نماینده سابق ایندیانا در کنگره و رئیس فعلی باشگاهی برای رشد در واشنگتن می‌گوید: «اگر وی عنوان رئیس‌جمهوری را به‌دست آورد، می‌خواهد که بودجه لازم در اختیارش قرار گیرد.» ریاست‌جمهوری پنس اگر با تغییراتی در حوزه مهاجرتی و برداشتن دیوار همراه باشد، موجب می‌شود پایگاه ترامپ از دست وی عصبانی شود اما به هر حال وی در این حوزه از نظر ایدئولوژیک مانند زمانی عمل خواهد کرد که در کنگره بوده است. به گفته دوستانش او سختگیری‌هایی را که درحال‌حاضر وجود دارد سفت و سخت دنبال نخواهد کرد و توجه وی به موضوعات مهاجرتی ریشه در عقاید مذهبی‌اش دارد. پنس عضو گروهی بود که تلاش می‌کرد اصلاحات جامع مهاجرتی را لحاظ کنند. او با بوش، سناتور جان مک‌کین و رئیس اتاق بازرگانی ایالات‌متحده هماهنگ شده بود تا اصلاحات را هر طور شده به پیش برد. اما در نهایت مشخص شد دیدگاه  وی چقدر با افراد ضدمهاجرتی در تضاد است.

او تلاش‌هایش را برای انعقاد یک توافق با مجلس نمایندگان رها کرد و دیدگاه خود را در این زمینه شفاف‌تر نشان داد.  اگر او در انتخابات ۲۰۲۰ انتخاب شود در این زمینه با دموکرات‌ها دست به یک معامله خواهد زد. در سیاست خارجی نیز وی عکس ترامپ عمل خواهد کرد. به عکس ترامپ، او یک انزواگرا نیست. لوبیانکو گفت: «او ۸ سال در کمیته سیاست خارجی مجلس نمایندگان حضور داشت و صحه بر سخنرانی ترامپ در سازمان ملل نخواهد گذاشت.» او برای متحدان ایالات‌متحده ارزش قائل است و آنها را به‌عنوان یک نیرو می‌بیند. او در مورد قرارداد با کره‌شمالی نگاه بدبینانه‌ای خواهد داشت و به پوتین، آن‌قدر که ترامپ به وی نزدیک بوده، نخواهد بود. جیم تلنت، یک سناتور سابق از میسوری می‌گوید: «وقتی پای سیاست خارجی وسط است، او یک جمهوری‌خواه واقعی است.» یکی از اعضای سابق دفتر وی در زمانی که او در کمیته سیاست خارجی قرار داشت می‌گوید که او معتقد به استفاده از زور است اما محتاطانه. او اضافه می‌کند: او از عراق درس گرفته است. به گفته وی، سیاست خارجی پنس چیزی بین جورج بوش پسر و جورج بوش پدر است. پنس اما یک استثنا هم برای سیاست خارجی خود قائل است که وی را به ترامپ نزدیک می‌کند و آن هم سختگیری روی چین است. او یک سال پیش در مورد چین سخنرانی کرد و دیدگاه خود را در این زمینه آشکار کرد. این سخنرانی یکی از تندترین سخنرانی‌های یک جمهوری‌خواه علیه چین به حساب می‌آید. در واقع حتی او موضعی تندتر از ترامپ علیه چین اتخاذ کرد. نه‌تنها وی چین را به ادامه سیاست‌های سختگیرانه در حوزه تجارت تهدید کرد، بلکه گفت حضور نظامی آمریکا در در یای چین جنوبی باید تقویت شود. پکن در زمان ریاست‌جمهوری پنس روزگار راحتی نخواهد داشت.دموکرات‌ها بر این باورند که پنس مغلوب‌شدنی است، به همین دلیل بدشان نمی‌آید که چهره وی در مورد رسوایی اوکراین زخمی شود. به نوشته واشنگتن‌پست در روزهای اخیر پنس نقش کلیدی بازی کرد بدون آنکه خود بداند و آن هم زمانی بود که وی از سوی ترامپ ماموریت یافت در لهستان حضور پیدا کند تا برای مبارزه با فساد به اوکراین فشار بیاورد. کیث کل‌لاگ مشاور امنیت ملی پنس جزو کسانی بوده که تماس تلفنی ترامپ با رئیس‌جمهوری اوکراین را شنیده است. مشاور وی اما به این سوال پاسخ نداد که آیا پنس از موضوع گفت‌وگوی ترامپ با زلنسکی با خبر بوده است یا نه. اما به گفته برخی پنس از این ماجرا زنده بیرون خواهد آمد. اگر ترامپ سقوط کند او سال بعد رئیس‌جمهور خواهد شد.  زمانی که در ژوئیه سال ۲۰۱۶، پنس با ترامپ یک مکالمه سی دقیقه‌ای تلفنی داشت و رئیس‌جمهوری آمریکا وی را از تصمیم خود با خبر کرد، او با همسر و سه دستیارش در دفتر کارش بودند. پنس از باقی افراد محل کارش خواست که به وی بپیوندندتا دست در دست یکدیگر دعا بخوانند. نیم ساعت بعد او پاسخ دعاهای خود را گرفت. مایک پنس مدت زمان زیادی است که دوست دارد رئیس‌جمهور شود. او حالا این شانس را دارد تا به این خواسته‌اش برسد. آیا سنا سرنوشت ترامپ را جور دیگری رقم خواهد زد؟ آیا دوباره پنس با همسر و کارکنانش مجددا دست به‌دست یکدیگر داده‌اند تا دوباره دعا بخوانند.

 

p04-01