روی کاغذ، کشورهای دموکراتیک‌تر و رهبران منتخب در جهان بیش از گذشته است، با این حال چند شاخص نشان از روند نزولی دموکراسی در دنیا دارد. یک شاخص توسط موسسه(Varieties of Democracies» (V-dem» نشان می‌دهد از ۱۷۹ کشور، ۱۵۸ کشور هیچ پیشرفت دموکراتیکی بین سال‌های مطالعه، یعنی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ نداشته‌اند و برخی از آنها حتی عقبگرد هم داشته‌اند. در مطالعات موسسه «V-dem» ۲۴ کشور از جمله ایالات‌متحده آن‌قدر شکست و مشکلات جدی تجربه کرده‌اند که در واقع تبدیل به یک کشور استبدادی شده‌اند.این اعداد حیرت‌انگیز است، وقتی تعداد جمعیت را در نظر می‌گیرید. بر این اساس نزدیک به یک‌سوم جمعیت جهان اکنون در کشورهای تحت استبداد زندگی می‌کنند. این رشد حد فاصل سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ رخ داده است. در سال ۲۰۱۶ این رقم ۴۱۵ میلیون بود که در سال ۲۰۱۸ به رقم ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر رسیده است. (این آمار بدون در نظر گرفتن چین ارائه شده است) این روند فرسایشی در سراسر جهان مشاهده می‌شود و در بسیاری از آنها رهبران ساکن در قدرت، هنجارهای دموکراتیک را- که از آن طریق برگزیده شده‌اند- به چالش می‌کشند. در آمریکای لاتین؛ برزیل و ونزوئلا، در اروپا؛ لهستان، مجارستان و ترکیه، در آسیا؛ فیلیپین و هندوستان و در آفریقا؛ بروندی و مالی تنها نمونه‌هایی از این نوع کشورها هستند. موسسه «V-dem» همچنین در گزارش خود خاطرنشان کرده است که دوقطبی مسموم و سخنان نفرت‌پراکنانه در دنیا بیش از هر زمان دیگری در حال اوج‌گیری است. از دوقطبی‌های معروف می‌توان به پارلمان‌های سراسر اروپا اشاره کرد که در برخی کشورها از جمله اسپانیا و ایتالیا موجب به‌وجود آمدن بن‌بست سیاسی شده است. در بریتانیا هم رای‌دهندگان بریتانیایی به قدری از شکاف موجود در پارلمان خود عصبانی بودند که در نهایت بعد از مارگارت تاچر، قوی‌ترین پارلمان را برای محافظه‌کاران رقم زدند.

 اثر ترامپی

فرسایش دموکراسی در ایالات‌متحده و سراسر دنیا پیش از ترامپ آغاز شده است. به گفته لری دیاموند، عضو ارشد موسسه هوور، جهانی‌شدن، جنگ‌های ایالات‌متحده در خاورمیانه و توسعه چشمگیر و سریع فناوری‌ها- اتوماسیون و ابزارهای ارتباطی- در این روند نزولی نقش موثری داشته‌اند. دیاموند اما تصریح می‌کند که این نزول پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ روندی دوچندان به خود گرفته است. ترامپ خیلی آشکار، در توییت‌های خود گفته است که از موسسات و هنجارهای دموکراتیک متنفر است و بارها به رسانه‌های آزاد و سیستم انتخاباتی که خود محصول آن بوده، تاخته است. دیاموند به سی‌ان‌ان گفت: «این حملات از سوی ترامپ، تاثیر چشمگیری در سراسر جهان داشته و الهام‌بخش سیاستمداران شوونیست شده است.» دیاموند تصریح کرد: دموکراسی بین دهه‌های ۱۹۸۰ تا دهه ۱۹۹۰ رشد داشت و این روند پس از سقوط دیوار برلین سریع‌تر شد و وقتی اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید، ایالات‌متحده و اروپا به نیروهای غالب در دنیا تبدیل شدند و دموکراسی به‌طور عادی به جلو می‌رفت و راهی بود که برای سالیان سال دنیا پی گرفته بود. پول و سرمایه دیپلماتیک زیادی وجود داشت و قدرت و انرژی جهانی بر توسعه دموکراسی معطوف شده بود و کوچک‌ترین تخطی از اصول آن با مجازات و تحریم و منزوی ساختن دیپلماتیک آن کشورها همراه بود. حالا آن انرژی کم شده است. دیاموند معتقد است جنگ‌های عراق و افغانستان نقش مهمی در این زمینه ایفا و ذهنیت مردم را برای دموکراسی منفی کرده است. سپس اما نوبت به صعود ترامپ در سیاست رسید. او خیلی صریح از سیاستمداران خودکامه مانند ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه و عبدالفتاح سیسی، رئیس‌جمهوری مصر ستایش کرد و حتی با فردی مانند کیم جونگ اون، رهبر کره‌شمالی دست داد. دیاموند گفت: «ترامپ متحدان دموکراتیک غربی ما را دور ریخت، در حالی که در همان زمان چین و روسیه آمال‌های جاه‌طلبانه‌شان را در ساخت تسلیحات جدید، فناوری و امثال آن توسعه دادند  و عملا در کشورهای دموکراتیک دخالت کردند و راه را بر آنها بستند، برای اینکه آنها نمی‌خواهند هیچ ایده دموکراسی‌خواهانه‌ای در دنیا الهام‌بخش مردم خودشان شود.» دیاموند خاطرنشان می‌کند که در نتیجه این اقدامات، رقابت بین دموکراسی و اقتدارگرایی نسبت به گذشته بسیار شدیدتر شده است. اما به اعتقاد این کارشناس ظهور راست‌های افراطی در اروپا نیز موجب بدنامی  دموکراسی شده است. دیاموند گفت: «مردم می‌گویند، خب اگر ایالات‌متحده و اروپا دیگر مثال‌های خوبی برای دموکراسی نیستند، سیاستمداران غیرلیبرال و شوونیست از دل دموکراسی‌هایی مانند هند بیرون می‌زنند و می‌دانید که مودی نیز از بسیاری جنبه‌ها شبیه دونالد ترامپ است. همان‌گونه که اوربان در مجارستان و محافظه‌کاران تندرو در لهستان با خود می‌گویند، به جهنم! من هم می‌توانم مانند آنها (آمریکا) عمل کنم».

رای‌ مردم هند در سال ۲۰۱۹ بزرگ‌ترین تمرین دموکراسی در دنیا بود اما با انتخاب مجدد یک رهبر اتوکرات، این رویه نتیجه عکس داد. نارندرا مودی، از حزب ناسیونالیست «BJP» که آشکارا از کاست برتر هند طرفداری می‌کند، نزدیک به ۲۰۰ میلیون مسلمان در کشور خود دارد و اخیرا قانونی تصویب کرده است که به موجب آن حق تابعیت عمده مسلمانان این کشور از آنها سلب می‌شود. مودی پیش از انتخابات سال جاری، رسانه‌های مستقل را تحت فشار قرار داد و صدای مخالفان را قطع و آشکارا کمک‌های مالی شرکت‌های بزرگ را دریافت کرد. حالا وی به لطف این روند طی شده، در حال تغییر قانون اساسی کشورش است. موسسه «V-dem» نام رهبران این کشورها را «حاکمان خودکامه منتخب» نامیده است. این مدل غالب کشورهای جهان شده است. در این کشورها به جای دیکتاتورها، منتخبان خودکامه حاکم می‌شوند. آنها کاری می‌کنند که کشورشان در ظاهر یک «دموکراسی» به‌نظر برسد. روسیه برای مورد اخیر یک مثال خوب بوده که دارای قدمت طولانی در این نوع حکمرانی است. ولادیمیر پوتین دو دهه است که رهبری کشورش را بر عهده دارد اما وی در طول این دو دهه، رسانه‌های آزاد را خرد و مخالفانش را تحت فشار گذاشته و اطلاعات را کنترل و فرآیند انتخابات را دستکاری می‌کند.