ریشه‌های نظم سیاسی: از دوران پیشاانسانی تا انقلاب فرانسه

سلطان ایوبی که هنگ اولیه بحری را به استخدام خود درآورد تلاش داشت تا همان مشکلی را حل کند که دولت‌سازان اولیه چینی با آن روبه‌رو بودند: اینکه چگونه ارتشی را خلق کند که در یک جامعه به شدت قبیله‌ای وفادار به دولت باشد- و از سوی شخص وی نمایندگی شود - نه به قبیله. او این کار را با خرید خارجی‌های جوان انجام داد و وفاداری‌هایشان به خانواده‌هایشان را گسست. به محض ورودشان به خانواده بردگان مملوک، ارتقا در درون سلسله مراتب مملوک بر مبنای شایسته‌سالاری بود؛ داوطلبان جدید هر سال وارد سیستم می‌شدند و بر مبنای توانایی‌شان بالا می‌رفتند. ماشین نظامی که بر این مبنا ساخته می‌شد بسیار چشمگیر و تاثیرگذار بود. این ماشین نظامی قادر به مقاومت در برابر یک جنگ دونسلی با مغول‌ها، بیرون راندن صلیبیون از سرزمین مقدس و دفاع از مصر در برابر تیمور لنگ بود. چنان‌که ابن خلدون گفته است، مملوک‌ها در یک لحظه تاریخی ناجی اسلام بودند آنگاه که مذهب احتمالا به حاشیه رانده شده بود.

از سوی دیگر، طراحی نهاد مملوک شامل بذرهای خنثی‌ساز خودش نیز بود. مملوک‌ها به جای اینکه عوامل دولت باقی بمانند، خود به‌طور مستقیم قدرت را به دست گرفتند. هیچ اصلی برای انضباط بخشیدن به آنها وجود نداشت؛ هر مملوک اگر آرزو می‌کرد می‌توانست سلطان شود و مدت زمانی را صرف دستیابی به قدرت کند. یک اصل سلسله‌ای در آغاز در میان رهبری عالی‌رتبه مملوک‌ها برقرار شد و به زودی به کل صفوف بالای مملوک‌ها هم سرایت کرد؛ اصلی که به مثابه یک نخبه موروثی آریستوکراتیک استحکام یافت. در همان زمان، این نخبه از حقوق مالکیت تضمین‌شده برخوردار نبود و حجم زیادی از انرژی خود را صرف تلاش برای درک این می‌کرد که چگونه از درآمدهای خود در برابر سلطان محافظت کند تا بتواند آن را به فرزندانش انتقال دهد. در دوره ممالیک برجی، این نخبگان در امتداد خطوط سنی تقسیم شده بودند و مملوک‌های جوان‌تر جذب شبکه‌های موروثی نخبگان قدیمی‌تر شده بودند. آموزشی که روزگاری مملوک‌های جوان را به دولت متصل کرده بود زمینه‌ساز رانت‌جویی مستقیم در بخشی از جناح‌های درون این نخبگان شد که از قدرت سرکوب خود برای بهره بردن از منابع مردمان غیرنظامی و منابع یکدیگر استفاده می‌کردند. نخبگان مملوک آنقدر گرفتار نزاع‌ها و کشمکش‌های قدرت داخلی شده بودند که بر حسب ضرورت باید یک سیاست خارجی به شدت محتاطانه را اتخاذ می‌کردند. بر حسب شانس و بخت روزگار، آنها با هیچ تهدید قدرتمند خارجی از ناحیه حمله تیمورلنگ در اوایل قرن پانزدهم مواجه نشدند تا ظهور عثمانی‌ها و پرتغالی‌ها در پایان همین قرن. اما منابعش به واسطه جمعیت طاعون‌زده‌اش و از دست دادن تجارت خارجی‌اش در حال افول و زوال بود. فقدان تهدیدات خارجی نیز انگیزه‌ای برای نوسازی نظامی به دست داد. از این رو، شکست مملوک‌ها در سال ۱۵۱۷ از سوی عثمانی‌ها- که نهاد بردگی نظامی را تکمیل کرده و دولت بس قدرتمندتری را سازمان دادند- به چندین علت ایجاد شد.

  فصل ۱۵

کارکرد و زوال دولت عثمانی

رساله معروف نیکولو ماکیاولی با عنوان «شهریار» در سال ۱۵۱۳ نوشته شد. در آن زمان عثمانی‌ها در اوج قدرت خود بودند و در آستانه فتح مجارستان و آغاز اولین حملات‌شان به وین قرار داشتند که محل استقرار امپراتوری هابسبورگ بود. ماکیاولی در فصل ۴ کتاب «شهریار» چنین می‌گوید: «در زمانه ما نمونه‌های این دو نوعِ متفاوت دولت عبارتند از ترک‌ها و پادشاه فرانسه. کل پادشاهی ترک‌ها از سوی یک ارباب اداره می‌شود؛ سایرین بندگان او هستند. پادشاه با تقسیم پادشاهی به سنجاق‌ها [sanjaks: به ولایت‌های امپراتوری عثمانی اطلاق می‌شد]، سرپرستان و مقام‌های مختلفی را به آنجا گسیل می‌دارد و پادشاه به میل خود به تغییر آنها می‌پردازد. اما پادشاه فرانسه در میانه خیل اربابان کهنی قرار دارد که از سوی افرادشان در آن ولایت تایید شده و دوستدار پادشاه هستند: آنها امتیازات خود را دارند و پادشاه بدون ایجاد خطر برای خود نمی‌تواند آن امتیازات را پس بگیرد. از این رو، هر کسی تصور می‌کند که هر یک یا تمام این ایالت‌ها در دستیابی به دولت تُرک با دشواری مواجه خواهند شد، اگر فتح شود، نگهداری آنها سهل‌تر خواهد بود. بر عکس، در برخی جنبه‌ها آسایش بیشتری در تسخیر دولت فرانسه وجود خواهد داشت اما دشواری بیشتری در نگهداری آن خواهد بود.» [مخلص کلام ماکیاولی این است که حکومت‌ها به دو شیوه اداره می‌شوند: یا یک پادشاهِ مطلق وجود دارد و دیگران فرمان‌بردارِ اویند، یعنی حتی وزرا و اشراف نیز توسطِ او تعیین شده‌اند و از او فرمان می‌برند؛ یا یک پادشاه وجود دارد و تعدادی اشراف که هرکدام فارغ از پادشاه، در میان مردمْ صاحب عزت هستند و مقام‌شان تابع پادشاه نیست. او ادامه می‌دهد که ممالکی که به شیوه‌ اول اداره می‌شوند، فتح‌شان مشکل است لیکن همین‌که فتح شدند نگهداری آنها سهل خواهد بود و ممالکی که تحت شیوه‌ دوم اداره می‌شوند، عکس این ماجرا برای‌شان صادق است.]

22222