نبرد برای هژمونی

 پیچیدگی سیاست چین از اتکا بر سیاست ابهام ناشی می‌شود که از دیرباز بر آن تکیه کرده‌اند. در این راستا، عملکرد چین در مقابل آمریکا باعث شده که افراد زیادی به اشتباه بر این باور باشند که چین در سیاست همزیستی با آمریکا بر ادامه همکاری و عدم به چالش کشیدن آن تاکید دارد و به‌دنبال تغییرات بنیادین در نظام بین‌المللی موجود نیست و در این راستا با آمریکا در وضعیت رقابت قرار ندارد. درحقیقت، چین در تعقیب خواسته‌های بلندمدت خود است. چینی‌ها بر عکس بسیاری از کشورهای دیگر همیشه در سیاست‌های خود بسیار صبور بوده و «نگاه بلندمدت» دارند. رهبران چین به هیچ‌وجه تا زمانی‌که قدرت لازم را برای اجرای برنامه‌های خود نداشته باشند اقدام به سیاستی نخواهند کرد که پاسخ و عکس‌العمل مناسب را نداشته باشد. بنابراین در پیروی از سیاست فوق از رویارویی مستقیم با آمریکا پرهیز کرده و به‌دنبال جایگزینی نظم آمریکایی نیستند. معهذا، باید دانست که چین در استراتژی انباشت قدرت و ثروت، هدفی بلندمدت و حساب‌شده با مدیریت چینی را برای اخراج آمریکا از حوزه آسیا-پاسیفیک و برابری و در نهایت تفوق در سطح جهانی، در افق خود دارد.

تاکنون چین توانسته رشد اقتصادی- نظامی و سیاسی خود را بدون آنکه آمریکا را تحریک کند، افزایش دهد، ولی با شفاف شدن قدرت این کشور پس از سال‌ها نگه‌داشتن در خفا، با سرعت بیشتر آمریکا را نگران تبدیل شدن این کشور به چالشی بزرگ کرده است. چین از لحاظ داخلی با معضلاتی بزرگ همانند هنگ‌کنگ و شین جیانگ، کند شدن رشد اقتصادی، پیری جمعیت و ... روبه‌رو است، با وجود این توانسته حرکت به جلو را که راز موفقیت این کشور است، حفظ کند. تاریخ جهان نشان داده که در اغلب اوقات قدرتی که توانسته رشد و توسعه خود را پایدار نگه دارد در نهایت نیز بر قدرت تثبیت شده چه به‌طور صلح‌آمیز یا از طریق نزاع فائق آمده است.

«بیجینگ» تاکنون در عدم تحریک نظامی آمریکا در بعد نظامی موفق عمل کرده و در این راستا برای مدت طولانی نوسازی ارتش خود را به تعویق انداخته که نمونه بارز آن تاکید بر کشاورزی، صنعت، علوم و تکنولوژی به‌عنوان اولویت‌های اول در برنامه «مدرن‌سازی چهارگانه» «دنگ شیائو پینگ» و نوسازی ارتش در اولویت آخر این برنامه است. در دهه ۸۰ تمرکز بر اقتصاد و هدایت سیاست‌های کشور بر اقتصاد استوار شد. به‌طوری‌که در آستانه قرن بیست و یکم ارتش چین هنوز نسبت به دیگر قدرت‌های جهان عقب افتاده‌تر بود. به‌عنوان مثال، در آن دوره کشتی‌های نظامی چین فراتر از دید سواحل چین حضور نداشته و به اصطلاح، این کشور فاقد نیروی دریایی آب‌های دوردست بود.