نبرد برای هژمونی

 در اینجا باید تاکید شود که در دوران جنگ سرد، «مسکو» و «واشنگتن» در حوزه‌های تجاری جداگانه‌ای عمل می‌کردند و برای تجارت با کشورهای ثالث به رقابت می‌پرداختند. معذالک در جهان امروزی اقتصاد دنیا شدیدا وابستگی متقابل پیدا کرده است. چین امروزه با قریب ۱۵۰ کشور جهان مبادلات تجاری گسترده دارد و اولین شریک اقتصادی عمده این کشورها محسوب می‌شود. دیگر چیزی همانند «بلوک شوروی» یا «بلوک غرب» وجود ندارد. آمریکا و چین ۶۵۰ میلیارد دلار تجارت دارند که مانع تحریم چین از سوی آمریکا شده و به اصطلاح سیاست «محافظتی» خود را اعمال کند. به‌گونه‌ای‌که پس از تلاش بی‌وقفه به‌وسیله «دولت ترامپ» که از ماه ژوئن ۲۰۱۸ به منظور مهار چین آغاز شد، سرانجام در ژانویه ۲۰۲۰ با تحمیل ۲۷۵ میلیارد ضرر به اقتصاد جهان، از در همکاری با چین درآمد. چین خریدار ۲۰۰ میلیارد دلار محصولات کشاورزی آمریکا به‌طور سالانه است. آمریکا به سختی و با ضرر و زیانی که هنوز ابعاد آن اعلام نشده که به‌طور غیررسمی به میلیارد‌ها دلار می‌رسد از چالش چین دست برداشت، چراکه واقف شده بود هرگونه نزاع طولانی‌مدت اقتصادی یک بازی صفر-صفر برای طرفین خواهد بود.

 در پایان باید تاکید کرد که به‌رغم مرحله اول توافق‌نامه تجاری آمریکا و چین در ژانویه ۲۰۲۰، روابط دو کشور در ۴۰ سالی که از برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور می‌گذرد، هیچ‌گاه تنشی را که امروزه در روابط آنها دیده می‌شود، تجربه نکرده است. برخی به اشتباه عنوان کرده‌اند که اقتصاد دو کشور درحال جدایی – مجزا شدن- وابستگی کمتر و حرکت به سوی استقلال از یکدیگر هستند. واقعیت از این حکایت دارد که وابستگی آنها همان اصل نزاع پیچیده «همکاری و رقابت» است که قابل قیاس با روابط بین کشورهای دیگر نیست. مساله مدیریت نزاع در جهت همکاری مورد احتیاج دو کشور است. پایان سیاست «همراه کردن چین» که آمریکا در ۴۰ سال گذشته به آن مبادرت کرده بود، جهان را در مسیر جدید و مخاطره‌انگیز قرار داده که بدون مدیریت کارآمد می‌تواند بحران بزرگ زمان ما را رقم بزند. آمریکا به‌عنوان هژمون حاکم پس از جنگ جهانی دوم و استیلای «نظم نوین بین‌الملل» مورد چالش بی‌سابقه‌ای قرار گرفته که ستون‌های قدرت این کشور را با مخاطره جدی مواجه کرده است. در مقابل، چین خفته برای استمرار قدرت‌یابی خود که آینده آن را تضمین می‌کند و مقابله با هرگونه کندی که این کشور را به چالش سهمگینی می‌کشاند باید در این کارزار قوی عمل کند. در حقیقت، چین چاره‌ای جدا از بسط قدرت خود که همانا بقای این کشور است، پیش‌رو ندارد. این کشور با برگرفتن از تعالیم فیلسوف بزرگ خود «کنفوسیوس» که تاکید داشت برای بقا و پویایی «شما نباید از کند رفتن به جلو نگران باشید، به شرطی که درحرکت باشید موفق خواهید بود»، راه خود را ادامه می‌دهد. در این کارزار است که آینده جهان شکل می‌گیرد.