به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد» از آنجا که ۲۰۲۰ سال انتخاباتی آمریکا است، نااطمینانی‌هایی پیرامون ثبات جهانی وجود دارد. سیاست  خارجی دونالد ترامپ عمدتا در تضاد با همتای پیشین او – باراک اوباما – بوده، و احتمالا نقطه مرکزی حملات انتخاباتی پیش‌روی او خواهد بود. در این شرایط بحران‌های محتملی وجود دارد که در صورت وقوع نه‌تنها انتخابات آمریکا را به هم می‌ریزد، بلکه جهان را وارد دوره‌ای از درگیری‌های ویرانگر می‌کند. بر این اساس مجله آمریکایی «نشنال اینترست» در گزارشی به معرفی پنج نقطه حساسی که احتمال وقوع درگیری در آنها برای ۲۰۲۰ بالا است پرداخته است.

آمریکا-ترکیه: در یک سال گذشته روابط میان آمریکا و ترکیه تیره‌تر شده است. تنش‌ها میان دو کشور زمانی بالا گرفت که دولت آمریکا به‌طور غیرمنتظره به ترکیه اجازه داد مرزهای سوریه را از کردهای تحت حمایت خود پاکسازی کند. در رفتاری متناقض اما آمریکایی‌ها روی خود را از ترکیه هم برگرداندند و آنکارا را تهدید به تحریم کردند. همزمان آمریکا زرادخانه‌های هسته‌ای خود را در پایگاه نیروی هوای شهر جنوبی اینجرلیک ترکیه نگه داشته است. رجب طیب اردوغان نیز که در جنون احیای امپراتوری عثمانی دست وپا می‌زند، از تمایل خود برای هسته‌ای شدن می‌گوید.

هر چند کسی آرزوهای اردوغان را جدی نمی‌گیرد، اما اگر واقعا او بخواهد سلاح اتمی داشته باشد، به نظر نمی‌رسد به این زودی‌ها به آن برسد. این در حالی است که روابط میان آمریکا و ترکیه تا حدی نیز به خاطر آینده مبهم ناتو تیره شده است. در مجموع اردوغان نشان داده است نمی‌تواند مشکلات را منطقی و به خوبی حل کند. بنابراین ممکن است انباشت مشکلات در نهایت واشنگتن و آنکارا را به مرز یک فاجعه پیش ببرد. البته که روسیه بی‌صبرانه منتظر فرارسیدن آن لحظه  است.

هند-پاکستان (کشمیر): در یک دهه گذشته، شکاف قدرت سنتی هند و پاکستان بیشتر شده است، هر چند پاکستان تلاش کرده آن را با تسلیحات اتمی پر کند. به رغم (شاید هم به لطف) این شرایط، تنش‌های میان این دو رقیب دیرینه در سطوح پایین حفظ شد، البته تا زمانی که نارندرا مودی، نخست‌وزیر مسلمان‌ستیز هند، تصمیم به کاهش استقلال کشمیر و تغییر سیاست‌های شهروندی کشورش گرفت. این تصمیمات برخی ناآرامی‌ها را در هند به دنبال داشت و تنش‌های میان دهلی و اسلام آباد را مجدد شعله‌ور ساخت.

تداوم ناآرامی‌ها در هند ممکن است این تصور را برای پاکستان ایجاد کند که فرصت (یا حتی مسوولیت) واکنش دارد. در حالی که احتمال درگیری نظامی سنتی میان دو کشور پایین است، اما در صورت اقدام پاکستان، نخست‌وزیر هند ممکن است خود را ناگزیر به تلافی ببیند، اتفاقی که باعث بالا رفتن دو کشور از نردبام تنش‌ها و در نهایت وقوع درگیری جدی خواهد شد. با توجه به موقعیت سرگردان چین و روابط حسنه دهلی-واشنگتن، این جنگ احتمالا فاجعه بین‌المللی به بار خواهد آورد.

شبه جزیره کُره: یک سال قبل، مذاکرات میان آمریکا و کره شمالی این امید را زنده کرد که تنش‌ها در «شبه جزیره (زمین ورود کرده به دریا) کُره» برای همیشه پایان خواهد یافت. شوربختانه، مشکل اصلی، شرایط داخلی هر دو کشور است که در کنار یک مشکل استراتژیک پیچیده مانع از دستیابی طرفین به هر نوع توافقی می‌شود. اکنون تنش‌های میان دو کشور به بالاترین سطح سه سال اخیر خود رسیده (از 2017) و انتخابات قریب‌الوقوع آمریکا ممکن است تنها شرایط را بدتر کند.

به نظر می‌رسد دولت ترامپ به‌عنوان ابزاری برای پیروزی در انتخابات ماه نوامبر، همچنان امیدها را برای دستیابی به توافق با کره شمالی زنده نگه خواهد داشت. اما کره شمالی علاقه‌ای به پیشنهاد‌های ترامپ ندارد، و این عدم تمایل را روزافزون به‌طور واضح و موکد نشان داده است. در آخرین مورد، کره شمالی «یک هدیه کریسمس» را پیشنهاد کرد که بسیاری در آمریکا آن را یک آزمایش بالستیک یا هسته‌ای تلقی کردند. اگر کره شمالی تصمیم بگیرد یک آزمایش بالستیک، و بدتر آزمایش هسته‌ای، انجام دهد، دولت ترامپ ممکن است احساس کند باید به اقدامات خشن‌تر روی آورد. با توجه به اینکه دونالد ترامپ در اتخاذ اقدامات مبتنی بر میل شخصی شهره است، و اینکه ممکن است تصور کند از جانب رئیس  کره شمالی، کیم جونگ-اون، مورد خیانت واقع شده، احتمال وخیم‌تر شدن روابط دو کشور دور از ذهن نیست.

دریای چین جنوبی: روابط آمریکا-چین در نقطه ناپایداری قرار دارد. یک توافق تجاری میان دو کشور ممکن است از تنش‌ها بکاهد، اما اجرای آن با چالش‌هایی مواجه است. مشکلات اقتصادی داخلی چین برخی از برنامه‌های این کشور را برای توسعه نیروی دریایی محدود کرده، اتفاقی که با توقف رشد بودجه نظامی آمریکا و عقب‌نشینی پروژه‌های ساخت کشتی این کشور همزمان شده است. در حالی که چین تلاش می‌کند روابط خود را با روسیه تقویت کند، آمریکا اما با دو متحد نزدیک خود در منطقه، یعنی کره‌جنوبی و ژاپن، مناقشاتی داشته است.

با این شرایط به نظر  نمی‌رسد هیچ یک از دو کشور تمایلی برای درگیری نظامی داشته باشند. با این حال دونالد ترامپ عمده دوره ریاست جمهوری خود را وقف چین کرده و ممکن است در سال جاری برای وخیم‌تر کردن شرایط اغوا شود. به عبارتی رئیس‌جمهور هر دو کشور انگیزه‌هایی برای تشدید تنش‌های سیاسی و اقتصادی دارند، تنش‌هایی که می‌توانند به رویارویی نظامی در مناطقی همچون دریای چین جنوبی یا شرقی بینجامند.

 

ایران-اسرائیل: در حال حاضر ایران و اسرائیل روابط پرتنشی را در سراسر خاورمیانه تجربه می‌کنند. ایران متحدان وفادار و کارآزموده‌ای در لبنان، غزه، سوریه، عراق، یمن و سایر نقاط دارد. اسرائیلی‌ها تلاش می‌کند یک ائتلاف سیاسی ضدایرانی تشکیل دهند، و در مقابل ایران تمرکز خود بر ارتقای توان دفاعی خود و متحدان معطوف ساخته است. بنابراین تصور سناریویی که در آن دو طرف وارد جنگی تمام‌عیار می‌شوند سخت نیست. در صورتی که ایران تصمیم بگیرد برنامه‌های خود را برای ارتقای ظرفیت‌های هسته‌ای ادامه دهد، ممکن است اسرائیل وسوسه شود دست به اقدامات نابخردانه بزند، اتفاقی که پیامد آن دامن کل جهان را خواهد گرفت.