ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، سال‌ها کوشیده تا از کشورش چهره یک قدرت جهانی را بسازد که در مناطق بحران خیز جهان از آمریکای لاتین گرفته تا خاورمیانه دستی بر آتش دارد. او حتی در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا هم مداخله کرده است. او سال‌ها تلاش کرده تا غرب را بی‌ثبات کند اما ناگهان می‌بیند که خودش در محاصره بی‌ثباتی است. او که روزگاری به نظر می‌رسید در امور خارجی فردی «مطمئن» است اما اکنون به نظر می‌رسد این وجهه اطمینان بخش را از دست داده است.  «آنتون تروویانوفسکی»، در گزارش ۷ اکتبر برای نیویورک تایمز نوشت: در بلاروس، پوتین پاسخ تظاهرات خیابانی در ماه آگوست علیه رئیس‌جمهور بلاروس را با استقبال از لوکاشنکو داد و همین باعث شد که افکار عمومی مردم کشوری که روزگاری دوست و متحد روسیه محسوب می‌شدند به علیه او تبدیل شود. در قرقیزستان، واقع در آسیای مرکزی، معترضان در هفته جاری به دنبال سرنگونی «سورنبای جین بیک اف»، رئیس‌جمهور این کشور برآمدند، آن هم تنها دو هفته پس از آنکه پوتین در دیداری چهره به چهره و نادر با او وعده داد که «ما هر آنچه در توان داریم به‌کار می‌گیریم تا از شما به عنوان رئیس دولت پشتیبانی کنیم». در قفقاز، نزاع طولانی‌مدت میان ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه مورد مناقشه ناگورنو- قره‌باغ منجر به جنگی شد که «بدترین جنگ» از دهه ۹۰ به این سو نام گرفت. این مساله تهدیدی بر اقدامات توازن سازی تلقی می‌شود که به روسیه اجازه داده بود پیوندهای متنوعی در منطقه ایجاد کند. زاتولین، قانونگذار ارشد روس، می‌گوید: «روسیه هر آنچه در توان داشت به‌کار گرفت تا پیوندها با آذربایجان و ارمنستان را حفظ کند. هر روز درگیری در قره‌باغ در واقع به معنای به صفر رساندن اقتدار روسیه است». معنای سخن او این است که ناگورنو- قره‌باغ می‌رود که تیر خلاص را به اقتدار روسیه در حوزه نفوذش شلیک کند.

طغیان چالش‌های جدید در برابر نفوذ روسیه، در حقیقت «قلب» تلاش‌های سالیان دراز پوتین را هدف گرفته است؛ مردی که خود را به عنوان رهبری جا انداخته بود که توانسته جایگاه «قدرت بزرگ» را برای کشورش در سال‌های پس از فروپاشی شوروی به ارمغان بیاورد. او تلاش داشت به جهانیان بقبولاند که روسیه همچنان در زمره «قدرت‌های بزرگ» قرار دارد. حتی در زمانی که کرملین مداخله خود در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا را رد می‌کرد اما تلویزیون دولتی روسیه با خوشحالی گزارش‌هایی در این رابطه منتشر می‌کرد و این مداخله را نشانی از این می‌دانست که روسیه بار دیگر به صحنه جهانی بازگشته و در این عرصه فعال است. پوتین اکنون به جای اینکه قاطعانه به موارد اضطراری در «خارج نزدیک» واکنش نشان دهد، در مورد نقش روسیه موضعی دوپهلو دارد. او در مصاحبه‌ای تلویزیونی در مورد ناگورنو- قره‌باغ که روز چهارشنبه ۱۶ مهرماه انجام داد گفت:«امیدواریم که این درگیری به زودی خاتمه یابد». اندکی بعد و در همین مصاحبه با اشاره به تحولات قرقیزستان هم گفت:«امیدواریم همه چیز در آنجا به صورت مسالمت آمیز حل و فصل شود».

تلاقی بحران‌ها در همسایگی روسیه به حدی است که برخی مفسران طرفدار کرملین، غرب را متهم به سازمان دادن کمپین‌های ضددولتی می‌کنند. این مفسران بر این باورند که این غرب است که می‌کوشد بذرهای نارضایتی و دشمنی را در مناطق نفوذ روسیه بپراکند. با این حال، برخی تحلیلگران میانه‌رو و متعادل‌تر، به یک عامل ثابت در افزایش این ناآرامی‌ها اشاره می‌کنند. آنها می‌گویند، روسیه و همسایگانش با همه‌گیری ویروس کرونا بی‌ثبات شده‌اند و همین باعث بی‌اعتمادی به نهادها و «رهبران»ی در منطقه شده است که پیش از این پیوندهای خود را با مردم گسسته بودند. همین مساله باعث شد که آتش‌بس شکننده میان آذربایجان و ارمنستان شکسته شود و در بلاروس و قرقیزستان، کرونا زمینه‌ای برای طغیان عمومی فراهم کرد و باعث شد نخبگان حاکم از مردمی که رنج می‌کشند بریده و جدا شوند. لوکاشنکو با کم اهمیت جلوه دادن کرونا خشم مردم را برانگیخت. او به طنز می‌گفت که «ودکا» راه درمان این بیماری است. در قرقیزستان، منتقدان تقصیر را به گردن مقام‌ها می‌اندازند و می‌گویند این مقام‌ها به جای اینکه کمک‌های مالی را برای درمان کرونا به‌کار گیرند از آن برای ثروتمندتر کردن خود بهره جستند. در داخل روسیه، دشواری‌های اقتصادی برخاسته از همه‌گیری کرونا به تعمیق خشم مردمی از پوتین دامن زد. در شهر خاباروفسک واقع در خاور دور روسیه، هزاران معترض که از دستگیری فرماندار محبوب این شهر خشمگین بودند شنبه گذشته برای سیزدهمین هفته متوالی در تظاهراتی بی‌سابقه به خیابان‌ها ریختند.

برخی تحلیلگران می‌گویند که نارضایتی عمومی در روسیه بدین معناست که پوتین باید بیشتر توجه خود را به جای پرداختن به رقابت‌های ژئوپلیتیکی جهانی، صرف چالش‌های اقتصادی داخلی، آلودگی آب و هوا و وضعیت بهداشتی – درمانی وخامت‌‌بار خود کند. اما تحولات هفته‌های اخیر انگیزه بیشتری به پوتین برای تمرکز بر رقابت‌های ژئوپلیتیک جهانی داده است. تاتیانا استانووایا، محقق مرکز کارنگی در مسکو می‌گوید: «برای پوتین، عملا کل رسالت وی و چشم اندازش درباره عظمت و موفقیت روسیه حول برنامه سیاست خارجی می‌گردد». وی می‌افزاید که مجموعه بحران‌های جدید «توجه پوتین را از مشکلات داخلی بسیار منحرف خواهد کرد» و باعث می‌شود که وی مسائل خارجی را بیشتر در اولویت خود قرار دهد. مرکزیت سرزمین سابق اتحاد شوروی در سیاست خارجی پوتین در فهرست رهبران جهان مشهود بود؛ البته آن دسته از رهبرانی که روز چهارشنبه به مناسبت تولد پوتین برای او تبریک فرستادند. او چهارشنبه ۶۸ ساله شد. از ۱۲ رهبری که با وی تماس گرفتند فقط رهبران سه کشور- اسرائیل، هند و کوبا- خارج از دایره کشورهای شوروی سابق بودند. در ارمنستان که میزبان پایگاه نظامی روسیه است، برخی امیدوار بودند که روسیه موضع نیرومندتری اتخاذ کند. اما توانایی روسیه برای اعمال نفوذ بر حوادث منطقه قفقاز محدود به نظر می‌رسد، هرچند این کشور در گذشته تلاش‌های میانجی‌گرانه‌ای در ناگورنو- قره‌باغ انجام داده بود. در عوض، این ترکیه به‌عنوان متحد آذربایجان است که رویکرد قاطعانه‌تری اتخاذ کرده است.