از طرفی انتشار اوراق با نرخ بالا هم می‌تواند در کوتاه‌مدت گزینه مناسبی برای دولت باشد. علاوه بر اینکه به اندازه افزایش نرخ سپرده بانکی برای بورس خطرناک نیست، می‌تواند سیاست انقباضی بهتری باشد. گرچه در میان‌مدت و بلند‌مدت اثر اوراق دولتی با نرخ بهره بالا نیز می‌تواند برای بورس منفی باشد، اما در کوتاه‌مدت اثر منفی کمتری بر آن خواهد داشت. در بخش سیاست‌های مالی اگر دولت بتواند در سر فصل بودجه عمرانی، سهم این سر فصل را افزایش دهد و آن را محقق کند، برای بازار سرمایه بسیار جذاب خواهد بود‌ زیرا افزایش این سرفصل بودجه، به معنی افزایش هزینه‌های دولتی است که می‌تواند برای بسیاری از شرکت‌ها درآمدزا باشد. نکته‌ای که در این زمینه وجود دارد آن است که در حال‌حاضر که دولت با کسری‌بودجه قابل‌توجهی مواجه است و درآمد نفتی کشور نیز بسیار پایین آمده، آیا می‌تواند بودجه خود را به نحوی تنظیم کند که بتواند این سرفصل را افزایش دهد؟ نکته مهم دیگر آن است که افزایش هزینه دولت به معنای به‌کارگیری سیاست مالی انبساطی است که در شرایط تورم به‌کار گرفته نمی‌شود، پس احتمال آنکه در این سرفصل بودجه افزایش داشته باشیم بسیار اندک خواهد بود.  اما در مورد تغییر در درآمدهای دولت که گزینه جذابی برای دولت است، معمولا با تغییر نرخ یا قوانین مالیاتی صورت می‌گیرد. دولت با بالا‌بردن سهم خود از مالیات شرکت‌ها نیز می‌تواند علاوه بر اصلاح بودجه کشوری، یک سیاست انقباضی ضد‌تورمی را نیز در جامعه به‌کار برد که البته افزایش مالیات شرکت‌ها برای بازار سرمایه اصلا جذاب نیست. یکی دیگر از روش‌های افزایش درآمد دولت، عرضه شرکت‌های دولتی در بازار سرمایه است که علاوه بر عمق بخشیدن به این بازار، باعث می‌شود درآمد دولت نیز افزایش پیدا کند. شایان ذکر است که این روش درآمدی زمانی برای بورس مفید خواهد بود که منجر به افزایش دخالت و تغییرات دستوری دولت در بازار سرمایه نشود.